سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 29 فروردين 1403
  • روز ارتش جمهوري اسلامي و نيروي زميني
9 شوال 1445
    Wednesday 17 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۲۹ فروردين

      ناله سرخورده

      شعری از

      محمد جواد عطاالهی

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ ۱۰:۴۰ شماره ثبت ۹۷۱۵۸
        بازدید : ۱۱۸۵   |    نظرات : ۷۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد جواد عطاالهی
      آخرین اشعار ناب محمد جواد عطاالهی

      در جان آدم ناله ایی سرخورده می پیچید
      حوا دوباره از درخت عشق سیبی چید
      مهتاب بودم در تفرجگاه مهرویان
      خورشید چشمت تا بر این اقلیم می تابید
      سودای اشعارم ردیف بال عنقا بود
      از قله احساس من ققنوس می جوشید
      بودی و لبخند تو را خیلی نمی دیدم
      می رفتی و حسرت به من هر لحظه می خندید
      اعماق تاریکی شب را میکشم مژگان
      در چشم من اشک است و در اندیشه ام امید
      بر هرکه ظن بردم که می داند نمی دانست
      بر هرکه شک کردم که می فهمد نمی فهمید
      من خو گرفتم سوختن را هو بکش من را
      بگذار تا کامل بسوزد آنچه می سوزید
      ۱۲
      اشتراک گذاری این شعر
      ۴۷ شاعر این شعر را خوانده اند

      محمد رضا خوشرو

      ،

      آذر مهتدی

      ،

      سلمان مولایی

      ،

      مدیر ویراستاری

      ،

      علیرضا صفری عاهد

      ،

      زهرا مهدوی راد(گل یخ)

      ،

      محمد جواد عطاالهی

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      مهرداد مانا

      ،

      مهدی آرش راد

      ،

      ابراهیم حاج محمدی

      ،

      محمد علی سلیمانی مقدم

      ،

      منوچهربابایی

      ،

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      ،

      محمد علی رضاپور

      ،

      اصغر ناظمی

      ،

      آرمین پرهیزکار

      ،

      فروغ فرشیدفر

      ،

      طوبی آهنگران

      ،

      مجتبی شهنی

      ،

      ایمان اسماعیلی (راجی)

      ،

      بابک قدمی و اریانی (ققنوس)

      ،

      سيد هادی حسینی(هادی)

      ،

      سید محمدرضا لاهیجی

      ،

      مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

      ،

      سیدحسن خزایی

      ،

      مریم، شیرین ناز (ساغر دل)

      ،

      محمد حسین اخباری

      ،

      محمد باقر انصاری دزفولی

      ،

      ابراهیم هداوند

      ،

      محمد قنبرپور(مازیار)

      ،

      علیرضا آرین مهر

      ،

      آرمان پرناک

      ،

      سعید صادقی (بیدل)

      ،

      حسین رضایی

      ،

      اميرحسين علاميان(اعتراض)

      ،

      حسن کریمی

      ،

      سید حاج احمدی زاده(ملحق)

      ،

      سارا رحیمی

      ،

      آرزو نامداری

      ،

      محمد علی نیک روش

      ،

      عليرضا حكيم

      ،

      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

      ،

      تاراناصری راد تخلص خاطره

      ،

      مهدی ملکی الف

      ،

      یوسف همایون

      ،

      سیاوش آزاد

      نقدها و نظرات
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۰۶:۱۷
      خیلی عالی بود بزرگوار عطاالهی عزیز و بزرگوار
      گل تقدیم شما۰🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۱:۴۰
      سلام
      بسیار ممنونم از لطف شما جناب خوشرو
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۳۸
      خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۴۳
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و جالب بود
      عروض و قافیه؟ خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۵۵
      سلام
      ممنون از لطف شما استاد استکی بزرگوار
      در عروض نمی دانم مشکلی دارد سروده ام یا خیر اما بله قوافی درست نیست و نقد جناب مولایی درست است و می پذیرم
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۳۸
      خندانک
      سلمان مولایی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۰۸:۴۳
      سلام

      و

      دوست جوان و شاعر خوش ذوق و پر استعداد محمدجواد
      دوست داشتنی ؛
      اول صبحی حال خوبی داشت خواندن غزلی دلنشین از قلم
      دلربای ات که هر بیت اش جزیره ای ست زیبا و وقتی که همه
      کنار هم گذاشته می شوند شبیه مجمع الجزایری هستند که به
      صورت مستقل وجود دارند ولی در جمع نیز زیبایی خاص و
      دلنوازی را پدید می آورند و این گونه سرودن نیز روشی ست
      که شعرا در آن بنا را بر بیت گذاشته و ارتباط عرضی ابیات را دو مصراع باهم ، را بر ارتباط طولی کل ابیات ترجیح می دهند و حتی حاضرند ارتباط طولی را کلا بی خیال شوند و
      تا می توانند ارتباط عرضی را قوی تر کنند که البته بهترین
      مثال در این زمینه خود حضرت جانان حافظ شیرازی ست .
      چرا که هر بیت از شعر ش دریایی ست کرانه ناپدید ولی گاهی
      احساس این که ابیات یک غزل تفاوت های بسیاری دارند حتی
      از لحاظ انتقال احساس میزان شان متفاوت است و از قضا
      یکی از دلایل افزوده شدن ابیات جعلی به دیوان خواجه به خیال خام نسخه نویسان رفع این اشکال بوده است از نظر ایشان ولی انگار حافظ می دانسته در قرن بیست و یک ادبیات
      جهان قرار است به سمت مینی مال شدن و ... حرکت کند که
      در آن زمان چنین حرکتی را انجام داده است و هنوز که هنوز
      است از هر فارسی زبان نام بهترین یا یکی از بهترین ها را
      بپرسید حافظ را می گویند ‌ و اگر شعری طلب کنید از
      بیت الغزل های خواجه می خوانند .
      اما در این غزل رعایت موازنه در هر بیت به زیبایی روی
      داده است و هر تصویر ارائه شده در مصراع اول با مصراع دوم کامل شده است و رها نگردیده لذا امکان جا به جایی
      مصاریع وجود ندارد و هر کدام در سر جای خویش نشسته اند‌

