نمی تونه قلبم تصور کنه
کی می تونه جای تورو پر کنه
مثل خونی تویه رگ زندگی
چرا خوبی انقدر تو میشه بگی؟
تو تنها کسی هستی که از چشام
می فهمه دقیقا چی خوبه برام
چی اون ثانیه بهترم میکنه
همین کارات عاشق ترم می کنه
کدوم برگ گل مثل دستای تو
می تونه منو باز نوازش کنه
چشایی رو که غرق خواب هنوز
به شوق نگاه تو بازش کنه
صدات مثل بارون آخه چرا
چقدر وقتی هستی تو خوب هوا
غروبایی که با تو رویاییه
جهنم میشه وقتی جات خالیه
کدوم برگ گل مثل دستای تو
می تونه منو باز نوازش کنه
چشایی رو که غرق خواب هنوز
به شوق نگاه تو بازش کنه
پیش رویمان ترانه ای است از جناب غریب با صدای ایشان و بک وکال گیتار که نمیدانم کار خود محسن است یا نه؟
در مرحله اول بگویم ترانه شعر است با پارامترهای ملودی و ریتم که برهم سوار میشوند و سرجمع ترانه را میسازند.
در عالم موسیقی یا ترانه توسط ترانه سرا گفته میشود و آهنگ ساز بر روی ترانه ملودی و ریتم سوار میکند و یا برروی ملودی و ریتم خاصی ترانه سرا سفارشی اقدام به سرایش میکند.
ترانه سرا باید از اصول اولیه موسیقی و ادوات و نت و ریتم آگاهی داشته باشد وگرنه شعرش به ترانه شدن نمیرسد.
متاسفانه سبقت در شعر وشاعری و اینکه همه میخواهند شاعر شوند در مورد ترانه هم صدق میکند و برخی ها حتی نقاشی یک ساز یا ادوات موسیقی را ندیده اقدام به نوشتن میکنند که ماحصل آن میشود خزعبلاتی که در فضای مجازی به اسم آهنگ و ترانه تحویل مردم میدهند.
از این مقدمه که بگذریم میرسیم به ترانه ی محسن غریب
نقطه ی قوت ترانه ی جناب غریب همزادی ملودی و موسیقی کنار هم است چه این سه توانسته است شعری را قابل بارگذاری برای موسیقی نماید و صدایی که خود شاعر و خالق ترانه بر روی اثرش گذاشته حاکی از این امر دارد.
اما در این ترانه میزان پذیرش موسیقی در آواهای بلند کم است
طوری که حتی خواننده ترانه نمیتواند از پرده ای به پرده ی بالاتر عروج پیدا کند و بعد از اوج گیری فقط میتواند در نیم پرده مانور دهد آن هم یکنواخت بدون فراز و فرود
البته چون جناب غریب شغل خوانندگی ندارد زیاد نمیشود خرده گرفت بر عدم تحریر ها و فالش نخواندن.
در این ترانه که میشد برخی مصرع ها را بیشتر کوک کرد این کوک شدن اتفاق نیفتاده اما درکل اکثر مصاریع کوک و میشود گفت حرفه ای چیدمان شده است.
ترانه ی حاضر دارای خصوصیات بارزی است که از خیلی بیشتر از ترانه هایی که دیدم سرتر است
الف. وزن مناسب
ب. داشتن طرح اصلی که عاشقانه ای است تمام عیار
ج. طرز بیان که گفتگویی است دونفره در قالب ضمایر دوگانه ای که گاه شکوه میشود و گاه سوز
د. زبان سرایش که زبانی است ساده و روایی
یکی از نقاط ضعف این ترانه عدم همخوانی با صدای خواننده است که خواننده نمیتواند در نت های بالا ترانه را به خوبی اجرا کند. البته در مورد خوانش جناب غریب هم باید گفت تنفس غیر دیافراگمی باعث لغزش هایی در این زمینه شده است.
تنوع و رنگ آمیزی در میزان ها گاه خوب و گاهی ضعیف است.
ارتباط قوی طولی در ترانه وجود دارد و عدم تکرار بندها امتیازی است که به این ترانه میدهم.
گرچه چیدمان به گونه ای است که از قله به دامنه نزول میکند و وقتی مخاطب منتظر صعود است خوانش تمام میشود.
