پنجشنبه ۱ آذر
اشعار دفتر شعرِ راه عشق شاعر اسماعیل قربانی
|
|
سردرگمم ،
بدون درنگ زمان ولی
انگار لحظه ها
در انتظار مبهم خود ،آرمیده اند
|
|
|
|
|
آمد دوباره فصل بهار و بهانه شد
|
|
|
|
|
اگر بر گردنم مهرت نشسته ،چونکه مجنونم
|
|
|
|
|
دلم پرواز می خواهد
گشوید دست های آبی احساس بودن را.......!
|
|
|
|
|
در برزخی من مانده ام کاتش گرفته جان من
کـــاو راه را پی�
|
|
|
|
|
دوباره گرم حضورم...!
شمیم آرامش ،
چو مست کرده وجودم...!
و تو به لبخندی ،
به میزبانی این
|
|
|
|
|
نگاه لرزانم را ببین،
که لحظه ای
انتظار در آغوش گرفتن خاطرات عشق را
درآسمان خیالش
|
|
|
|
|
انــــــــگار درد او ،درد دلم شده
این بار هم دلم ،با غصه خم شده
من مــیشوم بزرگ با درد های او
|
|
|
|
|
و حالاچشمان آبی انتظارم بر لب باغچه ی تنهایی گل ارغوانی اش را در گلدان طلایی حضورت چه
|
|
|
|
|
دریا چه طوفانی است از جزر و مد تیر مژگانش از آن نگاه نازک تردید و رویایی.....! یک آسمان ابر
|
|
|
|
|
شب قدر تحول گشته! اما قلب ها : تاریک سودای ِ تمام ِ ازدحام ِ سیم و زر های بلند ِ داستان ِ زند
|
|
|
|
|
می چکد باران زیبای بلند نور . از تمام آسمان رنگی ی این ماه. زیر باران با صدای ناب . دستهای
|
|
|
|
|
چه کسی بود که در پشت چنار شاپرک را به سوی دریا برد؟ گل ِ در باغچه را باز او خندان کرد!
|
|
|
|
|
آمدم تا كه بگویم غم دل واژه ها سنگینند و تو اینك با من می شكافی همه غم ها را و برایم هر روز
|
|
|
|
|
ای روح بلند آشنایی ای شعر نسیم روشنایی انوار تو همچو نور خورشید كرده دل پاك تو طلایی ای
|
|
|