      اما

      محمدجواد عزیز در مورد قوافی شعر به خصوص وقتی که
      افعال کلمات قافیه را شکل می دهندموضوع کمی پیچیده
      می شود و قاعده بر این است که با حذف هر گونه پسوند از
      فعل و مقایسه با افعال با هم به هم قافیه بودن آن ها پی یرد
      مثلاً ؛
      می خندید و می جوشید
      فارغ از شناسه های ضمیر ی خود می شوند خند و جوش
      که علی القاعده نمی توانند با هم ، هم قافیه شوند و در این
      غزل این اتفاث چندین بار تکرار شد و تنها در آن بیت که
      کلمه امید کلمه ی قافیه است قافیه با سایر قوافی درست است ، البته نه در افعال بلکه اگر قاعده را بر قافیه نشدن
      شناسه ها و پسوند ها و حروف نشانه ی جمع و کلا هر پسوندی قرار دهیم و آن ها را حذف و بعد اصل کلمات را
      مقایسه کنیم می توانیم به سادگی به درستی یا نادرستی
      آن پی ببریم در همین غزل به عنوان مثال ؛
      می خندید به می بندید و می جوشید با می کوشید
      می توانند هم قافیه باشند .
      اما حرف آخر آن که از این اتفاق چندان هم به ابرو نیاور
      چرا که همه ی ما زمانی این اشتباهات را انجام داده ایم
      اساساً تا این اشتباهات نباشد کسی شعر کلاسیک را نمی تواند
      یاد بگیرد ...
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۱:۴۰
      سلام
      بسیار ممنونم از لطف بی اندازه شما جناب مولایی بزرگوار که سروده های بنده را مورد توجه قرار می دهید و باعث دلگرمی می شوید.
      ممنون از نقد آموزشی شما در مورد قوافی که بسیار به جا است.
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۳۹
      خندانک خندانک
      مهرداد مانا
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۳۳
      سلام ... و اما قافیه ..

      قافیه یکی از ارکان مهم در شعر کلاسیک است ( کلاسیک = سنتی ) خود کلمه ی قافیه از قفا میاید یعنی پشت سر
      پس قافیه یعنی کلمه ای که پشت سر هم میایند

      حالا قافیه به چه دردی میخوره ؟؟

      به این یه تیکه نگاه کنید :

      به نام خداوند جان آفرین
      حکیم سخن در زبان آفرین

      دو کلمه ی جان و زبان مقفی هستند . یعنی قافیه مند
      قافیه باعث آوامندی شعر میشود . یعنی شعر را آهنگین میکند
      همچنین باعث میشود شعر در گوش مخاطب کامل شود . چون شنونده ی شعر معمولا منتظر قافیه است تا دریابد که بیت شعر چه زمانی تمام میشود

      سوم وجود قافیه باعث میشود ، در حافظه ی خواننده بماند . شما اشعار کلاسیک را معمولا زودتر حفظ میکنید

      اما قافیه هم انواعی دارد . و اقسامی و همینطور نقدهایی بر بعضی از قوافی وارد است
      مثلا علامت جمع باعث نمیشود که دو کلمه را هم قافیه بدانیم
      مثال : درخت و آدم مقفی نیستند . بهمین جهت آدمیان و درختان هم اگرچه همآوایی دارند و مقفی به نظر میرسند . ولی شعرشناسان این نوع از قافیه سازی را باطل میدانند . حتا حافظ شیراز هم در بیت " در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع " این اشتباه را مرتکب شده است .


      چند نوع قافیه داریم :
      الف : قافیه ی ساده :

      اگر دو کلمه تنها به واسطه ی یک مصوت ( ‌‌‌a , e , o )  و یک صامت ( الفبا ) با هم مقفی شوند به آن قافیه ی ساده میگویند .

      مثال :
      من / دشمن / چمن / سمن /

      سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
      همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند


      در اینجا مصوت فتحه (a ) و صامت ( ن ) باعث ایجاد قافیه شده است ..

      مثال دیگر :

      تر / زر /  شر / بر / خر / در


      چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
      که کس آهوی وحشی را ازین خوشتر نمیگیرد
      ازین شعر تر انگیزتر ز شاهنشه عجب دارم
      که سرتاپای حافظ را چرا در زر نمیگیرد


      در مثال بالا مصوت کوتاه فتحه (a) و صامت ( ر ) در بین قافیه ها مشترک است

      برای فهم بیشتر مطلب بگویم که مصوت یعنی هجای حرکتی
      که خودش هم دو نوعه :
      ۱- مصوت کوتاه  ( فتحه ، ضمه و کسره a , o , e )
      ۲- مصوت بلند ( آ . او . ای )
      صامت هم به باقی الفبا گفته میشود : ب پ ر ق ف ج م ن ....

      پس قافیه ی ساده یعنی دو کلمه که در یک مصوت کوتاه و یک صامت با هم مشترک باشند

      مثال دیگر :

      غش / شش / خش / بش / وش

      از قافیه ی ساده گفتیم . حالا نوعی دیگر از قافیه هست که در آن از الف استفاده میشود ، به آن قافیه ی موسسه گفته میشود .
      مثال :

      دانا . برنا

      توانا بود هرکه دانا بود
      ز دانش دل پیر برنا بود

      شاعر ، سامر

      غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
      که کید و سحر به ضحاک و سامری آموخت
      پدران من همه عالمان دین بودند
      مرا معلم عشق تو شاعری آموخت

      ......