بیکران زیبا و مسرت آفرین و (مهارت اثر) سرودید
باصدایی رسا و دلنشین و ماندگار
یگانه خدا حافظ شما و خانواده ارجمندتان باشد در دلشادی های روزافزون الهی آمین
مبارک خانواده ی عزیزتان باشد
این تقدیمی بی نهایت ارزشمند
ببخشید لطفاً که دیروز گوشی موبایلم یا اینترنت احتمالاً اشکال در ارسالِ درست ِ نوشته ایجاد می نمود .
چند خطی درباره سیر و تحول ترانه سرایی در ایران :
در اصطلاح عامیانه ترانه شاخه ای از قوالب شعری است که پیشینه ی آن به تک بیت و دوبیتی و رباعی میرسد و آن را از ابتدا در زمره ی اشعار هجایی و سپس فهلویات (دوبیتی و رباعی و بایاتی های تورکی سرایی ) می دانند .
ترانه سرایی در جرگه ی یکی از دلپسندترین و مخاطب سوترین شاخه های هنریِ عجین با موسیقی و لحن است که در فرهنگ فارسی پیشینه ای کهن دارد.
قابل تامل اینکه با وجود قِدمتِ بسیار طولانی ترانه سرایی چندان که سزاوار آن است مورد تحقیق و پژوهش و توجه ، تحلیل ، بررسی ، تدوین و کندوکاو شایانی قرار نگرفته است.
چیزی که در اینجا نیازی به توضیح ندارد این است که ترانه گونه ای از شعر است که عموماً با موسیقی همراه شده است و ارتباط و پیوندی جدایی ناپذیر با ریتم ، ملودی و آهنگ دارد و همواره با سطحِ وسیعی از توده های خاص و عام مردم یک سرزمین در ارتباط مستقیم می باشد.
متاسفانه تذکره نگاران و تاریخ نویسان ادبیات فارسی و مولفان کتاب های انواع ادبی که بیشتر در دوره های معاصر به تدوین متونی برای معرفی شعر و انواع قالبهای شعری پرداخته اند ، ترانه را نادیده گرفته و یا مطلقا به آن توجهی نشان نداده و یا بسیار گذرا و کمرنگ از کنار آن گذشته اند. این کمرنگ دیده شدن ترانه و جایگاه آن و همچنین فقدان نقد درست و جدی در این زمینه سبب شده است که در دراز مدت به جای تکامل بار معنایی ، محتوا ، ساختار ، قدرت و استحکام آن شاهد تغییرات جدی در جهت افول و نزول گردیده و ما هر روز نظاره گر باشیم که آنچه از ترانه به عنوان یک قالب هنری که محصول تلفیق دو هنر مستقل است انتظار می رود در جهت معکوس و رو به کاهشِ برآیند ، برآورده شود.
در فرهنگ لغت نامه شادروان علی اکبر دهخدا واژه ی ترانه به صورت : دهن خوانی، طنز ، خوش طبعی ، دو بیتی ، نغمه ، سرود و ... شده است و در فرهنگ فارسی عمید : \" ترانه ( به فنح تا و نون ) سرود ، نغمه ، دو بیتی ، تر و تازه و معشوق خوش صورت نیز گفته شده است\".
زنده یاد ملک الشعرا بهار در این باره چنین می نویسد \" ظن غالب آن است که سرود یا \" سرود چامه \" شبیه قصیده بوده و چامه شبیه غزل بوده و ترانه (ترنگ، ترانگ،رنگ) شباهت به تصنیف داشته است\". ( گلبن ، 2532 ، ص 35)
در کتاب \" نگرشی بر موسیقی ایرانی\" ترانه اینگونه تبیین و تعریف شده است :
\"نغمه ای همراه شعر فارسی ، خصوصا بحر رباعی است که در قبل و بعد از اسلام رواج داشته است ، اشعار آن روان ساده و بدون مضمون های پیچیده ادبی است . ترانه در میان همه ملت های جهان یافت می شود و منشا تراوش آهنگین ابتدایی اقوام است.(شکرالهی ، 1384 ، ص 195)
آنچه مسلم است وجود ترانه در فرهنگ ایرانی قرن ها پیش از ظهور اسلام و نفوذ اعراب است. یکی از کهن ترین و قدیمی ترین منابع و متونی که به صورت مکتوب از ایران باستان به جا مانده کتاب آسمانی \"اوستا\" است. در این کتاب بخش گاتها به عنوان قسمت مهمی از این نگارش ِ آمیخته با وحی که به مفاهیم توحیدی و اعتقادی می پردازد ؛ به گونه ای نوشته شده است که باید به صورت آهنگین و دارای لحن موسیقی خوانده شود.
