سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        زندگی نامه

        شعری از

        افسانه هادی(رخشانه)

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۰۵:۱۷ شماره ثبت ۸۹۰۷۸
          بازدید : ۷۰۵   |    نظرات : ۵۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه هادی(رخشانه)

        پدرم،پیشه ی چوپانی داشت
        در زمستان پر از سردی ده زاده شدیم
        من و آرش
        ز همان مادر پاک!
        مادرم رفت در آن دم که (من) آمد به جهان
        مادرم رفت و پدر ،تنها شد
        مادرم رفت و همه فرزندان 
        به عزا بنشستند
        آه بر طفلانش!
        من و آرش،سرما
        من و آرش،بی شیر
        من و ارش ،بی مهر
        من و ارش............
        چند روزی پس از آن نزد پدر آمده اند
        و به او گفته شد این طفلان را
        به کسی دیگر ده
        لیک او ارش را
        آن جگر گوشه به کس نسپارد
        لیک من را به کسی دیگر داد
        که بزرگم کردند
        آرش از سختی میدان،جان داد
        چند روزی پس از ان شام سیاه
        چند روزی پس از ان داغ بزرگ
        آرش از دنیا رفت!
        و پدر تنهاتر
        بچه ها افسرده
        و پدر ، مادر دیگر اورد
        سر فرزندانش
        و دگر من نرسیدم به در خانه شان
        عمه ام پرورشم داد به دامان خودش
        کودکی خرد و ضعیف
        کودکی بی مادر
        نبض هایم نامرتب میزد
        گریه هایم بسیار
        و صدایم خاموش
        گاه دل درد گرفت و گه گوش
        و در این دایره ی سخت جهان من ماندم
        و دو صد تنهایی
        و دوصد دلتنگی
        شیر مادر خوردم؟
        مهر مادر دیدم؟
        پدرم دست نوازش به سر من میزد؟
        تو بگو ای هشیار،که گناهم چه بود؟
        آه اس مردم پست
        از زبانهای شما صد دل بیچاره شکست
        اه در کودکیم ساکت و تنها بودم
        همه از دلسوزی
        به من خسته نگه میکردند
        آه بر منت دونان جهان
        آه بر حمله ی صد تیر و کمان
        مادرم رفت و شدم شاعر دل خون زمان
        مادرم رفتی و از داغ جهان وارستی
        تو دعایم میکن در هر آنجا هستی!
        می نویسم که قلم یار منست
        وخدا محرم اسرار منست
        گریه ام می اید
        به حسودی که حسد می ورزد
        به من و زندگیم
        لیک در پشت همین چهره ی شاداب ندیده غم را
        غم من وسعت تو کل جهان را لرزاند
        آن زمانی که من خسته به خواهر گفتم
        من همین افسانم؟
        وتو گفتی که تو فرزند محمد هستی
        غم من لیک نبود
        از سرای تاریک
        غم من زخم زبانهای همین مردم بود
        اه بر این همت نادانی ها
        اخر این قصه ،من نمیدانم چیست؟
        لیک ،تقدیر جهان
        یک غم بی حاصل نیست!💗
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۹ شاعر این شعر را خوانده اند

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        افسانه هادی(رخشانه)

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        م فریاد(محمدرضا زارع)

        ،

        اعظم قارلقی

        ،

        محمد راد

        ،

        سحر غزانی

        ،

        سید علی کهنگی (واسع)

        ،

        رامینه خوشنام

        ،

        بهروز ابراهیمیان

        ،

        حوریه دردانی حقیقی

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        غلامحسین جمعی

        ،

        سیده شهربانو حاتمی

        ،

        دانیال شریفی ( دادار تکست )

        ،

        مینا جونبخش

        ،

        محمد امیری

        ،

        ابوالفضل زندیه شاهین

        ،

        اکبرامرایی

        ،

        کبری یوسفی

        ،

        سینا خواجه زاده

        ،

        شعله(م جلیلی)

        ،

        رضا بلالی

        ،

        روزبه رحمانی (م سپید)

        ،

        آرزو عباسی ( پاییزه)

        ،

        مهرداد مانا

        ،

        رضااشرفی فشی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        عیسی نصراللهی ( سپیدار )

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        حدیث عبدلی (یارا)

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        زینب حدادزاده نیری

        ،

        بابک قدمی و اریانی (ققنوس)