      در قافیه حتما نکات زیر رعایت شود :

      ۱- مصوت استفاده شده یکی باشد . مثلا ننگ با جنگ مشکلی نداره و قافیه درست است اما ننگ با جونگ ( jong ) به معنی برنامه و جشنواره و ... هم قافیه نیست . چون یکی مفتوح است و دیگری مضموم . یعنی ننگ فتحه دارد ولی جنگ ضمه


      ۲- در قافیه باید هجای مقفی از نظر نوشتاری یکی باشد . مثلا در زبان فارسی سپاس و خلاص هردو از یک مخرج ادا میشوند . ولی س با ص تولید قافیه نمیکنند

      نمونه هایی از قافیه های اشتباه :

      ثلث / پرس
      لذیذ / عزیز / مریض
      رئوس / حدوث

      ۳- علامتهای جمع باعث مقفی شدن کلمات نمیشوند مثلا :

      درختها و رختها با هم مقفی هستند
      ولی درختها و آجرها قافیه حساب نمیشوند

      کنعان و نعمان مقفی هستند . ولی با مومنان و ایرانیان و درختان و جانوران هم قافیه نیستند

      ۴- در یک غزل سعی کنید هر قافیه را یکبار تکرار کنید ، مثلا در یک غزل که با کلمات رنگ / بنگ / جنگ / ننگ / آهنگ و ...  قافیه پردازی کردید ، سعی کنید از هرکدامشان فقط یکبار استفاده کنید .


      و اینکه بدون قافیه ، شعر کلاسیک اصلا ساخته نمیشود . اگر قافیه را رعایت نمیکنید . پس اصلا سراغ غزل و قصیده و رباعی و ...  نروید .

      در مورد حرکات قافیه و نیز انواع دیگر قافیه میتوانید به آثار محمدرضا نیکخواه مراجعه کنید . من فقط خلاصه و ساده آنچه که اورژانسی بود توضیح دادم .


      دوست عزیزم‌.. این بحثی بود که چندوقت پیش با دوستام داشتم و در اینجا نوشتم که برای دیگر عزیزان هم قابل استفاده باشد و ممکنست خود بحث هم بنده به خطا رفته باشم که امیدوارم اساتید حاضر در سایت به مدد مانا بیایند و اشتباهاتش را متذکر شوند . در ضمن سوای بحث قافیه که چندجایی مشکل داشتید ، شعرتان بسیار روان ، جاندار ، پرمفهوم ، آرایه مند و متکی بر منطق شاعرانه بود و به جد از خواندنش مشعوف و مسرور شدم

      پاینده باشید
      مانا .. خواف ۱۱ فروردین ۹۹


      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۵۸
      سلام
      ممنون از لطف شما جناب مانای عزیز
      ممنون از متن آموزشی و قابل تامل شما
      از این که خواندید و نوشتید متشکرم
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۳۸
      خندانک
      سلمان مولایی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۲۶
      سلام دیگر بار

      و

      چه حس خوبی ست که در صفحه ی شاعری جوان
      چنین کلاس درسی برگزار شود و هر کس در اندازه ی
      وسع و دانش خود نکته بیاموزد یا بیاموزاند .

      سپاس از مانای عزیز و مطلبی که نوشتند ولی اگر
      من به شخصه بخواهم نظر خویش را بگویم می توان
      غزل بی قافیه هم گفت ولی باید غزل باشد و تنها
      فرق اش با یک غزل قافیه نداشتن آن است و یا همین
      چارپاره های یک قافیه در چهارمین مصراع یا
      ترکیب سپید و غزل ، نیمایی و چار پاره که خب
      از بقیه بسیار نوشته ام ولی از نوع غزل بی قافیه
      چند باری نوشته ام قبلاً و اکثر دوستان در نگاه اول
      و دوم و حتی سوم متوجه نداشتن قافیه نشدند چون
      همه چیز عین غزل بود و فقط قافیه نداشت و هیچ
      اشکالی ندارد اکر آزمایش کنیم طبع خویش را ولی
      نه این که مدعی قالبی نو بشویم و از این حرف ها
      یا بخواهیم به قوانین هزار و اندی ساله موجود ایراد
      وارد کنیم چون خودمان بلد نیستیم بنویسیم پس
      به شرط رعایت حریم و حرمت این گونه نوآوری ها
      شاعرانه اند و دلنشین .
      مثلاً برای من غزل های بی محبوب غزل های ناتمام
      محسوب می شوند که حال شان به دلیل نبودن محبوب
      مثل خود شاعر بد است و پر از نقصان .

      این هم یک نمونه از این غزل ها که انشاالله در فرصت مناسب
      در سایت هم منتشر خواهم کرد ؛

      غزل بی محبوب

      گلوی پنجره ای - باز – در اتاق من
      پر از تموج چین دار پرده ای آبی ست


      دهان آینه دلتنگ سیب سرخی که
      همیشه در وسط گونه های تو چال است


      خیال تخت پر از حسرت نفس هایی
      که شعله ور کند این چوب خشک و خالی را


      پر از ترانه و موسیقی ام زمانی که
      صدای زنگ ، تنِ خانه را بلرزاند


      در آستانه ی در ، ماه چهره ی محبوب
      به در کند ز تن ام این همه سیاهی را


      که باز می شکند شیشه ای درون سرم
      دوباره می پرم از خواب های خون آلود


      قطارهای مهاجر به راه می افتند
      و ایستگاه غم انگیز در میان مه


      مچاله می شود و فکر می کند قطعاً
      به اجتماع پر از ماجرای ریل و قطار


      که سوت می کشد انگار آخرین کشتی
      و خیس می شود انگار چشم لنگرگاه


      که باد ، پیرهنی سرخ را در آغوش اش ...
      و بند پاره ی رختی که بر گلوی درخت ...