\"زمانی که زرتشت سروده های آسمانی اش را بر زمین افکند ، خنیاگران خوش آوا ، گاتها را با دستگاه ها و گوشه های گوناگون به گوش تاریخ خواندند.\" (عطلیی ، 1384 ، ص 51)
پس از کتاب اوستا به عنوان مرجعی قابل استناد می توان رد پای ترانه را در دوره ی ساسانیان نیز به روشنی دید. \" باربد \" نوازنده ی معروف ایرانی در دربار خسروپرویز ساسانی است که تاریخ نگاران ِ بسیاری ساخت ترانه ها و سازهای مختلفی را به وی نسبت داده اند و در داستان خسرو وشیرین نظامی به خوبی می توان این مورد را به تحقیق و نظاره نشست .
\"دستگاههای منسوب به باربد مرکّب از هفت خسروانی ، سی لحن ، سیصد و شصت دستان بود که با ایام هفته ، سی روز ماه و سیصد و شصت روز سال ساسانیان تناسب داشته است.\" (کریستین سن ، 1351 ، ص508)
اصطلاحی به نام \"خسروانی به معنی سرود نیک ، آواز و نوای خوش و ترانه ی خوب است ، در اوستا منظور از خسرو ، آواز خوشی است که در نماز و نیایش به کار می رود. \" (رفیعی ، 1387 ، ص 139)
فردوسی هم درشاهنامه اش ، در بخش پادشاهی خسرو پرویز به داستان باربد و نوازندگی های او اشاره نموده است و اورا اینگونه توصیف می نماید :
\"بِبُد باربد شاهِ رامشگران
یکی نامداری شد از مهتران\"
ترانه و تصنیف بعد از شعر هجایی و پس از ظهورِ اسلام نیز همچنان به حیات خودش ادامه می دهد. \"تصنیف هایی که در دوره صفویه رایج و متداول بوده اند برخلاف شعر ادبی که خاص خواص ِ درباری بوده است ؛ تعلّق به طبقات عامه دارد و بنابراین بر قواعد دستوری ، که در شعر ادبی عدول از آنها قابل اغماض نیست ، در تصنیفها چندان رعایت نمی شود.\"(احمدپناهی ، 1376 ، ص 426)
در دوره های معاصر بویژه از زمان قاجاریه به بعد ترانه و تصنیف به شکلی جدی تر و گسترده تر وارد زندگی مردم گردیده ورفته رفته به شکل وسیعی تمام اقشار جامعه را در بر گرفته و متاثر از خود می سازد.همراهی کلام و موسیقی به عنوان دو رکن سازنده یک ترانه در دوره پهلوی به اوج شکوفایی خود می رسد.
یکی از دلایل مهمی که اقبال عمومی مردم در تمام سطوح و اقشار به ترانه را انکار ناپذیر می کند زبان ترانه است.ترانه با بهره گیری از زبان روزمره ، زبان گفتاری و محاوره ای همیشه بیشتر از شعر رسمی و موسیقی کلاسیک و فاخر قادر بوده است در دل مردم جای بگیرد.از طرفی ریتم های مورد استفاده در ترانه ها به عنوان رکن دیگر آن قدری عامه پسند تر از موسیقی ردیفی و آوازی می باشد.تاثیر پذیری موسیقی دردوره ی پهلوی از موسیقی غربی و اضافه شدن ریتم ها و ملودی های مهیج تر به ترانه در این دوره هم سبب جذابیت عمومی بیشتر و هم مقبولیت از سوی توده های وسیع تر مردم شد.
یکی از ترانه سرایانی که در دوره های معاصر به اعتلای ترانه کمک های فخیم و مآثر و شایانی نمودند می توان \" شیدا \" (علی اکبر شیدا1259-13 24 ه ق) را نام برد که عده ای اورا یکی از پیشگامان دوره ی معاصر موسیقی می دانند. شیدا با ارائه تصنیف های متفاوتی در سبک ضربی توانست موسیقی را به علائق عموم مردم نزدیک کرده و به محافل و مجالس عمومی بکشاند.
