سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        مادر

        شعری از

        زینب حسنی

        از دفتر سکوت دنیا نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۵۴ شماره ثبت ۱۱۸۰۳۲
          بازدید : ۵۵۳   |    نظرات : ۴۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زینب حسنی

        مثل یاسی در بهار من جوانی کرد و رفت 
        من جفا کردم ولی او مهربانی  کرد و رفت 
         
         قطره اشکی هر زمان بر گونه ام می ریخت ؛ او 
         با تمام درد هایم همزبانی کرد و رفت 
         
         گیسوانش از غم دنیا  زمستان شد ولی   
        چشم بست و بی بهانه  زندگانی کرد و رفت
         
        در  میان واژه ها یم شمع و مادر باهمَند 
        با تمام عشق ، تنها جان فشانی کرد و رفت
         
        لحظه ی آخر سلامی کرد سوی مشهد و
        خنده بر لب زد دعایی آنچنانی کرد و رفت 
         
        آسمان  آن قَدْر پایین آمد عمر م را گرفت 
        ضجّه ای پر شد دهانم  ارغوانی کرد و رفت 
         
        در غروبی سرد محتاجم به دستانش که نیست 
        مرگ ِ مادر قلب من را آسمانی کرد و رفت
         
        بعد مادر زندگی أَم نظم چندانی نداشت 
        آمد و  احساس را خانه تکانی کرد و رفت 
         
         
        🔰زینب_حسنی (دنیا)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        جواد کاظمی نیک

        ،

        احسان فلاح رمضانی

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        افسانه پنام تخلص مولد

        ،

        تکتم حسین زاده

        ،

        زهرا مددی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        آذردخت شرقی ( آذر دخت )

        ،

        روح اله سلیمی ناحیه

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        محمد محسنی

        ،

        زینب حسنی

        ،

        علیرضا محمودی

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        مرضیه قنواتی نژاد

        ،

        زلیخا رامیار،امید سحر

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        سید هادی محمدی

        ،

        هواجان جاویدان

        ،

        فرداد احدی مقدم

        ،

        موسی شریفی

        ،

        نیلوفر تیر

        ،

        محمد اکرمی (خسرو)

        ،

        فیروزه سمیعی

        ،

        حسن زمانی

        ،

        سعید صادقی (بینا)

        ،

        نرگس زند (آرامش)

        ،

        محسن ابراهیمی اصل (غریب)

        ،

        رحیم فخوری

        ،

        ابراهیم کریمی (ایبو)

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق

        ،

        ناهید افسری نژاد (رها)

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)

        ،

        علی معصومی

        ،

        ایمانه عباسیان پور تخلص به ااآیدا

        نقدها و نظرات
        نیلوفر تیر
        سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۳۵
        چقدر زیبا بود خندانک خندانک خندانک و چقدر غمناک بود خندانک بسیار زیبا خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۲۱
        درود
        سپاسگزار محبت همیشگی شما هستم 🙏🏻🌸
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۲
        🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐
        ارسال پاسخ
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸
        درود
        سپاسگزارم از حضور تان 🙏🏻🌸
        محمد اکرمی (خسرو)
        سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۳۷
        درود بانو
        زیبا سرودید و احساس برانگیز
        خندانک خندانک خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان 🙏🏻🌸
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۳۵
        درودتان مهربانو حسنی گرامی🌟💖
        غزل غمناکی در سوگ مادر سروده اید🍃🌸🥀
        نامشان جاوید و یادشان تا همیشه گرامی باد

        🥀🌸🍃🥀🌸🍃🥀🌸🍃
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۲
        🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐
        ارسال پاسخ
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۹
        درود
        سپاسگزارم از حضور تان 🙏🏻🌸
        ارسال پاسخ
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۲۲
        درود
        سپاسگزارم از حضور تان 🙏🏻🌸
        ارسال پاسخ
        حسن زمانی
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۴۹
        درود بر شما بانوی ادیب
        زیبا بود و غمناک
        امیدوارم هیچ کس داغ مادر بخود نبیند
        🌺🌺🌺
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۳۲
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان 🙏🏻🌸
        آمین
        غم پدر و مادر سخت است که من دیده ام 😔
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۳
        🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۲
        درودبرشما زیبابود 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        سعید صادقی (بینا)
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۵۵
        خیلی زیبا بود و خیلی دردناک
        خدا بیامرزه مادر تون رو
        حس کردم غمتون رو
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۲۷
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان
        غم نبینید 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۲۲
        درود بر دنیا جان عزیز خندانک
        واقعا ناراحت شدم خندانک
        بعد مادر زندگی أَم نظم چندانی نداشت
        آمد و احساس را خانه تکانی کرد و رفت خندانک خندانک
        خداوند هر دوتاشون رو بیامرزذ وبه شما هم صبر بده خندانک خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۲۸
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان
        غم نبینید 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۲
        درودها بر بانوی ادیب خانوم حسنی بزرگوار خندانک

        غم خیلی بزرگی هست که من از درک چنین غمی عاجز هستم.امیدوارم خداوند آرامش و سکینه بهتون عنایت کنه.یاد شعر بلند استاد شهریار افتادم...