        ،

        طاهر بهادرانی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        مجتبی جهانیان

        ،

        مهدیس رحمانی

        ،

        سیدحسن خزایی

        ،

        آذر مهتدی

        ،

        حسین رضایی

        ،

        عارف افشاری (جاوید الف)

        ،

        مجتبی شهنی

        ،

        پیمان رحیمی

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۳۳
        بسیار زیبا و غمگین بود
        خوش آهنگ
        روح مادر و برادر گرامیتان شاد
        "غم مرگ برادر را برادر مرده میداند" خندانک خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۵۰
        سپاس از همدردیتون خندانک
        ارسال پاسخ
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۳۰
        پدرم وقتی مُرد آسمان آبی بود
        مادرم بی خبر از خواب پرید، خواهرم زیبا شد
        پدرم وقتی مرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند


        سهراب سپهری


        ~~~~~~~~~~~

        بنظرم وقتی سروده ای خلق میگردد شاعرش میمیرد و این ذهنِ خلاق و کاوشگر و جستارمندِ مخاطب است که بایست در پستویِ مخیله یِ شاعر رَوَد و حقایقِ مفهومی و واژگانِ ذهنی اش را بکاود و این کاویدن به ثمر نمیرسد مگر اینکه پویش و کوششی باشد که در محیطِ جغرافیای و فرهنگ و رسوم و رسانه ها و غیره ی راوی بتوان آن را فهمید و فهماند و به بارِش نِشانْد.

        دکتر رشید کاکاوند بر خلافِ نظر اندیشمندان و منتقدین و ادبایِ ادبیات که شعر سهراب را تحلیل نموده و برای قسمتهایِ پاسبانها همه شاعر بودند و خواهرم زیبا شد،روایتها و نظراتِ مختلفی ارائه داده اند، میگوید:

        همیشه میخواستم مفهوم و ذهنیتِ سهراب را نسبت به:

        مادرم بی خبر از خواب پرید،خواهرم زیبا شد

        بدانم و بفهمم و مفهوم و بازخوردِ این واژگان را بیابم.آقای کاکاوند ادامه داد که اتفاقی در کوپه یِ قطاری با دو سه نفر از اهالی کاشان هم کوپه ام شدم و در لابه لای صحبتهایشان فهمیدم که کاشانیها بر اساس رسوم و اعتقادشان بر این باورند که اگر زنِ حامله ای ترسیده یا خبر نامعمول یا یهوویی بشنود یا حادثه ای ببیند، حَملَش زیبا به دنیا می آید
        برای همین وقتی سهراب میگوید:

        مادرم بی خبر از خواب پرید،خواهرم زیبا شد

        این موضوع با تأمل و تحلیلی درخور،اشاره به درک و احساس و واگویه یِ سهراب دارد.البته نمیتوان نظر بزرگان را همیشه وقع نهاد و وحی منزل دانست اما این بخش را پویه و نقدِ آقای کاکاوند محلِ تأمل بوده و این ارزش را داراست که انسان را بفکر فرو بَرَد.( ما به اندیشه و مداقه،زنده ایم).



        بانویِ عزیز، پیشتر این سبک و سیاق و شعریت را سهراب از آن خودش کرده و تمام حواشی و افتخارات و معایب و مزایایش را به نامش نگاشته اند. هرچند احساس و جوشش را نمیتوان در پستوها حبس نمود ولی میتوانی در این مقال، تجدیدنظرهایی اعمال نمایی.




        من و آرش،سرما
        من و آرش،بی شیر
        من و ارش ،بی مهر
        من و ارش............



        یاد آورِ:


        مادرم در خواب است
        و منوچهر و پروانه و شاید همه مردم شهر
        شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد


        شعر دیگری از سهراب است.


        سالها پیش ( آبانماهِ ۱۳۸۱) شعری گفتم که در نظرم آمد که بهترین و بکرترین شعریست که تا بحال خلق گردیده است آن را با ولع و شوق و ذوق خاصی برای دوستانم خواندم. یکآن دیدم که دوستم ادامه داد:


        کفش هایم کو
        چه کسی بود صدا زد : سهراب ؟
        آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ


        متحیر شدم چرا که شعرم مستقیما بر گرفته از همین کفش و چمدانِ سهراب بود. اینکه بی هیچ قصدی و حتی بدون اینکه بفهمم از آثار ایشان گرفته بودم و تقریبا با آن همه دلخوشی، چیزی از خودم نداشتم، بسیار ناراحت شدم و از سرِ غرور و یا نوآوری و غیره، دیگر پا در وادیِ سهراب نگذاشتم.


