با اجازه سوال:
پرسشی دارم از شما استاد
حاکمان صالحند یا افساد؟
یا که دارند سند بنام خدا
یا خدا را به شرط وقید آزاد
دانش آموز به رسم خود پابند ؟
یا معلم به حکم خود لبخند ؟
گردن کیست خون آدمها؟
بی گناه و گناه کار ... در بند؟
خلق مگر بنده ی خدایی نیست
که به درگاه او کمر خم کرد
پس چرا زیر بارش کفرند
بندگانی که زیر ظلم ماندند
بحث تاریخ برایمان بی سود
بس که دست برده اند به ساحت آن
بهتر است از کنون سخن گویید
آن چه را که به جان خوریم سوگند
مردگان را به خاک بسپارید
زندگان را چو زنده دریابید
تیر باران به جرم همبازی
کودکانی که تشنه... بی یارند
جمع نادان عصر دقیانوس
شده اند مدعی این قاموس
یا خدا را هنوز نشناسند
یا که دریا ندیده اقیانوس
یا که دیوانه ی کر و کورند
یا از اندیشه ریشه معیوبند
بانگ تحقیر بر تحجرشان
مهر تکفیر خورده معدومند
مردگی را بلد تر از کفتار
شاکی از اصل زندگی بیمار
ریشه از هر خرافه می بافند
ریشه بی ریشه گی به هر گفتار
18شهریور1400
آذر.م
ظاهرا پیش روی مان چهارپاره ای است از سرکار خانم مهتدی
که سعی کرده اند در وزن خفیف فاعلاتن مفاعلن فع لن یا فعلن
به تحریر آوردند.
در اولین بند چیزی که در ذوق میزند کلمه ی افساد است
بعد از کلمه ی صالح که با یا ی متصل و قیاس آورده شده انتظار میرود که شاعر اسم فاعل بعدی را آورده ولی گویا سنگینی و ثقل وزن و قافیه شاعر را به روی آوردن به وصله ی ناجور افساد کرده است.
و در مصرع سوم بند اول هم یک هجا اضافه و از وزن خارج است.
در بند دوم پس از سوال از پایبندی دانش آموز به رسم خود و لبخند معلم، گریز به خون ریزی معنی بند را به هم زده چرا که خط و ربطی بین این دو نیست.
در بند دوم در مصرع اول هم یک هجا اضافه و روی وزن نیست
در بند سوم و چهارم و پنجم دیگر نه تنها وزن بلکه قافیه هم فراموش شده است
شاعر در بند هفتم علاوه بر بی دقتی های قبلی اشتباهی کرده فاحش و آن هم معیوبند را با معدومند هم قافیه گرفته است
در کل شعر را نسبت به آثار دیگر بانو مهتدی ضعیف و پر از عیوب ساختاری و محتوایی دیدم
امید که در آثار بعدی شاهد قلم چرخانی این شاعر عزیز باشیم
ایام عزت مستدام
سید هادی محمدی