سه شنبه ۴ دی
اشعار دفتر شعرِ قلب گمشده شاعر دلارا
|
|
خبــ ـــــر نداری از دلم که بــــــــ ــی تو کوه غــــ
|
|
|
|
|
مست چشمان تو ، دل خانه را ویرانه کرد
|
|
|
|
|
بی تو به عصیان می کشد هجوم احساس من
گم میشود در مه غم بی
|
|
|
|
|
نه می خوام عاشقم باشی نه می خوام به یادم باشی نه می خوام برگردی فقط بگو چرا و ب
|
|
|
|
|
به جای دل تو سیگارم را می سوزانم ..! و یادت را دود می کنم همراه با زندگی ام... هنوز خیانت تلخ
|
|
|
|
|
حادثه از من گذشت اشک در قلبم نشست پای به پای دل من ارزو هایم شکست کشتی زندگی ام آرام
|
|
|
|
|
چه بازی_ عادلانه ای
من عاشقانه بازی می کنم
و دیگری تو ر
|
|
|
|
|
چشمانت از تاریکی قلبت به شب رفته است کاش به دنبال ماه ... آوره در کوچه های نگاهت نمی شدم
|
|
|
|
|
من قبل از تو خودم بودم عاشق تنهاییم بعد از تو حتی چشمانم را هم ندارم روحم را
|
|
|
|
|
خبر ندارد یار من از غم نگاه من میشکند قلب مرا با رفتنش نگار من می پیچد در تنهایی ام ع
|
|
|