        شعر شما، یکدست، بدون سکته، و همراه و یکنفس به هدفش می تازد و خواننده را تا انتها میبَرَد ( این نکته یِ نیکیست) ولی با ذهن خلاق و دردمندی که دارید شاید بتوان از رهیافت و مجرایِ دیگری نیز، قلم فرسایی و مخاطبتان را شورانید و به وجد درآورد.



        لیک
        در پشتِ همین چهره ی شاداب
        ندیده
        غم را



        موفق باشید
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۰۲
        سپاس🌹
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۵۳
        باعرض سلام
        بسیاربا احساس و زیبابیان کردید
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۵۱
        سلام علیکم و درود بر شما
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۵۲
        درود مهر بانو جان...
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۵۱
        درود
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۹
        درود افسانه جان
        اگر بگویم واژه واژه شعرت را
        باریدم دروغ نگفته ام
        چه غمنامه دلخراش و تلخی بود
        از خدا برات طلب صبر میکنم
        چیزی برای گفتن ندارم جز اینکه
        با توکل به خدا زندگی هم چنان زیبا جریان داره
        و به قول یه عزیز
        نزار روزگار واسه ادامه زندگیت قلم دست بگیره
        خودت نویسنده داستان خودت باش
        با آرزوی موفقیت شاعر بانو خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۵۱
        درود ممنونم گلم توکل برخدا خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز ابراهیمیان
        دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۴۳
        درودهاشاعرگرانمهربسیارزیباسرودید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۵۲
        درود و سپاس
        ارسال پاسخ
        رامینه خوشنام
        دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۴۸
        سلام افسانه جان
        شعرت تلخ اما خیلی خیلی زیبا بود
        بهترین ها رو برات ارزومندم
        حال دلت همیشه خوش آبجی جونم❤️❤️
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۵۲
        سلام علیکم ممنونم عزیزم خندانک
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۶
        سلام خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۵۰
        سلام علیکم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۵۱
        درودها
        خندانک خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۰۲
        درود خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۲۳:۰۸
        درودو سپاس بزرگوار فرهیخته و شاعر ارزنده

        دستمریزاد عزیز بزرگوار

        دردآور ترین مطلب را به زیباترین بیان سرودید

        با مهرو ارادت

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۵۳
        درود بر شما ممنونم ازتون خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل زندیه شاهین
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۴۹
        درود بانو رخشانه ی گرانقدر

        شعری سوزناک از قلم که نه از نهاد شما خواندم
        و بسیار متاثر شدم
        و یاد شعری افتادم که هیچوقت نتوانستم آن را کامل کنم
        شعری که در سوگ از دست دادن برادرم بود و هر بار دست به قلم بردم اشک مجال نوشتن نداد.
        روح درگذشتگانتان ان شاءالله غرق در رحمت الهی
        آوای دلتان هماره شاد و اندیشه تان سبز
        موفق باشید شاعره ی گرانقدر خندانک خندانک