\" امشب شب مهتابه \" ، \" کیه کیه در می زنه من دلم می لرزه \" ، \" ای مه من \" ، \" عقرب زلف کجت \" از معروفترین و ماندگار ترین آثار شیدا هستند که با گذشت بیش از صد سال از آفرینش آن ها هنوزم هم تازگی داشته و مخاطبان عام و خاص ترانه و موسیقی ایرانی را به خود جذب می کنند.
زنده یاد عارف قزوینی (1259-1312) شاعر و ترانه سرا و آهنگ ساز دیگری است که در دوره ی مشروطه سهم بزرگی از ارتقا و ترویج و اعتلای این هنر ارزنده را به خود اختصاص داده است. ترانه های عارف به دلیل مضمون های وطنی و اجتماعی و گاها عاشقانه و همچنین به دلیل سهولت در اجرا توسط مردم معمولی از محبوب ترین تصانیف و ترانه های تاریخ موسیقی ایران هستند. آثار عارف بارها و بارها توسط برجسته ترین خوانندگان همچون قمرالملوک وزیری ، محمد رضا شجربان ، شهرام ناظری و... اجرا گردیده اند.
بیژن ترقی ، معینی کرمانشاهی ، هوشنگ ابتهاج(سایه ) از دیگر ترانه سراهای معاصر هستند که هر کدام نقوش موثری در در عرصه ی ترانه سرایی داشته و گام های بلندی برای شکوفایی هر چه بیشتر این هنر در پنجاه سال اخیر برداشته اند.
بروز کشمکش های سیاسی و جریانات اجتماعی در سال های پایانی حکومت پهلوی از یک سو و راهیابی موسیقی پاپ به ایران از دیگر سو سبب شکل گیری نوع جدیدی از ترانه گردید که در آن ساختمان کلی ترانه دستخوش تغییرات جدی و چشمگیری شد.از جمله می توان به مضمون ترانه ها اشاره کرد که همسو با التهابات سیاسی و اجتماعی آن دوره رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت ، چیزی که درست فضای ملتهب اجتماع می طلبید.، بنابراین هم مورد پسند مردم به وجد آمده به دلیل هم سویی با دغدغه هایشان گردید و هم حس تعهد هنرمندان این عرصه را ارضا نمود و حاصل این جریانات آثاری بود که با گذشت قریب به نیم قرن از تولدشان هنوزهم شنیدنی بوده و در میان سنین مختلف کماکان زمزمه می شوند. ایرج جنتی عطایی ، واروژان ، اردلان سرفراز ، فرید زلاند ، شهیار قنبری و ... از معروفترین پدید آورندگان ترانه در آن سال ها می باشند که فعالیت خود را با شروع انقلاب اسلامی در خارج از کشور ادامه دادند.
با مهاجرت هنرمندان برجسته ی این عرصه به خارج از کشور، دوری از وطن و غم غربت ، تم غالب و موضوع اصلی ترانه ها را بخود اختصاص داد اما فضای ترانه ها همچنان با اقبال عمومی مردم روبرو بود.
با باز شدن فضای فرهنگی کشور بعد از جنگ تحمیلی و بازگشایی کلاسهای آموزش موسیقی در دو دهه ی اخیر بار دیگر فضای ترانه و موسیقی شاهد تغییرات گسترده ای از لحاظ کمی و کیفی گردید. اما این تغییرات این بار به جای رشد و شکوفایی هر چه بیشتر ، اگرچه از نظر کمی تحولات شگرفی یافت اما از جنبه ی کیفی و درونمایه ترانه ها سیری نزولی پیدا نمود.
با بررسی عناصر ، مولفه ها و جنبه های اصلی ساختار و ساختمان ترانه می توان تا حدودی به دلایل عمده پایین آمدن کیفیت هنری و ارزشهای درونی و معنوی ترانه ها در این دو دهه پی برد.
زبان ، تصویر ، موسیقی درونی ، محتوا و مضمون ، واژه ها ، تکنیک های ادبی و ... از جمله مهمترین ارکان یک ترانه می باشند. ضعف در هر کدام از این اجزا می تواند به کلیت یک ترانه و اصولا یک شعر خوب لطمه وارد کند.
