يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ سکوت دنیا شاعر زینب حسنی
|
|
پدرم باب الحوائج شد !
زینب حسنی (دنیا)
|
|
|
|
|
در غروبی سرد محتاجم به دستانش که نیست
مرگ مادر قلب من را آسمانی کرد و رفت
زینب حسنی (
|
|
|
|
|
چون روح گره خورده به زنجیر زمین
دنبال دو تا ، بال و پر م می گردم !
زینب حسنی (دنیا)
|
|
|
|
|
دلگیرم از خودم کاش عاشقت نمیشدم
زینب حسنی
|
|
|
|
|
مار دور گردنم پیچیده ….
هیچ کس مثل من آزرده نشد
|
|
|
|
|
مثل رز پژمرده ی در زندانم
زینب حسنی
|
|
|
|
|
نه مستم و نه سر به هوا در ره عشق
زینب حسنی
|
|
|
|
|
زمان حکم ِ شکفتن رسید ، قاصِدِ فصل
وزیده باد بهاری ، ولی صفای تو نیست
زینب حسنی
*دن
|
|
|
|
|
بابا به قیامت برسد این دیدار !؟
|
|
|
|
|
آن دم به فدایت که ، روی تو ببینم باز
بی روی توچشمانم ، همسایه ی باران است
|
|
|
|
|
عمریست که زندانی افکار تو هستم
هر چند که بر عشق تو مظنون شده ام باز
زینب حسنی
|
|
|