        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۱۶
        درود بر شما خندانک ممنونم از دعای خیرتون انشاالله روح برادرتون شاد باش خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد امیری
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۰۸
        درود بر شما
        عاقبت بخیر باشید
        خندانک خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۱۷
        درود سپاس از دعای خوبتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد راد
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۹
        سلام
        دردناک است
        من حال شما را خوب میفهمم
        و با این درد زندگی کردم
        الهی که هیچوقت غم نبینی خواهرم
        حقتو از زندگی بگیر و تمام
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۱۰
        سلام علیکم سپاس از دعای خیرتان مستدام باشید
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۰۱
        سلام دختر خوبم خندانک
        درودخدا برشما عزیزم خندانک
        الهی خداوند هردو عزیزت را بیامرزه ان شاءالله
        صبر فراوان بهت بده عزیزم خندانک
        بسیارغمگین بود ولی زیبااااا
        الهی سایه ی خداوند برسرت باشه دخترم
        الهی خوشبخت وعاقبت بخیر بشی ودر پناه حق آمین
        الهی درخت دانشتون پربار ان شاءالله وهمیشه قلمت
        رقصان باشه برای عشق وشادی آمین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زنده باد زندگی 😊🌾🌿
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۵
        سلام علیکم. ممنونم از لطفتون شما هم همیشه در پناه خداوند باشید خندانک در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم. هر چی خدا بخواد همون میشه انشاالله
        ارسال پاسخ
        سینا خواجه زاده
        دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۱۵
        سرگذشت درد آوری ست!
        این عبارتتون برام تأمل برانگیزه:
        لیک ،تقدیر جهان
        یک غم بی حاصل نیست!
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۶
        خندانک خندانک قطره ی آبی که دارد در نظر ،گوهر شدن
        از کنار ابر تا دریا تنزل باید
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۰۰
        درود بر شما مهربانوی ادیب و بزرگوار
        مانا باشید به مهر
        خندانک خندانک خندانک
        با افتخار و احترام لایک شد شعر زیباتون
        خندانک خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        جمعه ۱۴ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۴۹
        درود برشما خندانک مرس
        ارسال پاسخ
        رضااشرفی فشی
        يکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۹ ۲۲:۰۵
        دردمان یکی ست!
        این شعر تقدیم به همه مادرها که رفتند و فرزندانی که بی مادر بزرگ شدند

        مادرم گریه نکن جان رضا باز بخند
        غنچه لب بگشا شاد و رها باز بخند
        شانه هایت چه غزلها که برایم می خواند
        درّ بیت الغزل شعر خدا باز بخند
        مادرم مژده بده چون پسرت عاشق شد
        بهر دلگرمی این سر به هوا باز بخند
        مادرم ماه رخت پشت کدامین ابر است
        بر شو و بر دغل چرخ دغا باز بخند
        غم دیدار تو را تا به لحد خواهم برد
        چرخ ظالم به عزاداری ما باز بخند
        ای رضا چشمه اشک تو که خشکید بس است
        ای رضا جان رضا جان رضا باز بخند
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۵۰
        سپاس شعرتان دلنشینست خندانک
        ارسال پاسخ
        سیدحسن خزایی
        سیدحسن خزایی
        يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ ۲۲:۵۰
        آفرین بر این چنین پسری
        روح مادرتان شاد و در جوار رحمت الهی آمیین خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۱۷:۵۶
        درودتان
        بسیار احساس برانگیزست ..
        تمی حماسی در اثرتان بود که برایم یاداور ادبیات فخیم خراسانیست ..
        و نه اندوه از دست دادن مادر بلکه من، سویه ای از رنج و الام یک ایرانی را
        در فقدان پدری چون کوروش کبیر ،
        با توجه به واژه ی آرش تداعی کردم..
        در خاطر دارم در سالهای نوجوانی،مادر گرامیم در دانشگاه های شهرستان دروس حقوقی مانند حقوق بین الملل و ..تدریس می کردند ،و من گاهی کار تایپ سوالات امتحانی و موارد مشابه را برایشان انجام میدادم ..
        روزی از ایشان پرسیدم در لابه لای این همه گقتاره و نوشتاره ،نامی از کوروش بزرگ ،اسطوره ی سترگ ندیدم در صورتی که از پیشینه ی تاریخی حقوق اسلامی و رومی و .. بسیار یاد میکنید
        ایشان ،بی اختیار گریستند و به من فرمودند ،
        میدانی فرق ما ایرانیها و حضرت رضا ع در چیست؟
        ایشان در کشور ما غریبند
        و ما در کشور خودمان !!..