زبان:
زبان ترانه اصولا از زبان رسمی و به اصطلاح زبان مکاتباتی و اداری به دور و به زبان محاوره ای و گفتاری مردم نزدیک بوده است. در شعر رسمی همواره هر شاعر با توجه به چینش و استفاده از کلمات ، ترکیبات وتصاویری که در اشعار خود به کار می برد دارای زبانی مستقل و مختص به خود است که آثار او را از دیگران متمایز می کند.در زبان ترانه نیز این خصوصیت همیشه در آثار برجستگان و بزرگان ترانه سرایی به خوبی قابل تعقیب و تشخیص می باشد اما متاسفانه در دو دهه ی اخیر به دلیل رونویسی و تاثیر پذیری های بیش از حد ترانه سرایان نو آمده از روی اشعار یکدیگر نه تنها چنین تمایزی دیده نمی شود بلکه سبب ایجاد نوعی تکرار و یکنواختی در ساختار زبانی ترانه های جدید هستیم و از طرفی به دلیل فقدان آموزش و شناخت کافی دستور زبان وادبیات فارسی، زبان شعری ترانه های اخیر دچار رکود گشته و پراز غلط های ادبی ، نگارشی و دستوری است.در حالیکه یک شاعر یا ترانه سرا برای دست یابی به ساختار زبانی مستحکم و منحصر به فرد باید سیطره و تسلط کاملی بر زبان و ادبیات رسمی و عامیانه خود داشته باشد و این چیزی است که فقدان آن را در بیشتر ترانه سرایان اخیر می بینیم.
لحن و بیان:
لحن و بیان یکی دیگر از ویژگی های بارز در یک ترانه است که عامل اصلی قوت بخشیدن ارتباط مخاطب با محتوای ارائه شده در متن ترانه است. چگونگی چیدمان کلمات ، انتخاب به جا و مناسب واژه ها و ترکیبات ، قرار دادن بار معنایی مورد نظر بر عهده واژگان متناسب که هنگام ادا شدن بخوبی قابلیت انتقال آن را نشان دهند ، استفاده از وزنی خاص برای ترانه متناسب با محتوای مستتر درآن ، رعایت پیوند روایت وتداوم مطلب و پیام موجود در ترانه ، رعایت حالات کلامی و آوایی که از شاخصه های دستوری وادبی یک اثر هنری است که استفاده درست از آن ها موجب تقویت لحن و بیان و تاثیر گذاری بیشتر ترانه می شود نظیر: سوال وجواب ، گلایه ، نگرانی و اضطراب ، خشنودی و نارضایتی ، اندوه وشادی و... در جوهر کلمات منتخب. دقت کافی برای رعایت موارد فوق در ترانه های اخیر به شدت کمرنگ بوده و عدم هماهنگی در همه موارد اشاره شده موجب نوعی به هم ریختگی و تشویش در لحن و بیان این آثار گردیده است.
مضمون و محتوا:
انتخاب موضوع ، مضمون و محتوای آثار هنری از ارکان اصلی ماندگاری و اثر گذاری و پذیرش از سوی مخاطبان است. شناخت فضای فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، روانی و عاطفی گستره ی مخاطبان و ارائه مضمون هم شان و متناسب با فضایی که هنرمند اثر خود را در آن خلق می کند گام اصلی در موفقیت آن اثر هنری است.بدون تردید اگر به دلایل ماندگاری ترانه های برجسته دقت کنیم در میابیم که خالقان این آثار درک و شناخت درستی از ویژگی های فضای اجتماعی پیرامون خود داشته و با تکیه بر دغدغه های اصلی موجود و پرداختن به آن ها سبب آفرینش تین آثار گردیده است. امروزه ترانه سرایان بیشتر به مفاهیم و تجربه های کاملا فردی و شخصی خود که گاها برای مخاطب قابل لمس و دریافت نیست می پردازند.از جمله مضامینی که در ترانه های امروز به شکل وسیعی خودنمایی می کند ، سیاهی ، سیه روزی ، شکست ، نا امیدی ، خیانت ، مرگ ، نیستی ، بن بست ، پوچی غم ، شکست ، تنهایی مطلق و ازین دست تیره بینی هاست، و این در حالی است که مخاطب ترانه ممکن است همه ی اقشار جامعه با سلیقه ها ، تجربه ها و سطح درک و دانش مختلف و جهان بینی های بسیارمتفاوت باشند.
