شیشه عمر

مرا دنبال کنید

رنگ شــعــر

رنگ زمینه

دفاتر شعر دلارا

آخرین اشعار ناب دلارا

خبر ندارد یار من از غم نگاه من میشکند قلب مرا با رفتنش نگار من می پیچد در تنهایی ام عطر تن همچون گل اش می شود جاری اشک من از شیشه های خانه اش می شود خاک از عشق زیر پاهایش دلم خدایا به دادم برس من از جانم بریده ام نمی دانم کجا روم تا برود از یاد من شبی آخر میکشد به دیوانگی کار من زیر باران میروم تاشود خاموش آتشم باران به زانو میشود به باد میرود خاکسترم از حال من چیزی نپرسید و گذشت شیشه ی عمرا مرا با دستهایش شکست

۰

شاعر درخواست نقد دارد