يکشنبه ۲۷ آبان
اشعار دفتر شعرِ طوقی1 شاعر محمدتقی زندی پور(طوقی)
|
|
...شوقِ انتظار...
چه شبهایی که از غم ناله کردم ؛
به نامت خانه را غم خانه کردم ؛
اگر چه می گذشت ای
|
|
|
|
|
بندۀ او
بندگی یعنی که دل ساکن شده در کوی او،
این جهان را یک فلک باشد به گرد موی او،
بندگی یعنی
|
|
|
|
|
شکارگاه چشم تو ، عجب سیاهه بیشه است؛
صید تو شد نگاه من، ناز به چشمت ریشه است؛
نوای من نمی رسد
|
|
|
|
|
"فصل غصه ها"
نشسته ای چه منتظر، خبر زاو نمی رسد؛
به باغ بی برگ و درخت آب سبو نمی رسد؛
رسی
|
|
|
|
|
"ﻓﺮدای دﯾﮕﺮ"
از ﭘﺲِ اﯾﻦ ﺷﺎم ﺗﺎر، ﻓﺮدای دﯾﮕﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ؛
ﺣﻠﻘﻪ ی زﯾﺒﺎ ﺑﻪ زﻋِﻢ رﻧﺞ زرﮔﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ؛
|
|
|
|
|
"امید زندگی" به سرگذشت زندگی نگاه خسته می کنم، به یاد و خاطرات خود نفس خجسته می کنم، گذشت
|
|
|
|
|
"نامه سرخط" روزی اندر جمع یارانی به گرم گفتگو، گه سخن از سخت دوران و گهی نرم گفتگو، بزم م
|
|
|
|
|
"به سبک من" کمی نگاه میکنم به آسمان هر شبم، سرآب لحظه می شوم، کلامِ خفته بر لبم، به جبر
|
|
|