جمعه ۲ آذر
این ابتدای صبح طلایی من است! شعری از دانیال فریادی
از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲ مهر ۱۴۰۰ ۰۰:۵۱ شماره ثبت ۱۰۳۱۶۳
بازدید : ۴۲۳ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
بیدار می شوم
برساز بلبلی
نشسته بر شاخه ها
گوش می نهم
پروانه ای
به پنجره شاخک می زند!
انگار
تلاش می کند
بیرون رود از قاب شیشه ای!
روز
بام پر ستاره ی شب را
از ذهنم
کوچ می دهد!
روستا
پر از طنین نوسان زنگوله هاست
ومسیر پر پیچ گله ها
و چمنزار
دامن باز می کند
به سوی بره های مست
گرمی تنور همسایه
وبوی نان داغ
برگونه هایم
سرخی هدیه می دهد!
فانوس شب زنده دار را
از گیره ی دریچه روز
پایین می کشند
بیدار می شوم
چشمه
به یکایک روستا نشینان
صبحانه می دهد
صبح است
در گیجگاه مرد روستایی
تنها کار
انباشته گشته است!
گاری شخم زن
به عشق تولد دانه ها
خسته نمی شود
این ابتدای
صبح طلایی من است!
با تشکر
دانیال فریادی
با نقد خوبش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر ایتاد شریف ممنون از لطف سرشار شما سلامت باشیدو شاد | |
|
درود بر شما جناب محمدی نقدتان را خواندم سپاسگزارم | |
|
سلام و سپاس به بانوی گرامی وتشکر ویژه از نظر لطف شما وتبر یک ویژه بابت برنده شدن در مسابقه سایت شعر ناب سلامت باشیدو شاد | |
|
سلام ببخشید اصلا متطورتان را نفهمیدم... اصلا خود علاقمند بودن زیباست .چه به شعر کلاسیک یا شعر غیرکلاسیک.. در هیچ چیز اجباری نیست... موفق باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
موفق باشید