يکشنبه ۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ ماه گرفتگی شاعر شیدای یاس
|
|
می رسد شمیم عید ، عطر صد گلاب نور
|
|
|
|
|
رفتی ، دلم گرفته و قلبم شکسته است این دل ، هوای دیدن بابا گرفته است خالی نسیم جای تو ، در
|
|
|
|
|
آسمان آبی بود انتهای قصه های هر شب بارش مهتابی بود چهره ی قهقهه ی بازی عشق برساحل پابرهن
|
|
|
|
|
در لایه ی حجم چشمک پیچش آویخته از انتظار پلک نرم فروافتادم بر سیخکی وحشت و استخوان اس
|
|
|
|
|
بال پرستو ها را رنگ می زد با تغلیظ سفید سرخی خونش محبوس در سلول های منجمد لاله ای از نگا
|
|
|
|
|
ساکن میخانه ی گسیوی نور خواهش بی پرده ی عشقی چه جور نام تو حک ، بر خم ابروی ماه طاق تما
|
|
|
|
|
یتیمان ،منتظر،بیچاره گشتند کنار ظرف شیر ،آواره گشتند به خوابی جلوه ی مولا خریدند
|
|
|
|
|
تکه های نارس فضا را در سیاه چال بی ((او)) بودن می جویدم طعم گس تن هایی... بر جامه ی عریا
|
|
|
|
|
خنده های آسمان در شعف واژه ی نور خطبه ی قاصدک صحنه ی باران سرور رقص پرواز پرستو در سرشت ای
|
|
|
|
|
نه هوای نفَس سیب ، از عشق تو بود آدم دل از آن بهشت رنگین بگشود سر قلاب دلم به ماه چشمت اف
|
|
|
|
|
باور بارانی من نرم تر از سینه ی مخملی دشت شکوفه های سیب لب طاقچه ی خدا گرم تر از بستر
|
|
|
|
|
بوسه های خدا جمع در پروین سایه اش در نفس مست ترک خورده ی ماه سرخی پژواک لبهای دعا دست در خل
|
|
|
|
|
شمیم نمناک خاک گیسوان برفی اش را طواف می کرد به وجد می آورد سخاوت لبخندش از خواب یخمک
|
|
|
|
|
صدبار می میرم و هر بار هم , جان خطر نمی کند از حصار پوسیده ی تابوت تن ،چرا گذر نمی کند در
|
|
|
|
|
گیسوان ارغوانی عشق را بر دوران دایره ی سده به دار آویختند در غسالخانه ی قلب تطهیر می کرد
|
|
|
|
|
حبس در حباب لحظه ها , پوچ می شوم در حصار نرگس خیال , لوچ
|
|
|