سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        ساده باش و بی خلل وصاف و آشکار

        شعری از

        اصغر ناظمی

        از دفتر سایه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۴۳ شماره ثبت ۹۲۶۲۶
          بازدید : ۴۹۲   |    نظرات : ۴۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اصغر ناظمی

         
        مهرورزی .... بی خبری ست
        درباتلاق کور منفعل
        باپرده های استتار
        واساطیر ذهن ساخت
        درسایه یِ بلیغِ  آمایش!..
        و آرامشِ  بلوغِ سایه ها...
         
        همیشه
        روزگارِ مستهجنی ست
        درشلوغی خاص و عام فریب دقایق
        بروب آستان ورودت را ؛
        از مرز
        وزنه های الکتریسیتی 
        از سیم های خاردار
        ازرودابه ،  رستم ،  از زال
        صلیب مجسم ، بقعه ، از کنیسه ها
        پرده ی در گِل نشسته
        نقب انقباض  کبوتر هاست.
         
         مذهب ،
        گشایشِ  سرِّ  سربسته ی هنوز شکوفه هاست
        و رهایی از خواب سرریز اسطوره ها
        سلیس و ساده و یکدست
         تجاربِ ناب و محضِ بی تجارت
        "مذهب عاشق ز مذهب ها جداست "
        بادست افشانیِ زُهره و پایکوبیِ ستاره ها
        وساده زیستیِ محض  
        رمز و راز ورود به این آستانه
        ساده باش و بی خلل و صاف و آشکار 
        آنگاه ، جهان بسته
        شقایق بازی 
        دردشت حیرت شماست 
         یک اتفاقِ  شگرفِ شگفتِ  بدیع 
         پیام آور لقاا.....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۴۴
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و پر معنی بود
        موثر و دلنشین خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۷
        سلام
        براستاد گرامی جناب استکی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۳۲
        شعر بصورت زیر اصلاح می شود؛

        مهرورزی .... بی خبری ست
        درباتلاق کور منفعل
        باپرده های استتار
        واساطیر ذهن ساخت
        درسایه یِ بلیغِ آمایش!..
        و آرامشِ بلوغِ سایه ها...

        همیشه
        روزگارِ مستهجنی ست
        درشلوغی خاص و عام فریب دقایق
        بروب آستان ورودت را ؛
        از مرز
        وزنه های الکتریسیتی
        از سیم های خاردار
        ازرودابه ، رستم ، از زال
        صلیب مجسم ، بقعه ، از کنیسه ها
        پرده ی در گِل نشسته
        نقب انقباض کبوتر هاست.

        مذهب ،
        گشایشِ سرِّ سربسته ی هنوز شکوفه هاست
        و رهایی از خواب سرریز اسطوره ها
        ودُگم های پراکنده یِ نامرتبِ مرتبت یافته در بیغوله ی خلاف
        سلیس و ساده و یکدست
        تجاربِ ناب و محضِ بی تجارت
        "مذهب عاشق ز مذهب ها جداست "
        بادست افشانیِ زُهره و پایکوبیِ ستاره ها
        وساده زیستیِ محض
        رمز و راز ورود به این آستانه
        ساده باش و بی خلل و صاف و آشکار
        آنگاه ، جهان بسته
        شقایق بازی
        دردشت حیرت شماست
        یک اتفاقِ شگرفِ شگفتِ بدیع
        پیام آور لقاا.....
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۵۴
        عالی بود موفق باشید
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۴۲
        سلام
        ودرودها
        برشمادوست گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۷
        درود فراوان استاد ناظمی دوست و ادیب گرانقدر م🌷
        چون همیشه زیبا ونغز وپر محتوا سروده اید 🌷
        قلمتان مانا 🌷
        مستدام ومسرور 🌷
        ایام بکام 🌷
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۱۵
        درود
        وعرض ادب
        بردوست بزرگوار جناب معینی
        ممنون از حضور سبزشما خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۵۳
        درود بر شما🌺🌺
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۱۶
        درودها برشما
        بانوی گرامی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۲۴
        درودفراوان
        برشما
        بانوی ارجمند خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۰۸
        مذهب ،
        گشایشِ سرِّ سربسته ی هنوز شکوفه هاست
        و رهایی از خواب سرریز اسطوره ها
        ودُگم های پراکنده یِ نامرتبِ مرتبت یافته در بیغوله ی خلاف
        سلیس و ساده و یکدست
        تجاربِ ناب و محضِ بی تجارت
        "مذهب عاشق ز مذهب ها جداست "
        بادست افشانیِ زُهره و پایکوبیِ ستاره ها
        وساده زیستیِ محض
        رمز و راز ورود به این آستانه
        ساده باش و بی خلل و صاف و آشکار
        آنگاه ، جهان بسته
        شقایق بازی
        دردشت حیرت شماست
        یک اتفاقِ شگرفِ شگفتِ بدیع
        پیام آور لقاا.....