      چه عادلانه مترسک به ماه می خندد
      که باز می‌گذرد از فراز گندم زار


      پرید از سر دیوار و تا افق رقصید
      پرنده ای که نفس هاش بوی نا می داد


      چه سرنوشت غریبی که کلّ عمرت را
      درون برج کبوتر شبیه آجر ها


      که چشم خسته بدوزی به بال کفترها
      که پایِ بسته به زنجیر قاطع دیوار
      .
      .
      .
      از اول این غزل ناتمام می دانست
      که ختم می شود آخر به این حقیقت که :


      چقدر سهم من از آفتاب چشم تو ، کم
      و سهم پنجره از پرده ها فراوان است

      ۲۴ دی ماه ۱۳۹۷
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۳۰
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد علی سلیمانی مقدم
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۰۰
      به نام خداوند یار آفرین
      🌿⚘🌿
      اجازه می‌خواهم یک نکتهء دیگر در مورد قافیه بندی این شعر (تحت عنوان شرایط استفاده از افعال در قوافی) عرض کنم.
      🌷
      ابتدا عین متنی را که در صفحهء ۲۷۲ کتاب "عروض فارسی_شیوهء نو برای آموزش عروض و قافیه" تالیف "دکتر عباس ماهیار" (که چاپ دوازدهم آن در سال "هشتاد و نه" توسط موسسهء سارنگ منتشر شده) بازنویسی می‌کنم:
      👇👇
      - در ابیاتی که صیغه‌های فعلی در قافیه قرار می‌گیرند، آخرین حرفِ بن‌ماضی و یا بن‌مضارع "رَوی" شمرده می‌شود مانند حرف "دال" در صیغه‌های ،،فشاندمی،، و ،،ستاندمی،، و حرف "لام" در "بگسلم" در دو بیت زیر:
      روی تو گر بدیدمی جان به تو برفشاندمی
      صبرم اگر مدد شدی دل ز تو واستاندمی
      سعدی

      تا تو به خاطر منی کس نگذشته بر دلم
      مثلِ تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم
      سعدی
      👆👆
      و در ادامه مثال‌هایی تقدیم می‌کنم:

      با ذکر این نکته که بیت اول👆، از جناب خواجوی کرمانی‌ست و اشتباها به حضرت سعدی منسوب شده است، غزل کامل آن را (که در آن حالت گذشتهء سادهء فعل استفاده شده است) با هم می‌بینیم"
      👇👇
      روی تو گر بدیدمی جان بتو بر فشاندمی
      صبرم اگر مدد شدی دل ز تو واستاندمی

      چون تو درآمدی اگر غرقهٔ خون نبودمی
      بس که گهر بدیدگان در قدمت فشاندمی

      کاج نراندی ای صنم توسن سرکش از برم
      تا ز دو دیده در پیت خون جگر نراندمی

      پای دل رمیده گر باز بدستم آمدی
      ترک تو کردمی و خویش از همه وا رهاندمی

      نوک قلم بسوختی از دل سوزناک من
      گرنه ز دیده دمبدم آب برو چکاندمی

      ضعف رها نمی‌کند ورنه ز آه صبحدم
      شعله فروز چرخ را مشعله وانشاندمی

      خواجو اگر چو دود دل دست در آه من زدی
      گر بزمین فرو شدی بر فلکش رساندمی

      "خواجوی کرمانی" (برگرفته از گنجور)
      👆👆
      در قوافی این غزل، حرفِ رَوی (دال) است. در فعل‌های "گذشتهء سادهء" زیر:
      🍀برفشاند🍀واستاند🍀فشاند🍀نراند🍀رهاند🍀چکاند🍀وانشاند🍀رساند🍀
      و همان‌طور که همه بزرگواران می‌دانند، در قسمت الحاقیِ "می" (م) و (ی) به ترتیب (حرف وصل) و (حرف خروج) هستند.
      🙏
      در غزل بیت دوم، چون از فعل زیاد استفاده نشده، یک غزل دیگر از جناب سعدی که در آن از حالت "بن مضارع" استفاده شده می‌آورم:
      👇
      دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش
      بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

      قوت شرح عشق تو نیست زبان خامه را
      گرد در امید تو چند به سر دوانمش

      ایمنی از خروش من گر به جهان دراوفتد
      فارغی از فغان من گر به فلک رسانمش

      آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند
      آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش

      هر که بپرسد ای فلان حال دلت چگونه شد
      خون شد و دم به دم همی از مژه می‌چکانمش

      عمر من است زلف تو بو که دراز بینمش
      جان من است لعل تو بو که به لب رسانمش

      لذت وقت‌های خوش قدر نداشت پیش من
      گر پس از این دمی چنان یابم قدر دانمش

      نیست زمام کام دل در کف اختیار من
      گر نه اجل فرارسد زین همه وارهانمش

      عشق تو گفته بود هان "سعدی" و آرزوی من
      بس نکند ز عاشقی تا ز جهان جهانمش

      پنجه قصد دشمنان می‌نرسد به خون من
      وین که به لطف می‌کشد منع نمی‌توانمش
      (منبع: گنجور)