        آهسته باز از بغل پله ها گذشت
        در فکر آش و سبزي بيمار خويش بود
        اما گرفته دور و برش هاله ئي سياه
        او مرده است و باز پرستار حال ماست
        در زندگي ما همه جا وول ميخورد
        هر کنج خانه صحنه ئي از داستان اوست
        در ختم خويش هم بسر کار خويش بود
        بيچاره مادرم
        هر روز ميگذشت از اين زير پله ها
        آهسته تا بهم نزند خواب ناز من
        امروز هم گذشت
        در باز و بسته شد
        با پشت خم از اين بغل کوچه ميرود
        چادر نماز فلفلي انداخته بسر
        کفش چروک خورده و جوراب وصله دار
        او فکر بچه هاست
        هرجا شده هويج هم امروز ميخرد
        بيچاره پيرزن ، همه برف است کوچه ها
        او از ميان کلفت و نوکر ز شهر خويش
        آمد بجستجوي من و سرنوشت من
        آمد چهار طفل دگر هم بزرگ کرد
        آمد که پيت نفت گرفته بزير بال
        هر شب در آيد از در يک خانه فقير
        روشن کند چراغ يکي عشق نيمه جان
        او را گذشته ايست ، سزاوار احترام :
        تبريز ما ! بدور نماي قديم شهر
        در ( باغ بيشه ) خانه مردي است باخدا
        هر صحن و هر سراچه يکي دادگستري است
        اينجا بداد ناله مظلوم ميرسند
        اينجا کفيل خرج موکل بود وکيل
        مزد و درآمدش همه صرف رفاه خلق
        در ، باز و سفره ، پهن
        بر سفره اش چه گرسنه ها سير ميشوند
        يک زن مدير گردش اين چرخ و دستگاه
        او مادر من است
        انصاف ميدهم که پدر رادمرد بود
        با آنهمه درآمد سرشارش از حلال
        روزي که مرد ، روزي يکسال خود نداشت
        اما قطارهاي پر از زاد آخرت
        وز پي هنوز قافله هاي دعاي خير
        اين مادر از چنان پدري يادگار بود
        تنها نه مادر من و درماندگان خيل
        او يک چراغ روشن ايل و قبيله بود
        خاموش شد دريغ
        نه ، او نمرده ، ميشنوم من صداي او
        با بچه ها هنوز سر و کله ميزند
        ناهيد ، لال شو
        بيژن ، برو کنار
        کفگير بي صدا
        دارد براي ناخوش خود آش ميپزد
        او مرد و در کنار پدر زير خاک رفت
        اقوامش آمدند پي سر سلامتي
        يک ختم هم گرفته شد و پر بدک نبود
        بسيار تسليت که بما عرضه داشتند
        لطف شما زياد
        اما نداي قلب بگوشم هميشه گفت :
        اين حرفها براي تو مادر نميشود .
        پس اين که بود ؟
        ديشب لحاف رد شده بر روي من کشيد
        ليوان آب از بغل من کنار زد ،
        در نصفه هاي شب .
        يک خواب سهمناک و پريدم بحال تب
        نزديکهاي صبح
        او زير پاي من اينجا نشسته بود
        آهسته با خدا ،‌
        راز و نياز داشت
        نه ، او نمرده است .
        نه او نمرده است که من زنده ام هنوز
        او زنده است در غم و شعر و خيال من
        ميراث شاعرانه من هرچه هست از اوست
        کانون مهر و ماه مگر ميشود خموش
        آن شيرزن بميرد ؟ او شهريار زاد
        هرگز نميرد آنکه دلش زنده شد بعشق
        او با ترانه هاي محلي که ميسرود
        با قصه هاي دلکش و زيبا که ياد داشت
        از عهد گاهواره که بندش کشيد و بست
        اعصاب من بساز و نوا کوک کرده بود
        او شعر و نغمه در دل و جانم بخنده کاشت
        وانگه باشکهاي خود آن کشته آب داد
        لرزيد و برق زد بمن آن اهتزاز روح
        وز اهتزاز روح گرفتم هواي ناز
        تا ساختم براي خود از عشق عالمي
        او پنجسال کرد پرستاري مريض
        در اشک و خون نشست و پسر را نجات داد
        اما پسر چه کرد براي تو ؟ هيچ ، هيچ
        تنها مريضخانه ، باميد ديگران
        يکروز هم خبر : که بيا او تمام کرد .
        در راه قم بهرچه گذشتم عبوس بود
        پيچيد کوه و فحش بمن داد و دور شد
        صحرا همه خطوط کج و کوله و سياه
        طوماز سرنوشت و خبرهاي سهمگين
        درياچه هم بحال من از دور ميگريست
        تنها طواف دور ضريح و يکي نماز
        يک اشک هم بسوره ياسين چکيد
        مادر بخاک رفت .
        آنشب پدر بخواب من آمد ، صداش کرد
        او هم جواب داد
        يک دود هم گرفت بدور چراغ ماه
        معلوم شد که مادره از دست رفتني است
        اما پدر بغرفه باغي نشسته بود
        شايد که جان او بجهان بلند برد
        آنجا که زندگي ،‌ ستم و درد و رنج نيست
        اين هم پسر ، که بدرقه اش ميکند بگور
        يک قطره اشک ، مزد همه زجرهاي او
        اما خلاص ميشود از سرنوشت من
        مادر بخواب ، خوش
        منزل مبارکت .
        آينده بود و قصه بيمادري من
        ناگاه ضجه ئي که بهم زد سکوت مرگ
        من ميدويدم از وسط قبرها برون
        او بود و سر بناله برآورده از مغاک
        خود را بضعف از پي من باز ميکشيد
        ديوانه و رميده ، دويدم بايستگاه
        خود را بهم فشرده خزيدم ميان جمع
        ترسان ز پشت شيشه در آخرين نگاه
        باز آن سفيدپوش و همان کوشش و تلاش
        چشمان نيمه باز :
        از من جدا مشو
        ميآمديم و کله من گيج و منگ بود
        انگار جيوه در دل من آب ميکنند
        پيچيده صحنه هاي زمين و زمان بهم
        خاموش و خوفناک همه ميگريختند