        درود و صدها درود
        بر شما استاد عزیز

        با اینکه همچنان مذهب را محل قراردادی زمینی میدانم و جایش حزب را البته آسمانی!!! اما در بستر خیال شعر زیبا نشسته دیدم. و چه زیبا بود پایان شعر در یک دستور رهایی ساده با المان های پرواز

        شقایق را وحشی میخوانند
        چراکه رنگی از تعلق ندارد
        در دشت های دور لابلای
        سنگ های سخت میروید
        و به آب باران قناعت میکند

        درود بر شما خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۳۳
        سلام
        نفس مذهب ایجاد وبروز تحول وانقلاب درونی در آدمی ست ونفس این دگرگونی و تحول مذهب است ، وبقیه فرامین واحکام و عبادات نیزمقدمه دست یابی هرکسی ست به این دگرگونی و بروز انقلاب در خویشتن .... که آن ماحصل پندار وتفکر بشر نیست ولی حزب آفریده ی پندار آدمی ست که آن دگرگونی و تحول را با خود ندارد .... و به کاربردن مذهب در شعر درسطحی گسترده و بیکران همردیف با همان دین است که درشعر قرنها کاربرد داشته و لازم نیست آن را از هم تفکیک کنیم ، بلکه لازم شناخت نفس و ماهیت واقعی دین ویامذهب وشناخت حقیقی خویشتن است که علت دوگانگی و دوییت نگری و جدال را کاملا درانسان محو و نابودمی نماید ودراین خوداگاهی ودگرگونی تمام ادیان ومذهب ها به یک هدف واحد مبرای از هر دوییت پنداری می رسند ......
        مذهب عاشق زمذهب ها جداست
        عاشقان را مذهب و ملت خداست
        مولوی / قرن هفتم
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۲۸
        سلام مجدد

        ///نفس مذهب ایجاد وبروز تحول وانقلاب درونی در آدمی ست ونفس این دگرگونی و تحول مذهب است ، وبقیه فرامین واحکام و عبادات نیزمقدمه دست یابی هرکسی ست به این دگرگونی و بروز انقلاب در خویشتن .... که آن ماحصل پندار وتفکر بشر نیست////

        اجازه میدهم به خود که در حضور شما کمی واقع بین باشم
        در واقع ما همواره در تاریخ بعد از نزول ادیان آسمانی در چند دستگی شدن ها مسئله ای ای و رویدادی به نام فرقه و مذاهب ایجاد شده دیده ایم.

        در این واقعه چه اتفاقی افتاده است مردم از وحدت الهی خداجویانه دلهایشان به کثرت های فرقه زدگی و ستیز های دویت ها و چند گانگی ها افتاد

        و اما

        بیت عارفانه ی مولانا که محل عرفانی دارد
        نه یک نقد منطقی و برهانی صرف

        مذهب عاشق ز مذهب ها جداست
        عاشقان را مذهب و ملت خداست

        به زیرکی و فراصت تمام فرقه های ستیزه جو را
        که در کثرت زدگی از وحدت عاشقانه ی معبود غافل شده بودند
        به یکباره برگرداند به محیط وحدتی همیشگی.

        این یک فراصت شاعرانه است.
        مثل آوردن می و میخانه و مستی و خرابات و ...