      در قافیه‌های این غزل (مَش) الحاقی و در آن "م" خرف وصل و "ش" حرفِ "خروج" است که با برداشتن آنها قافیه‌ها عبارت خواهند بود از:
      برفشان🍀واستان🍀دوان🍀رسان🍀وانشان🍀می‌چکان🍀رسان🍀دان🍀وارهان🍀جهان🍀نمی‌توان
      🙏

      در خاتمه تفالی به جناب حافظ (استفاده از فعل، در حالت گذشتهء ساده) می‌زنم:
      👇
      رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
      وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

      صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست
      فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید

      ز میوه‌های بهشتی چه ذوق دریابد
      هر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزید

      مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
      به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

      ز روی ساقی مه وش گلی بچین امروز
      که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید

      چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد
      که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید

      من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت
      که پیر باده فروشش به جرعه‌ای نخرید

      بهار می‌گذرد دادگسترا دریاب
      که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید
      👆
      با حرفِ رَویِ (د) در آخر افعال گذشتهء ساده :👇
      دمید🍀نبید🍀کشید🍀نگزید🍀دمید🍀شنید🍀نخرید🍀نچشید🍀
      🙏
      نتیجه‌گیری بنده:
      در سرودهء دوستمان که در زیر می‌بینیم:
      🌹
      در جان آدم ناله ایی سرخورده می پیچید
      حوا دوباره از درخت عشق سیبی چید

      مهتب بودم در تفرجگاه مهرویان
      خورشید چشمت تا بر این اقلیم می تابید

      سودای اشعارم ردیف بال عنقا بود
      از قله احساس من ققنوس می جوشید

      بودی و لبخند تو را خیلی نمی دیدم
      می رفتی و حسرت به من هر لحظه می خندید

      اعماق تاریکی شب را میکشم مژگان
      در چشم من اشک است و در اندیشه ام امید

      بر هرکه ظن بردم که می داند نمی دانست
      بر هرکه شک کردم که می فهمد نمی فهمید

      من خو گرفتم سوختن را هو بکش من را
      بگذار تا کامل بسوزد آنچه *می سوزید*
      🌹
      قافیه‌های:
      🍀می‌پیچید🍀چید🍀می‌تابید🍀می‌جوشید🍀می‌خندید🍀امید🍀نمی‌فهمید🍀
      درست هستند.
      (نمی‌دانم آیا "سوزید" درست است یا خیر)
      🙏
      با احترام
      🍀
      بنده از یکی دو نفر از استادان خودم هم پرسیدم و عرایضم را تایید کردند.
      ولی اگر اشتباه می‌کنم، دوستان صاحب‌نظر لطفا بفرمایند
      🙏🌺🙏
      مهرداد مانا
      مهرداد مانا
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۱۹
      ارسال پاسخ
      مهرداد مانا
      مهرداد مانا
      ۱ دقیقه پیش
      فقط این وسط من بداقبالم جناب سلیمانی، که کمتر در صفحه ی حقیرم شاهد نظارت و تدریس شما بزرگوار بودم ... پیرو فرمایشات شما بنده راجع به خواجوی کرمانی دو نکته برای دوستان بگم ، ایشان پل میان سعدی و حافظ است . از سعدی تاثیر گرفته و بر حافظ تاثیر گذاشتند
      دوم مزار این شاعر نازنین دقیقا نزدیک دروازه قرآن شیراز قرار دارند که بسیاری از مسافران سیاحتی شیراز به آن توجه نمیکنند و کمتر دیده ام مسافری از این آدرس باخبر باشد
      ارسال پاسخ
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۳۳
      سلام
      ممنونم از شما جناب سلیمانی مقدم بزرگوار
      خوش آمدید به صفحه این کوچک.
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      در مورد قوافی اساتید به هر نتیجه ایی رسیدند بنده میپذیرم
      باز هم ممنونم از شما و خوشحالم که بحث مفیدی در این صفحه شکل گرفته است . خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد علی سلیمانی مقدم
      محمد علی سلیمانی مقدم
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۳۶
      سلام بر جناب جمشیدی"مانا"ی گرامی و دوست داشتی.
      از اولین کامنت‌های تشویق‌آمیزتان پای سروده‌هایم در یک سایت، ناخواسته خدمت شما ارادت پیدا کرده‌ام.
      در "شعر ناب" همواره سروده‌ها و کامنت‌هایتان را (هر چند گاهی چراغ خاموش) دنبال کرده‌ام.
      در شیوهء نگارش خاصّ خودتان، از نظر من استاد هستید و علاقمندان باید از حرکات موزون قلمتان بیاموزند.
      🌷🍀🌷
      بنده خود شاگرد کوچکی بیش نیستم و همهء تلاش ناموفقم بر این است که چند کلامی بیاموزم.
      🍀
      این که جسارت کردم و در پای این شعر (به استناد آنچه ملاحظه کردید) مثال‌هایی آوردم در ادامهء بحث، پرسش و تبادل نظر با چند عزیزی بود که خدمتشان ارادت دارم و از محضرشان می‌آموزم.
      🍀🌹🍀
      خدمت شما، ارادت کماکان باقی‌ست
      🙏
      محمد علی سلیمانی مقدم
      محمد علی سلیمانی مقدم
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۴۰
      پاینده باشید دوست شاعرم
      در کنار سرودن، تا می‌توانید شعر بخوانید و کتاب‌های استادان بزرگ فن عروض را مطالعه کنید.
      مطالعهء بیشتر، چراغ راه آیندهء شما خواهد بود.
      موفق باشید
      🌷🌹🌷
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۰:۲۰
      سلام استاد سلیمانی عزیز
      خدا خیرتون بده
      در پناه خدا باشید
      🌹🌹🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      آذر مهتدی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۰۶:۳۱
      درود جناب عطاالهی
      بسیار زیبا
      شاعرانگی اتان مستدام.
      🌺🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۱:۴۱
      سلام
      بسیار ممنونم از شما
      زیبا خواندید
      در پناه حق
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۳۸
      خندانک
      محمد علی رضاپور
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۵:۰۵
      سلام و درود،
      از سروده‌ی ارزشمند دوست جوان
      و نقد و نظر بزرگان، بهره اندوخته م.
      حق، یارتان خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۳۱
      سلام
      ممنون از لطف شما
      ادیب بزرگوار جناب رضاپور
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      آرمین پرهیزکار
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۷:۴۶
      درود
      بسیار زیبا زیبا بود لذت بردیم😉😉
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۳۱
      سلام
      ممنون از شما دوست عزیز
      زیبا خواندید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فروغ فرشیدفر
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۰۵
      من خو گرفتم سوختن را هو بکش من را
      بگذار تا کامل بسوزد آنچه می سوزید
      👌👌👌
      درود برشما🌹🌹
      شعرتون زیبا بود. من دوست داشتم هنر واژه پردازی و ترکیب کلمات و جملات خلاقانه تون رو .
      راستش نمیدونم که چند وقت هست که شعر مینویسید ،ولی این نوع اشکالات قافیه ای در اوایل خیلی طبیعی هست وحتی وقتی هم که مهارت و دانش موضوع به اندازه کافی وجودداره ونهادینه میشه، یه جاهایی سهوا" یا حتی عمدا"( جایی که دلمون نمیخواد معنا و واژه رو به قافیه بفروشیم) پیش میاد. البته درمورد آخر من گاها" حاضر شدم قالب شعر رو حتی عوض کنم وبرم سمت نیمایی یا آزاد ! ولی اون واژه ومعنا رو ازدست ندم.
      به هر حال همونطور که اساتید مولایی ومانا به کفایت توضیح دادند، شعر کلاسیک این محدودیتها رو داره والبته شعرشما هم بسیار هنرمندانه و دلنشین بود.
      🌹🌹🌹🌹
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۳۹
      سلام
      بسیار ممنونم از نظر پر مهرتان خانم فرشیدفر بزرگوار
      هدف اصلی بنده از اشتراک سروده هایم این است که بتوانم
      حس و حال خوبی را به دوستان خواننده انتقال و اشعارم دارای معانی زیبایی نیز باشند البته در وزن عروض و قافیه هم تلاشم را تا جایی که می توانم انجام میدهم در این کلاس درس هم دانش آموزم و به امید خدا زیر سایه اساتید می آموزم و بهتر میشوم.
      خدا را شکر
      باز هم ممنون از شما
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۳۹
      خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۴۰
      ممنون از شما بزرگوار
      شرمنده می کنید بنده را
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۳۹
      خندانک
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۳۹
      خندانک
      مجتبی شهنی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۹:۴۹
      درود فراوان بر جناب عطاالهی بزرگوار
      بسیار
      عالی
      بود خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۴۱
      سلام
      ممنون از شما جناب شهنی عزیز
      لطف فرمودید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مجتبی شهنی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۹:۴۹
      🌹🌹🌹
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۱۵
      سلام بر محمد جواد عزیز و ادیب
      شعرتان بسیار شیرین و احساس دندانگیرِاین سروده واقعا لذت بخش بود
      درود بی کران دوست خوبم
      در پناه خدا باشید
      🌹🌹🌹
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۴۲
      سلام
      بسیار ممنونم از شما شاعر بزرگوار جناب اسماعیلی
      به لطف خواندید و نوشتید
      در پناه حق
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سید محمدرضا لاهیجی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۱:۴۰
      دکتر شمیسا

