سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دلخونی

        شعری از

        رضا محمدصالحی

        از دفتر شاید فردا نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۴۴ شماره ثبت ۹۵۶۲۵
          بازدید : ۲۴۱   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        حالم شبیه حال دلقک های درباری است
        خندیدنم از روی اکراه است و اجباری است
         
        مستی اگر محصول خونِ تلخ ِ انگور است
        محصول دلخونی ولی پیوسته هشیاری است
         
        حال و هوای کافه های شهرِ ما وهم است
        برنامه ی هر روز پیش ِ مرد سیگاری است
         
        حالی به حالی می شود وقتی که جوگیراست
        مردی که درگیر جنونی سخت و ادواری است
         
        طرز نگاه مردمْ اینجا شک برنگیز است
        اینجا تماشاچی شدن نوعی ولنگاری است
         
        دروازه های شهر شاید دست رهزن هاست
        یا کاروان دریوزه از عفریته سالاری است 
         
        وقتی که باید رفت ماندن ها گلوگیراست
        رفتن اگر باید بمانی هم ستمکاری است
        ( رضا محمدصالحی) 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۳۹
        درود استاد عزیز
        غزلی ناب و زیبا بود
        مبین مشکلات جامعه
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۴۱
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        شعرایت
        عاشقان است
        عارفان است
        استادانه و
        پر توان است
        شوقش در دل ها
        جاودان است
        خندانک خندانک خندانک
        بهنود کیمیائی
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۴۰
        خندانک
        درورها
        شاعر گرامی
        خندانک
        بسیار
        عالی بود
        احسنت
        خندانک
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۲۷
        سلام جناب صالحی
        غزلی بسیار زیبا
        و بانظم شعر
        دورود بر شما
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۸:۴۵
        درود برشما
        شاعر گرامی
        بسیار بسیار عالی بود
        دستمریزاد
        ✏✏✏
        قلمتان توانا
        🌷🌷🌷
        🌷🌷🌷
        زندگیتان سرشار از لبخند و شادی


        👍👍👍
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۸:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۴۹
        درودو سپاس بر استاد بزرگوار

        دستمریزاد زیبا و درخور و شایسته است و قابل تامل

        حالی به حالی می شود وقتی که جوگیراست
        مردی که درگیر جنونی سخت و ادواری است

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        بهروز عسکرزاده
        پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۱۱
        سلام

        شعری زیبا و ارجمند است؛ سپاس.
        آن نشانۀ سکونِ رویِ میمِ دومِ "مردم" اگر حذف شود، درست‌تر است:
        طرزِ نگاهِ مردم اینجا شک بر[ا]نگیز است
        ـ ـ U ـ / ـ ـ U ـ / ـ ـ U ـ / ـ ـ [U]
        طر زِ نِـ گا / هِ مر دُ مین / جا شک بـَ رَنـ / گیـ زَست
        زیرا در غیر این صورت وزن تَرَک برمی‌دارد از این جهت که بجایِ هجایِ کوتاهِ رکنِ دوم (دُ)، هجای بلند (دُم۫) خواهیم داشت.
        قلمتان همیشه نویسا.
        خندانک خندانک


        محمد فاضلی نژاد
        پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۳:۵۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        قلمتان سبز
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5