        سخن اینجاست که نمیشود از این مورد استفاده ی برهانی کرد!

        و اما

        حزب محیط یکرنگ شدن هاست
        حزب یعنی طلای ۱۸ عیاران در کنار هم
        و البته آن طرفش هم جولانگه ... .
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۳۳
        و دلیل نمیشود که چون مولانای عرفام از این بیت استفاده کرده به مذهب اصالت داده است. مگر حافظ به می ، سنایی به شراب و ... اصالت میدادند؟!

        به نظرم اینطور نیست
        و وقتی میخواهیم فارق از
        دنیای شعر فلسفی برخورد کنیم
        یا حتی علمی باید بسیار واقع بین باشیم خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۴۳
        اجازه میدهم به خود که در حضور شما کمی واقع بین باشم
        در واقع ما همواره در تاریخ بعد از نزول ادیان آسمانی در چند دستگی شدن ها مسئله ای ای و رویدادی به نام فرقه و مذاهب ایجاد شده دیده ایم.

        در این واقعه چه اتفاقی افتاده است مردم از وحدت الهی خداجویانه دلهایشان به کثرت های فرقه زدگی و ستیز های دویت ها و چند گانگی ها افتاد
        سلام
        دوست خوبم
        دراین واقعه چه اتفاقی افتاده ...... پاسخ این پرسش واتفاق نامیمون را "خودآگاهی" ست که به هرکسی می دهد . خودآگاهی ، یعنی چشم باز کردن وگشودنِ بر واقعیت ذهن در خویشتن.... واین وقوع متقن وعینی عملی در خویشتن است که هرکسی را ازاسارت ذهن خویش "سیاهچال پندار" در خود نجات می دهد ودراین خودهوشیاری ، یا خودآگاهی ، انسان بایقین می بیند که ذهن تمام عمر زنجیر قوی اسارت وخودباختگی اوست واین ذهن بیمار و معیوب وناسالم است که عامل تفرقه و دوگانگی ودوییت نگری هرکسی ست واورا از وحدت الهی دور می سازد ... ما باخواندن کتاب و مقاله ها از ذهن می گوییم ، ویا بادیدن خالص وناب خود ، زنجیره ی ذهن را در خود میبینیم وبااین دیدن و مشاهده نمودن خودرا اگاهانه از اسارت این دیودرونی نجات می دهیم که تفاوت این دو از زمین تا آسمان است . مادردام ذهن بیمار خود گرفتاریم و اوامر وفرامین ذهن را که جز خیال و توهم نیستند وما سرباز خودباخته ی آنیم ، برای خود وگاه برای تحمیل والقا به دیگران وحی منزل تلقی می کنیم . که باید خودرا ازاین اسارت نجات دهیم ....
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۳
        ماوقتی در اسارت ذهن در خویشتن هستیم گرفتار یک انرژی کاذب در خود شده ایم ، که مارا از درک وفهم حقیقت دور می کند . با آرام بودن ذهن و عدم دخالت آن درافکار و افعال و رفتار ما ، نیروی دیگری درما بارور می شود که این نیرو کاذب نیست ، یک قدرت مافوق وبرتراست که درک حقیقت را برایمان میسر می سازد ....این یک واقعیت در انسان است ، ذهن ما با چسبندگی ما به یک واژه ویک جمله ، ناخوداگاه در ما تحریگ گردیده و مارا اسیر وگرفتار خود می کند ، که در این اسارت نیرویی کاذب در ما به فعلیت رسیده وبارور می گردد ، زمانی که ذهن دخالتی نداشته باشد ، خوداگاهانه ( بارسیدن به خودآگاهی و کشف واقعی نیروی برترِ در خویش) در این زمان انرژی ای فراتراز خیال و وهم در ما به فعلیت می رسد که کار آن درک وفهم و کشف حقیقت است ....
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۳۱
        سلام مجدد

        ببینید دوست گرامی جناب ناظمی عزیز

        تمام صحبت های شما برای من شناخته شده است اما نمیدانم چرا شما منشا اثر را کتمان میکنید. سخن ادامه نمیدهم و شما را با دو حدیث با وجدان خود رها میگذارم.

        أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء
        علم، نوری است که خداوند به قلب هر کس که بخواهد می افکند.

        و

        هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند، چشمه های حکمت از قلب و درونش می جوشد و بر زبانش جاری می شود.

        در هیچکدام از این دو حدیث اصالتی به ذهن داده نشده است. بگذریم که در نگاه درست اینطور نیست که کمکی از یک ذهن تصفیه شده ی پاک نشود گرفت.

        یا حق
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۱۸





        أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء
        علم، نوری است که خداوند به قلب هر کس که بخواهد می افکند.

        و

        هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند، چشمه های حکمت از قلب و درونش می جوشد و بر زبانش جاری می شود.

        ........
        سلام
        دوست بزرگوارم
        گفتگوی ما از اتفاقی مغزی در آدمی ست که در یک قرن اخیر بشر نسبت به آن آگاهی پیدا کرده است . مغز و ذهن تا یک قرن پیش برای همه ناشناخته بوده است که در طول صدسال اخیر این پدیده ی مبهم برای هرکسی شناخته شده است . باپاک وتزکیه و تطهیر شدن آگاهانه ی ذهن در هرکسی ورهایی کامل فرد اراسارت ذهن ، چشم فرد بدون تلاقی یافتن با هیچگونه مانعی به جهان دیگری گشوده می شود که این حقیقت محض هر انسانی ست که باید نسبت به آن به تجربه ی عملی و شهودی دست یافت و آگاهی داشتن از ماهیت ذهن تنها بدون وجود تجربه برای هیچکس قابل فهم و ادراک کامل نیست که افراد اگاه و نویسندگان زیادی بانجربه ی آگاهانه خود نیز در نیم قرن اخیر درایران درباره ای آن کتابهای زیادی نوشته اند .....درآیه ای که شما دربالا ذکر فرموده اید تردید وجود ندارد ، اما قلب ، آن مخزن جاری نمودن خون در آدمی ، می تواند یک نماد باشد ، که آن هم دریکایک انسان ها وجود دارد ولی هنوز آدمی نسبت به شخصیت ویا هویت واقعی خود ، آگاهی لازم را ندارد وزمانی که بشر بطور کل به این اگاهی ویاخودآگاهی برسد ، آن گنج مقدس و لایتناهی را نیز در خود به چنگ خواهد آورد..... خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۲۵
        سلام مجدد دوست گرامی
        و عزیز و روشنفکرم

        امیدوارم روشن باشید نسبت به یک واقعه ی تاریخی یک جهان شمول شده است. از بعد انقلاب صنعتی و دوران رنسانس فرهنگی غرب، دقت کنیم به موازات چیزی که در جهان تحقیر و به مرور در جای جای جهان به دست فراموشی و محو شدن سپرده میشد، تاریخ و فرهنگ و رسوم سایر ملت ها و آییین ها بود. پدیده ای که به مرور مکاتب و ایسم ها را راهی ملت ها کرد تا جایی که بودا از هدوستان ، سامورایی از ژاپن، و ... را از جای جای جهان مثل جارو پاک کرد و جایگزین های خود را تحمیل بر هوس ها کرد.

        اما نکته اینجاست

        اینطور نبوده که شما برداشتت این باشد که خوب
        قبل از این ملاصداریی نبود، زکریای رازی نبود، ریازی دانهای برتر ایران با اون اقتدار در ابراز حرف اول و یا نجوم در سطح یک، ابن سینا و .... از این قبیل دانشمندانی که از چشمه ی سرشار اسلام متنعم بودند و راه میگشودند نبودند. اینکه ما اینطور نگاه کنیم خواسته ی غربی است.

        ابن سینای آن دوران اگر در شرایط برابر امروز باشد مانند همان وقت از امروز تا هزار سال دیگر کشش حکمی تحقیقاتی دارد.

        اما با علمی تازه تر به کمک بشریت میرسد. صد در صد.

        اینکه تازه ۱۳۰۰ سال پیش بوده

        کتاب سینوهه در او نوشته در دوران فرعون اطبا دارای علمی بودند که مغز را جا به جا میکردند تا فرد مرگ مغزی را نجات دهند.