      در افعال ماضی آخرین واک بن ماضی (یعنی سوم شخص مفرد) و در افعال مضارع آخرین واک بن مضارع (یعنی اول شخص مفرد فعل امر) رَوی است!
      بنابراین جو(شید و پی(چید و ... مابقی قوافی درست و مقفا هستند!

      از نیستان تا مرا بب (رید) ه‌اند

      از نفیرم مرد و زن نا (لید) ه‌اند


      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۳۵
      سلام
      ممنونم از شما جناب لاهیجی عزیز
      حضورتان باعث خوشحالی بنده است .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سید محمدرضا لاهیجی
      سید محمدرضا لاهیجی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۱۸
      بزرگوارید
      مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۲:۱۳
      میرفتی و حسرت به من هر لحظه میخندید
      سلام دوست خوبم
      موفق باشید خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۳۶
      سلام
      ممنون از شما جناب بدری بزرگوار
      خوش آمدید و خوش خواندید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد علی سلیمانی مقدم
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
      به نام خداوند یار آفرین
      🌿⚘🌿
      اجازه می‌خواهم یک نکتهء دیگر در مورد قافیه بندی این شعر (تحت عنوان شرایط استفاده از افعال در قوافی) عرض کنم.
      🌷
      ابتدا عین متنی را که در صفحهء ۲۷۲ کتاب "عروض فارسی_شیوهء نو برای آموزش عروض و قافیه" تالیف "دکتر عباس ماهیار" (که چاپ دوازدهم آن در سال "هشتاد و نه" توسط موسسهء سارنگ منتشر شده) بازنویسی می‌کنم:
      👇👇
      - در ابیاتی که صیغه‌های فعلی در قافیه قرار می‌گیرند، آخرین حرفِ بن‌ماضی و یا بن‌مضارع "رَوی" شمرده می‌شود مانند حرف "دال" در صیغه‌های ،،فشاندمی،، و ،،ستاندمی،، و حرف "لام" در "بگسلم" در دو بیت زیر:
      روی تو گر بدیدمی جان به تو برفشاندمی
      صبرم اگر مدد شدی دل ز تو واستاندمی
      سعدی