تصویر سازی :
وجود عنصر خیال و تصاویر موجود در متن یک شعر از نقاط قوت آن می باشد.ترانه های ماندگار با بهره مندی از تصویر های جان دار ، گویا وبدیع جای خود را در حافظه و ذهن مخاطب خود برای سالیان متمادی باز کرده اند.
عاری شدن ترانه های جدید از تصاویر بکر ، عدم نوگرایی در پوشش تصویری ترانه ها و یا استفاده از تصاویر تکراری ودستمالی شده ، مشوش ، نامفهوم ، شخصی و بی مایه از دیگر علل ضعف در ترانه های دو دهه اخیر است. شعریت و جوهره شعر از نشانه های ناب بودن و ماندگاری یک شعر می باشد و تصویر سازی از جنبه های اصلی ذات و جوهره ی شعر است. لذا یک ترانه سرا به عنوان یک شاعر باید به چنان ورزیدگی در استخدام تصاویر متناسب با محتوای اثر خود برسد که بار تصویری شعر خود را به حد قابل قبولی برساند.
واژه:
واژه اصلی ترین ابزار موجودیت بخش در یک اثر ادبی است.شاعر و ترانه سرا هرچقدر بانک واژگانی ذهن خود را پر بارتر کند در بکارگیری و ارائه واژه های متناسب در اثر خود موفق تر است.همانگونه که روشن است هر واژه بار معنایی خاصی را به دوش می کشد ، خصوصا که در زبان فارسی گاهی برای یک معنا واژه های مترادف بسیاری وجود دارد که هر کدام به نسبت های متفاوتی بیان کننده معنای خاص هستند.لذا برای تاکید یا تاثیر گذاری بیشتر یک مفهوم استفاده از واژه های متناسب ضروری و الزام آور است. گاهی در ترانه های جدید دیده می شود که بعضی واژه ها در بیان مفهومی که به عهده آنها گذاشته شده است عاجزند و می توان به راحتی با جایگزینی واژه ای مترادف با آن ارتباطی قوی تر و تاثیر گذارتر برقرار نمود. همچنین واژه ها از لحاظ ساختاری و فیزیکی به هنگام همنشینی نیازمند دقت و توجه بسیار می باشند.عدم شناخت و دقت کافی هنگام استفاده از این ویژگی های ظاهری کلمات از سوی ترانه سراهای نو آمده و ناهمگونی در ترکیبات نامتناجس در متن ترانه ها باعث گردیده که هم به هنگام خواندن و ادای آنها سبب ایجاد مشکلات بیانی گردیده و هم سبب تعلیق و تاخیر ارتباط شنونده یا خواننده با متن ترانه و مفاهیم مورد نظر هنرمند آفرینشگر اثر می گردد.
تکنیک های ادبی :
تکنیک ها و آرایه های ادبی از ویژگی های مهم دیگری است که باعث برجسته تر شدن و نمود بیشتر یک اثر ادبی و همچنین باعث منشوری بودن و چند وجهی شدن یک اثر که از مشخصه های آثار هنری در سده های اخیر است می شود. هنری که کاملا رو بوده و در یک نگاه و بی درنگ تمام آنچه را که در خود دارد افشا کند کمتر مورد توجه ، تحلیل ، ارزش گزاری و نقد قرار می گیرد. اگر ما ترانه را به عنوان یک اثر هنری که خود از تلفیق دو هنر مستقل دیگر پدید آمده بپذیریم پس باید این ویژگی چند وجهی ومنشوری بودن را نیز برای آن قائل باشیم.بنابراین ترانه ای می تواند ارزشمند ترباشد که در خود لایه های پنهانی را نهفته داشته باشد و این مهم تنها با شگرد ها و تکنیک ها وآرایه های ادبی بکار رفته در آن بدست می آید.تکنیک هایی نظیر: استعاره ، کنایه ، تشبیه ، ردیف و قافیه ، بازی های زبانی به جا ، ترکیبات و....هرچقدر هنرمند در استفاده درست و به موقع از این امکانات زبان ورزیده تر باشد اثری که خلق می کند تاویل پذیرتر با گستره معنایی وسیع ترمی باشد.