        پس از این بحث خارج شویم

        صحبت سر همان اتصال بی واسطه به قلب است که البته سخت ولی انقلاب انگیز و نفس پاک کن است خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۲:۰۷
        و اجازه بدهید که بگویم اینکه گذشتگان اسمی دیگر بر ذهن میگذاشتند دلیل بر نبودن آن نیست. اسم آن در ادب فارسی خرد بوده است. و همین لحظه که بنده قدرت تحلیل دارم نمیرم در درون خودم و در لابلای قلبم تحلیل کنم چراکه اصلا کار قلب تحلیل نیست. ابتدا باید با قلب نفس را پاک کرد بعد از نفس تزکیه یک جسم عاشق خالص ساخت و بعد در یک وحدت توحیدی از نعمت خداوندی در جایی پذیرایی میهمان آسمانیها بود در سیر انفسی و در ابراز آفاقی در کوچه و بازار با خرد و تعقل یک شخصیت صحیح داشته باشی.

        اینکه برای تایید فضای عرفانی حضور فضای فلسفی و عادی رو رد کنیم خطای ناکاملگی ست.

        آیه ی زیبایی در قرآن حال پیغمبر را که دقیقا منظور مرا میرساند مبین این موضوع است.

        قل انما ان بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد

        خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۵۶
        باعرض پوزش از دیر پاسخ دادن
        ببین دوست گرامی ، من از یک دگرگونی وتعدیل فیزیکی درانسان گفتگو می کنم و در طول زمان این دگرگونی در انسان بدجود آمده .... که قبل از ورود به مباحث خداشناسی ، آدمی باید نسبت به این تحول در خود ، آگاهی لازم را کسب نماید که این مباحث می تواند برای مذهبیون و مارکسیست ها بدون ایجاد تقابل وبروزهرگونه تنشی قابل هضم و ادراک باشد ، من اگر یک نیهیلیسم باشم ، اگر یک مذهبی باشم ویااگر یک مارکسیست باشم باید لاجرم قبل از ورد به هرکدام از ادیان ومکاتب فوق ، ابتدا خودرا به معنای واقعی بشناسم ولازمه ی خداشناسی نیز همین است ، وشناخت خویشتن ، بدون شناخت ساختار مغز و ذهن و ضمیروحافظه (روندماهیت ذهن وعملکرد فکر در خود) امکان پذیر نیست . درباره ی شناخت خود ، مابه یک شناخت کلی پای بندیم و می اندیشیم ودر کنار هر پدیده ای جاندار و غیر جاندار ، به ماهیت خود اعتقاد پیدا می کنیم.... اما "خود " را به عنوان یک انگلِ متصل شده بر گُرده ی ذهن ، بدون شناخت ریزریز ماهیت و کم و کیف ذهن وعملکرد فکر در خود هرگز نمی توانیم بشناسیم ، دراین خودشناسی "خود " را به صورت یک علف هرز در سبزه زار ذهن خود به عینه مشاهده می کنیم که همین مشاهده
        و دیدن ناب وبی شائبه "خود " را از ذهن پاک می کند ....
        سحر غزانی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۰
        سلام جناب ناظمی عزیز
        چقدر عمیق و زیبا نوشتید
        لذت بردم
        قلمتان نویسا خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۵
        سلام
        بانوی گرامی
        ممنون از حضور سبزتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۹
        درود بر شما رفیق اندیشمند خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۲۶
        سلام
        بردوست ادیبم مانای مهربان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن  مصطفایی دهنوی
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۷:۰۳
        سلام و درود
        بسیار زیبا است
        شادکام باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۵۱
        درودها
        برشما بزرگوار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۰۸
        درود برشما جناب استاد ناظمی
        بزرگوار
        بسیار عالی وموثر ودلنشبن
        و بسیار باارزش وزیبا
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۵۳
        سلام
        بردوست گرامی ام جناب فتحی
        ممنون از لطف بزرگوارانه و همیشگی شما خندانک خندانک
        ولی اله بایبوردی
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۵۳
        سلام و درود
        سپیدی لطیف و دلنشین
        خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۴۰
        سلام
        وعرض ادب واحترام
        بردوست بزرگوارم جناب بایبوردی
        ممنون از حسن نگاه شما خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۲۱
        سلتم استاد و رفيق عزيز
        افرين بر شما دستمريزاد خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۴۹
        سلام
        دوست بزرگوارم
        جناب علامیان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۵۷
        درودبراستاد عزیز وبزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۰۴
        سلام
        ودرودها
        بردوست بزرگوارم جناب فتحی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سهیل خواجوند مانی
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۴۸
        درود زیبا سرودید
        خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۳
        سلام
        ودرود
        برشمابزرگوار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۵۱
        سلام و عرض ادب
        شعری بسیار زیبا و از جنس دل بود
        وبردل نشست
        بسیار مستفیض شدم
        هزاران درودتان باد
        استادگرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۴
        سلام
        دوست صمیمی وشفیقم
        جناب انصاری بزرگوار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۰۴
        سلام
        درود استاد بزرگوارم
        عالی بود بهره بردم خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۰۴
        سلام
        وعرض ادب
        بردوست بزرگوارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۱۳
        سلام و درود های بی کران نثار شما🌹🦋
        جناب ناظمی گران اندیش و بزرگوار
        اگر چه در موضوع نقد شاگردی میکنم
        و می آموزم
        با اجازه ی شما نظر شخصی خود را عرض کنم
        اشعار شما بی‌نهایت زیباست و مخاطب را به تفکر وا میدارد
        با شعری روان ، پرکشش و ساختار مندی روبه رو هستیم و مخاطب را تا انتها به دنبال خود میکشد
        همیشه از این سبک لذت برده ام و خرسندم از آن دسته شاعرانی که به شعور مخاطب احترام می گذرانند و جناب ناظمی از آن دسته است و
        شعر را برای مخاطب با سطح بالا نگاشته است
        من ار اشعار شما کیفور میشوم مشخص است که شاعر گرانقدر سپید را خوب می شناسد تصاویر بسیار زیبا و مرتبط بدون هیچ اضافاتی در بیان انتقال آن به مخاطب خوب عمل کرده است

