درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و با ذوقم
سرکار خانم نسرین حسینی
به پاس حضور روی نقدی که نوشتم خدمت رسیدم که هم
ادای احترام کنم و هم اگر غزلی شاد و شنگول بخاطر روز
تولدتان ارسال کردید حظی ببرم
ودیدم که هنوز همان غزل دردمندانه عطر بویش
توی سایت پراکنده است و این غزل را بخاطر روز
تولدتان تقدیم می دارم و احتمالا امشب به سایت نیز ارسالش خواهم کرد
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید
فاصله چیزبدی نیست، اگر کم باشد
کمِ آن نیز زیاد است، اگر غم باشد
غم اگر چشمِ دلِ منتظری را نم کرد
اشک را آیه مخوان، سوره ماتم باشد
مدتی فاصله افتاده میانِ نَفَسم
نفسم کرده گله، تشنه زمزم باشد
وای اگرفاصله ها میله زندان گردد
متهم طالبِ شیرین لبی از جم باشد
به خدایی که مرا کرده اسیرِ کفرش
عاشقی نیست گنه، حق مسلم باشد
تو که بالقوه ترین عشق اثیریِ منی
نظرت چیست؟ زمان درهم وبرهم باشد ؟
نکندعشق وجنون حال مرا کره خراب
عیدِ ما، اولِ شب هایِ محرم باشد
من حسینی ام وهرجمعه روم جای قرار
نکند فکرکنی، عاشقی ام کم باشد
عشق ما روی گسل گشته بنا بیمی نیست
هردو آماده، اگر زلزله ی بم باشد
با مهرو ارادت فراوان
بسیار زیبا و دلنشین سرودید
دلانگیز و لایک
آوای دلتون شاد
۲۷ شهریورماه، روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد سید محمد حسین شهریار، گرامی باد!🌸