به هر روی همان گونه که اشاره شد ترانه و ترانه سرایی در ایران سابقه ای طولانی داشته و شاید بتوان گفت که قدمت ترانه با تعریفی که مد نظر این مطلب بود از تمام گونه های ادبی دیگر در ایران اگر بیشتر نباشد کمتر نیست ، با این تفاوت که گستردگی و عمومیت آن در بین مردم بیشتر از تمام هنرهای موجود می باشد.سیر تحولات ترانه و ترانه سرایی تا سال های اخیر نشان می دهد که ترانه در سال های اخیر به دلایلی که ذکر گردید با وجود گسترش کمی بی سابقه از لحاظ کیفی سیری نزولی را در پیش گرفته است.آنچه در اینجا ایجاد نگرانی می کند و هدف نگارنده از ارائه این مطلب بیشتر توجه به این نکته است پایین آمدن سطح کیفی بخش کلامی ترانه ، آرام آرام باعث شکل گیری سطح سلیقه ای نازل تر در میان نسل های آینده می گردد. توجه به کیفیت در جنبه های مختلف و عناصر اصلی یک ترانه خوب از ضروریاتی است که مانع بروز هر چه بیشتر این پس رفت و افول و ابتذال در ترانه و ترانه سرایی می شود.
در پایان لازم به یادآوری است که همواره در کنار آثار کم ارزشی که به وفور شاهد عرضه آنها در بازار ترانه هستیم آثار برجسته و شاخصی نیز چه در زمینه موسیقی و چه از بعد کلامی ترانه از سوی آهنگسازان و ترانه سرایان متعهد و کاربلد بوده ایم. هنرمندانی که چراغ ترانه را هم چنان روشن نگه داشته و با توانمندی و پشتکار خستگی ناپذیر خود نجات بخش ترانه از بحران پیش رو خواهند بود.
با تغییر و ویرایش و الحاقات
نویسنده اصلی : غلامعباس قبادی
منابع تحقیق :
1- احمد پناهی ،محمد. ترانه و ترانه سرایی در ایران،تهران ،سروش 1376
2- رفیعی،حسن رضا ، برگهایی از داستان موسیقی ایران ،تهران ،سوره مهر1387
3- گلبن،محمد.بهار و ادب فارسی،تهران،شرکت سهامی عام کتابهای جیبی 2535
4- کریستین،سن.\"موسیقی و تمدن ایرانی\"و\"سرکش و بامداد\"ترجمه جواد محبی،تهران،گوتنبرگ 1339
5- عطایی،امید. پیامبر آریایی ،تهران ، عطایی 1384
6- شکر الهی، هومان. نگرشی بر موسیقی آوازی ایران،شیراز ، تخت جمشید1384
درود بر شما بانوی عزیز ادیب شاعر بسیار مطلب آموزشی خوبی بود و چقدر متناسب سیر شکل گیری و تحول ترانه رو ارائه کردید کاش به عنوان مطلب آموزشی در سایت ارسال می کردید که مورد استفاده همه دوستان قرار گیرد
ممنون .من همیشه سعی کردم جملاتی که برای دوستان و شاعران مینویسم.... دراماتیزه.... کنم .
وگرنه که یک زیبا بود و یا زیبا نگاشتید خالی رو همه مینویسند.
سعی میکنم با دراماتیزه کردن جملات مخاطب رو تا جایی که بشه برای یک شعر زیبا آماده کنم .
و بسیار هم ممنونم از شعر زیبای شما جناب ابراهیمی عزیز.
سلام و عرض ادب خدمت جناب ابراهیمی گرامی
به به چه ترانه ی زیبایی سرودهاید دست مریزاد
صداتونم خوبه ولی جای کار داره به نظرم تو اوج بهتر میخونید
شاعرانگی تان مستدام
درودتان شاعر ارجمند بسیاار زیبا بود .. در نگاهم ، رقیقترین ، خاص ترین و ژرفترین احساسات یک شاعر ، در ترانه هایش تجلی میابد ، و در این خصوص باید به همسر معززتان تبریک گفت ، چون لااقل در مورد بنده این احساسات همیشه متعلق به فرزندم بوده است .