      تا تو به خاطر منی کس نگذشته بر دلم
      مثلِ تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم
      سعدی
      👆👆
      و در ادامه مثال‌هایی تقدیم می‌کنم:

      با ذکر این نکته که بیت اول👆، از جناب خواجوی کرمانی‌ست و اشتباها به حضرت سعدی منسوب شده است، غزل کامل آن را (که در آن حالت گذشتهء سادهء فعل استفاده شده است) با هم می‌بینیم"
      👇👇
      روی تو گر بدیدمی جان بتو بر فشاندمی
      صبرم اگر مدد شدی دل ز تو واستاندمی

      چون تو درآمدی اگر غرقهٔ خون نبودمی
      بس که گهر بدیدگان در قدمت فشاندمی

      کاج نراندی ای صنم توسن سرکش از برم
      تا ز دو دیده در پیت خون جگر نراندمی

      پای دل رمیده گر باز بدستم آمدی
      ترک تو کردمی و خویش از همه وا رهاندمی

      نوک قلم بسوختی از دل سوزناک من
      گرنه ز دیده دمبدم آب برو چکاندمی

      ضعف رها نمی‌کند ورنه ز آه صبحدم
      شعله فروز چرخ را مشعله وانشاندمی

      خواجو اگر چو دود دل دست در آه من زدی
      گر بزمین فرو شدی بر فلکش رساندمی

      "خواجوی کرمانی" (برگرفته از گنجور)
      👆👆
      در قوافی این غزل، حرفِ رَوی (دال) است. در فعل‌های "گذشتهء سادهء" زیر:
      🍀برفشاند🍀واستاند🍀فشاند🍀نراند🍀رهاند🍀چکاند🍀وانشاند🍀رساند🍀
      و همان‌طور که همه بزرگواران می‌دانند، در قسمت الحاقیِ "می" (م) و (ی) به ترتیب (حرف وصل) و (حرف خروج) هستند.
      🙏
      در غزل بیت دوم، چون از فعل زیاد استفاده نشده، یک غزل دیگر از جناب سعدی که در آن از حالت "بن مضارع" استفاده شده می‌آورم:
      👇
      دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش
      بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

      قوت شرح عشق تو نیست زبان خامه را
      گرد در امید تو چند به سر دوانمش

      ایمنی از خروش من گر به جهان دراوفتد
      فارغی از فغان من گر به فلک رسانمش

      آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند
      آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش

      هر که بپرسد ای فلان حال دلت چگونه شد
      خون شد و دم به دم همی از مژه می‌چکانمش

      عمر من است زلف تو بو که دراز بینمش
      جان من است لعل تو بو که به لب رسانمش

      لذت وقت‌های خوش قدر نداشت پیش من
      گر پس از این دمی چنان یابم قدر دانمش

      نیست زمام کام دل در کف اختیار من
      گر نه اجل فرارسد زین همه وارهانمش

      عشق تو گفته بود هان "سعدی" و آرزوی من
      بس نکند ز عاشقی تا ز جهان جهانمش

      پنجه قصد دشمنان می‌نرسد به خون من
      وین که به لطف می‌کشد منع نمی‌توانمش
      (منبع: گنجور)

      در قافیه‌های این غزل (مَش) الحاقی و در آن "م" خرف وصل و "ش" حرفِ "خروج" است که با برداشتن آنها قافیه‌ها عبارت خواهند بود از:
      برفشان🍀واستان🍀دوان🍀رسان🍀وانشان🍀می‌چکان🍀رسان🍀دان🍀وارهان🍀جهان🍀نمی‌توان
      🙏

      در خاتمه تفالی به جناب حافظ (استفاده از فعل، در حالت گذشتهء ساده) می‌زنم:
      👇
      رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
      وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

      صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست
      فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید

      ز میوه‌های بهشتی چه ذوق دریابد
      هر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزید

      مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
      به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

      ز روی ساقی مه وش گلی بچین امروز
      که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید

      چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد
      که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید

      من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت
      که پیر باده فروشش به جرعه‌ای نخرید

      بهار می‌گذرد دادگسترا دریاب
      که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید
      👆
      با حرفِ رَویِ (د) در آخر افعال گذشتهء ساده :👇
      دمید🍀نبید🍀کشید🍀نگزید🍀دمید🍀شنید🍀نخرید🍀نچشید🍀
      🙏
      نتیجه‌گیری بنده:
      در سرودهء دوستمان که در زیر می‌بینیم:
      🌹
      در جان آدم ناله ایی سرخورده می پیچید
      حوا دوباره از درخت عشق سیبی چید