        ميگشت آسمان که بکوبد بمغز من
        دنيا به پيش چشم گنهکار من سياه
        وز هر شکاف و رخنه ماشين غريو باد
        يک ناله ضعيف هم از پي دوان دوان
        ميآمد و بمغز من آهسته ميخليد :
        تنها شدي پسر .
        باز آمدم بخانه چه حالي ! نگفتني
        ديدم نشسته مثل هميشه کنار حوض
        پيراهن پليد مرا باز شسته بود
        انگار خنده کرد ولي دلشکسته بود :
        بردي مرا بخاک کردي و آمدي ؟
        تنها نميگذارمت اي بينوا پسر
        ميخواستم بخنده درآيم ز اشتباه
        اما خيال بود
        اي واي مادرم
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۴۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        نیلوفر تیر
        جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۲۹
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان
        غم نبینید 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۳۰
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان
        خدا عزیزانتونو حفظ کند 🙏🏻🌹🌹
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۵۸
        درود
        از حضورتان سپاسگزارم
        در پناه حق🙏🏻🌹🌹
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۴۷
        درود بر شما خندانک
        غزل نابی بود برای مادر خندانک
        دست مریزاد خندانک خندانک
        روحشان شاد ویادشان گرامی🙏🙏
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۱۵
        درود بیکران
        غم انگیز است
        روحشان قرین آرامش
        خندانک خندانک خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۳۱
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان
        در ‌پناه حق 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        رحیم فخوری
        چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۰
        درودها
        مادرباید بوسد
        مادرباید سرود
        برای مادرباید مرد
        تنهافرشته ایست که وجود دارد خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۳۲
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان
        در پناه حق بمانید 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۱۹
        درود وآفرین بر شما
        زیبا و غم انگیز یود
        روحشان شاد خندانک خندانک خندانک خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۳۳
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان جناب انصاری
        غم نبینید
        در پناه حق 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        حسن زمانی
        پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۳۳
        عالی عالی
        درود بر شما
        🌹🌹🌹🌹
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۳۴
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان جناب زمانی
        د رپناه حق 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۲۰
        قلمتون سبز
        پایدارواستوارباشید
        شاعرگرامی
        درود درود درود
        خندانک خندانک خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۳۵
        درود
        سپاسگزارم از حضورتان جناب دزفولی بزرگوار
        بهترین ها روزی تان 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۰۴
        درود بر شما 🌺🌺
        زیبا سرودید لذت بردم 🌺💐
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۵۹
        درود
        از حضورتان سپاسگزارم
        در پناه حق بهترین روزی تان 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۳
        درود
        از حضورتان سپاسگزارم جناب حاجی پور بزرگوار
        در پناه حق بهترین ها روزی تان 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۴
        خندانک خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۵۹
        درود
        از حضورتان سپاسگزارم بانو جان
        در پناه حق بهترین روزی تان 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۱
        درود
        از حضورتان سپاسگزارم
        در پناه حق بهترین ها روزی تان 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۰
        درود
        از حضورتان سپاسگزارم مهر بانو
        در پناه حق بهترین روزی تان 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        علی معصومی
        شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳
        درودها بر شما ارجمند
        ♤♤♤♤
        مهرتان تابان
        خندانک خندانک خندانک
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۵۹
        درود
        از حضورتان سپاسگزارم
        در پناه حق بهترین روزی تان 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        زینب حسنی
        زینب حسنی
        شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۲
        درود
        از حضورتان سپاسگزارم جناب معصومی بزرگوار
        در پناه حق بهترینها روزی تان 🙏🏻🌹🌹
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4