        ساده باش و بی خلل و صاف و آشکار
        نام شعر این است که کل محتوای شعر
        بر این جمله می چرخد از این رو باید همواره به نام شعر توجه کرد و بی توجه از آن رد نشد...

        شاعر علاوه بر نگاهی که به جهان بینی و خود شناسی دارد دیدگاهش به عشق قابل تحسین است
        و با این جمله از مولانا آن را نشان داده است
        مذهب عاشق ز مذهب ها جداست ...
        بله کسی که عاشق باشد صاف و ساده و بی ریاست

        این شعر زیباست چون فلسفه ی عمیق و قوی درونش خوابیده ست
        و باز میگم که شاعر به خوبی میداند چی می نویسد و این برای من حائز اهمیت است که وجاهت شعر را نشانم می دهد

        بمانید تا ما همواره در کنارت بیاموزیم

        سایه تان مستدام🌹🌹
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۰۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        سحر غزانی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۵۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۲۹
        سلام
        برشما بانوی گرامی
        من نمی دانم آیا توانایی انتقال تجربه ام را به دیگران بصورت شعر دارم یا نه . اما واقعیتی در خویشتن ودرانسان برایم قابل کشف دمادم وتجربه کردن مداوم است که آن حکایت دیگری از واقعیت تشکیک وتفکیک ناپذیر انسان است ، اما گفتن از آن و گنجاندن آن در ظرف کلمات کار آسانی نیست وشاید هم غیرممکن باشد .....
        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۰۷
        درود جناب ناظمی‌گل
        دستمریزاد عرض میکنم خدمت شما خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۴
        درود
        وسلام
        برشماشاعرگرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۲
        سلام استاد
        خیلی خیلی قشنگ بود😍

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        پرده ی در گِل نشسته
        نقب انقباض کبوتر هاست.
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۵
        سلامی گرم برشما
        بانوی فرهیخته که مطالب را دنبال می کنید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4