      مهتب بودم در تفرجگاه مهرویان
      خورشید چشمت تا بر این اقلیم می تابید

      سودای اشعارم ردیف بال عنقا بود
      از قله احساس من ققنوس می جوشید

      بودی و لبخند تو را خیلی نمی دیدم
      می رفتی و حسرت به من هر لحظه می خندید

      اعماق تاریکی شب را میکشم مژگان
      در چشم من اشک است و در اندیشه ام امید

      بر هرکه ظن بردم که می داند نمی دانست
      بر هرکه شک کردم که می فهمد نمی فهمید

      من خو گرفتم سوختن را هو بکش من را
      بگذار تا کامل بسوزد آنچه *می سوزید*
      🌹
      قافیه‌های:
      🍀می‌پیچید🍀چید🍀می‌تابید🍀می‌جوشید🍀می‌خندید🍀امید🍀نمی‌فهمید🍀
      درست هستند.
      (نمی‌دانم آیا "سوزید" درست است یا خیر)
      🙏
      با احترام
      🍀
      بنده از یکی دو نفر از استادان خودم هم پرسیدم و عرایضم را تایید کردند.
      ولی اگر اشتباه می‌کنم، دوستان صاحب‌نظر لطفا بفرمایند
      🙏🌺🙏
      سید محمدرضا لاهیجی
      سید محمدرضا لاهیجی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۱۷
      درود بر شما استاد سلیمانی مقدم
      دکتر شمیسا هم در کتابش همانطور که شما بیان فرمودید طرح مطلب کرده است
      ارسال پاسخ
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۵:۱۰
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد علی سلیمانی مقدم
      محمد علی سلیمانی مقدم
      جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۰۲:۰۹
      درود و عرض ادب جناب لاهیجی بزرگوار
      کوچک شما و دیگر دوستان فرهیخته هستم.
      من، فقط یک شاگرد کوچک در دبستان ادبم.
      به خدا راست می‌گویم.
      🙏🌿⚘🌿🙏
      مریم، شیرین ناز (ساغر دل)
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۰:۴۴
      از قله احساس من ققنوس می جوشید...

      درود بی کران
      عالی بود خندانک

      سلام و عرض ادب
      خدا قوت
      با تشکر از شاعر گرامی
      و
      نقد و نظر بسیار ارزشمند اساتید محترم
      بسیار آموختم

      خندانک خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۴۹
      سلام
      بسیار ممنونم از شما
      خوش آمدید و به لطف خواندید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۲۴
      بداهه ای تقدیم شعر زیبای
      شما شاعر گرامی
      شعرای زیبایت
      مستیِ من چو افزون کرد
      آهنگ دلم پر شد
      از نغمه‎ی خوشخوانت
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۵۰
      سلام
      بسیار ممنونم جناب انصاری
      به لطف خواندید و به لطف نوشتید
      بداهه زیبایی بود
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۰۶
      سلام محمد‌جواد عزیز
      آفرین و هزاران درود
      غزل‌ات خیلی زیبا بود
      دست‌مریزاد
      خندانک خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۲۷
      سلام جناب هداوند عزیز بزرگوار
      بسیار مسرور و ممنونم از لطف حضور شما
      خوش آمدید و خوش خواندید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد قنبرپور(مازیار)
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۳۵
      سلام محمد جواد دوست داشتنی
      واقعا نشون دادی مرام و معرفت اخلاقی به سن و سال نیست
      تو این روزای سخت کنارم بودی با پیام هات ممنونم

      و اینکه اشعار خوب و پر قدرتی ک من از بدو ورودت به سایت پیش بینی میکردم ک چقدر میتونه بازخورد خوبی داشته باشه بین اساتید و درست پیش بینی کرده بودم
      آفرین خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۳۰
      سلام و عرض ادب جناب قنبر پور بزرگوار
      حرفی ندارم در جواب الطاف شما
      خوش آمدید و خوش خواندید عزیز خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      علیرضا آرین مهر
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۴۷
      درود بر شما
      زیبا سرودید
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۳۱
      سلام
      ممنون از شما ادیب بزرگوار جناب آرین مهر
      به لطف خواندید و نوشتید
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سعید صادقی (بینا)
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۳۲
      سلام دوست هنرمندم
      غزلتان را لحظه به لحظه
      خواندم بسیار خوش قریحه هستید
      چقدر زیبا و عالی سرودید

      آفرین بر شما خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۳۲
      سلام
      بسیار ممنونم از پیام پر مهرتان جناب صادقی بزرگوار
      به لطف و خواندید و نوشتید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      آرمان پرناک
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۳۲
      درود فراوان بر جناب عطاالهی عزیز
      بسیار زیبا و دلنشین سرودید
      احسنت
      موفق و پیروز باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۳۳
      سلام
      بسیار ممنونم از لطف نظر شما جناب پرناک عزیز
      زیبا خواندید و نوشتید
      در پناه حق باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      حسین رضایی
      پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۴۹
      درود دستمریزاد عالی خندانک خندانک
      موفق باشید خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۵۶
      سلام
      ممنونم از لطف شما جناب رضایی
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سارا (س.سکوت)
      جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۵:۰۸
      درود برشما
      بسیار عالی وناب
      پیروز باشید وهمیشه قلمتان نویسا وماندگار
      خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
      سلام
      ممنونم از لطف نظر شما
      به نیکی خواندید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      آرزو نامداری
      جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۵:۲۹
      سلام جناب عطاالهی گرامی
      بسیار بسیار زیبا سرافراز باشید خندانک خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
      سلام خانم نامداری بزرگوار
      خوش آمدید و به لطف خواندید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد علی نیک روش
      جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۷:۱۲
      سلام و احترام شاعرجان
      غزلی خوش اندام خواندم
      من خو گرفتم سوختن را هو بکش من را
      قلمت استوار
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۹:۳۴
      سلام بزرگوار
      خیلی ممنونم از نظر لطف شما
      خوش آمدید به صفحه این کوچک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تاراناصری راد (خاطره)
      شنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ ۱۹:۵۳
      درود فراوان بر شاعر ارجمند وادیب
      بسیار زیبا ودلنشین وپر محتوا قلم زدین
      قلمتان مانا
      🌷☘️🌷☘️🌷
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      شنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۳۰
      سلام
      بسیار ممنونم از لطف شما
      به مهر خواندید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مهدی ملکی الف
      شنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۵۱
      درود بر شما
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      شنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۰۳
      سلام
      ممنونم از شما دوست عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      یوسف همایون
      يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۵۴
      درود
      بسیار دلنشین بود
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۱۱
      سلام ممنونم از شما
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0