عرض ادب و احترام خانم دکتر بانو طالب زاده حضورتان باعث افتخار است همسر گرامیتان هم حتما قدر شمارا می دانند اما شاید روش ابراز احساساتشان به گونه ای دیگر باشد امیدوارم شما و خانواده محترم درپناه حق محفوظ باشید سپاسگزارم
ترانه ای زیباست البته بخاطر اینکه خواننده ی کار فاقد اشنایی با سلفش و قوانین موسیقیاییست روی ترانه اثر گذاشته اما بسیار خوش فرم و زیباست که اگر خواننده ای حرفه ای با ملودی زیبا بخواند اثر متولد شده و همه را خیره میکند،افرینها و دستمریزاد✍️💫💫🌟🌟🍂🌛🌛✨✨👏🍀🍀🌺🌺
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
پیش رویمان ترانه ای است از جناب غریب با صدای ایشان و بک وکال گیتار که نمیدانم کار خود محسن است یا نه؟
در مرحله اول بگویم ترانه شعر است با پارامترهای ملودی و ریتم که برهم سوار میشوند و سرجمع ترانه را میسازند.
در عالم موسیقی یا ترانه توسط ترانه سرا گفته میشود و آهنگ ساز بر روی ترانه ملودی و ریتم سوار میکند و یا برروی ملودی و ریتم خاصی ترانه سرا سفارشی اقدام به سرایش میکند.
ترانه سرا باید از اصول اولیه موسیقی و ادوات و نت و ریتم آگاهی داشته باشد وگرنه شعرش به ترانه شدن نمیرسد.
متاسفانه سبقت در شعر وشاعری و اینکه همه میخواهند شاعر شوند در مورد ترانه هم صدق میکند و برخی ها حتی نقاشی یک ساز یا ادوات موسیقی را ندیده اقدام به نوشتن میکنند که ماحصل آن میشود خزعبلاتی که در فضای مجازی به اسم آهنگ و ترانه تحویل مردم میدهند.
از این مقدمه که بگذریم میرسیم به ترانه ی محسن غریب
نقطه ی قوت ترانه ی جناب غریب همزادی ملودی و موسیقی کنار هم است چه این سه توانسته است شعری را قابل بارگذاری برای موسیقی نماید و صدایی که خود شاعر و خالق ترانه بر روی اثرش گذاشته حاکی از این امر دارد.
اما در این ترانه میزان پذیرش موسیقی در آواهای بلند کم است
طوری که حتی خواننده ترانه نمیتواند از پرده ای به پرده ی بالاتر عروج پیدا کند و بعد از اوج گیری فقط میتواند در نیم پرده مانور دهد آن هم یکنواخت بدون فراز و فرود
البته چون جناب غریب شغل خوانندگی ندارد زیاد نمیشود خرده گرفت بر عدم تحریر ها و فالش نخواندن.
در این ترانه که میشد برخی مصرع ها را بیشتر کوک کرد این کوک شدن اتفاق نیفتاده اما درکل اکثر مصاریع کوک و میشود گفت حرفه ای چیدمان شده است.
ترانه ی حاضر دارای خصوصیات بارزی است که از خیلی بیشتر از ترانه هایی که دیدم سرتر است
الف. وزن مناسب
ب. داشتن طرح اصلی که عاشقانه ای است تمام عیار
ج. طرز بیان که گفتگویی است دونفره در قالب ضمایر دوگانه ای که گاه شکوه میشود و گاه سوز
د. زبان سرایش که زبانی است ساده و روایی
یکی از نقاط ضعف این ترانه عدم همخوانی با صدای خواننده است که خواننده نمیتواند در نت های بالا ترانه را به خوبی اجرا کند. البته در مورد خوانش جناب غریب هم باید گفت تنفس غیر دیافراگمی باعث لغزش هایی در این زمینه شده است.
تنوع و رنگ آمیزی در میزان ها گاه خوب و گاهی ضعیف است.
ارتباط قوی طولی در ترانه وجود دارد و عدم تکرار بندها امتیازی است که به این ترانه میدهم.
گرچه چیدمان به گونه ای است که از قله به دامنه نزول میکند و وقتی مخاطب منتظر صعود است خوانش تمام میشود.
ایام عزت مستدام
سید هادی محمدی