جمعه ۲۵ آبان
|
دفاتر شعر سعید صادقی (بینا)
آخرین اشعار ناب سعید صادقی (بینا)
|
کورابِ گاهِ بودنت دل را به آتش می کشد
دارد هراس رفتنت دل را به آتش می کشد
بر تازیانه میزند هر آینه زخمی دگر
با هر گناه دیدنت دل را به آتش می کشد
در مرتع خاتون دل گُل را به خاک جان زدم
اما فغانِ چیدنت دل را به آتش می کشد
بی آنکه شیرین تر شود هر غنچه بالغ می شود
پرچینِ باغ لادنت دل را به آتش می کشد
دل را به آتش می کشد این ها که گفتم ای صنم
بت خانه بعد از رفتنت دل را به آتش می کشد
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب ممنونم جناب استکی چشمه بزرگوار ممنونم از حضور و حسن نظرتان | |
|
درود فراوان بر حسن نظر و ورود شما | |
|
سلام به جنسِ کلامی که تَر میبوسد تُرد میخندد تازه میگوید طعنه نمیزند متهم نمیسازد متلک نمیپَراند بر طبلِ رسوایی نمیکوبد، وَ تقوایِ تیلهی چشمها را از سبز و آبی گرفته تا سیاه وخاکستری دوست دارد وَ مؤمن بر بالِ کبوتر است سلامی به بلندای کلام از دوست بر استاد دوست درود بر شما | |
|
سلام خانم آهنگران عزیز ممنونم درود بر شما | |
|
ممنونم جناب شهنی عزیز درودتان باد بینهایت سپاس | |
|
زنده باد خانم قشقایی عزیز از روح بلندتان هر آنچه برآید گاه مثل این یادواره مرا خرسند میکند. احساس شما برایم ارزشمند است درود بر شما | |
|
مرسی جناب دزفولی نازنین ممنونم از حضور ارزشمندتان | |
|
سپاسگزارم | |
|
سلام مازیار عزیز درود بر تو عزیز جان ممنونم از حسن نظرت و اقبال همواره ات | |
|
سلام مانا جان رفیق بی دغل به دعای شما خوبان ممنونم بابت همه چیز | |
|
سلام عزیز دل خخخ سید بزرگوار خخخخ این بار فرار کرد از دستم قافیه دیگه شما بر من ببخش گاهِ جوشش گاهی فرمان ده است این حرفا حالیش نیست. خخخ ولی شما راست میگویید. | |
|
سلام و عرض ادب و احترام خدمت خانم کاسیانی بزرگوار بینهایت هایم در سپاس گزاری نثارتان باد و این کمترین تمام قد ممنون الطافتان. | |
|
خیلی ممنونم دوست عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
امید بخش
دستمریزاد