        پوزش اگر نوشتارم همسو با شعر گرامیتان نبود

        برایتان روزگارانی پرتوان و شاد آرزو میکنم


        خندانک
        بابک قدمی و اریانی (ققنوس)
        بابک قدمی و اریانی (ققنوس)
        يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۱۸
        باسلام و درود بر سرکارخانم‌طااب زاده.
        نمیدانم چرا به این شکل و به این گونه طبل بر خیمه. اعراب میزنید چند ماه پیش بود که همین اندیشه در زمان کشتن شدن رومینا در شعر من آمدید و البته خوش آمدید و باز بی مقدمه شروع به دفاع از اعراب نمودید و ایران را فاقد تمدن‌ذکر کردید و اعراب بدوی را صاحب تمدن «کهالبته خود اعراب با صراحت قبول دارند تمدنی نیمچه مانند انهم در اردن و یمن دارند و در همه عمر باجگزار هخامنشیان تا ساسانیان بودند» شما حتی گفتید تخت جمشید ونقش رستم کار. رومیان بوده . الی آخر......خواهر من ما ایرانی هستیم با قومیتهای مختلف از عرب تا بلوچ تا تورک و کورد وهمه در لوای یک پرچم ویک کشو ر انهم ایران عزیز.اینجا اصلا بحث سیاسی نداریم که همین عشق اعراب چه بر سرمون میاورند در چهل ویک سال دم از ......خانم طالب زاده شما تحصیل کرده اید وسعی در حفظ یکپارچگی کشور نمایید البته دراین سایت وجاهای دیگر هشیاری به سراغ ایرانیان امده .وکار شما بیفایده.از اینکه در. پست شما سرکارخانم افسانه هادی امده ام پوزش م ا بپذیرید چون شعرتان بقدری زیبا بود که همگان گفتند گفتنی ها را صبح یکشنبه اتان بخیر وسلامتی.عفو نمایید

        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        سیده نسترن طالب زاده
        يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۹ ۰۸:۳۹
        درودتان گرامی
        یکشنبه به خیر ..
        حالا چرا اینقدر خشمگین هستید ،من علاقه ی وافری به کوروش بزرگ دارم و برای ایشان به عنوان یک چهره بین المللی ارج بسیار قائلم ..فرمایشاتتان با انچه پای شعرتان نگاشتم بسیار متفاوتست ـ..انچه که ذکر میفرمایید با انچه من از ژرفنای وجود در خصوص احساسات میهن پرستی دوران نوجوانیم در این پیج نگاشتم هم تناقض دارد ..
        لطفا متوجه باشید چه مینویسید و به چه فردی!!
        من سالهاست پژوهشگر فلسفه و پژوهشگر ازاد جامعه شناسیم ..
        فرصتی باشد به بحث مینشینم و فیدبک اندیشگانی شاعران را به عنوان قشر فرهنگساز بررسی میکنم ..
        بنده فراتر ازین مواضع می اندیشیم.اینها نگرشهای ایلیاتی در واقع و جاهل مابانه است در نظرم ...
        من سالهاست جهان وطنم ..و همسرم ایرانی نیستند ..ازدواج بین ادیان داشتم و مواردی از این قبیل که موید نوع تفکر من خواهد بود ..
        از لحاظ سیاسی هم ،به وجاهت سویگیریهای سیاسی خود ایمان دارم و خوشبختانه وابسته به نظام نیستم ابدا! ..
        و اگر اصرار دارید من نوعی ری اکشن آسیبزا داشته باشم در این فیلد ،اشتباه میفرمایید ..
        بله
        من قبلا هم ذکر کردم
        باید در حضور در پیجها بسیار دقت شود چون نظرها و فرهنگها متفاوتند و مشکل ساز،میشود
        ـ..

        شادزی
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹ ۲۰:۰۰
        سلام علیکم حقیقتش پیامتون ا رتباطی با شعرم نداشت ک خودتون هم عرض کردید اما به هرحال هر کسی یک اندیشه ای داره اما اگر لطف کنید وصرفا در مورد شعر نظر بدید سپاس مندم
        سیدحسن خزایی
        سیدحسن خزایی
        يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ ۲۲:۵۳
        سلام خانم طالب زاده:
        مطلبتون حرف و حدیث و مخالف و موافقهای زیادی داره و اینجا هم میگم جای اتاق گفتگو در سایت خالیست
        ارسال پاسخ
        سیدحسن خزایی
        يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۰۲
        سلام و درود خانم هادی:
        قبل هر سخنی همزاد پنداری عجیبی با سروده‌ات برقرار کردم. از بس که از دل برآمد، سوز کلامت تا عمق استخوان من و هر خواننده ای رفت. زندگی چیزی جز این پستی بلندی‌ها و درد و رنج ها نیست این ما هستیم که باید با هنر زندگی کردن درست با مشکلات کنار بیاییم. خداوند روح مادر و برادر عزیزت را شاد کنه.
        سروده سپیدت روی حوادث را سیاه کرد و تو باید بایستی و قوی ادامه بدی.
        آنقدر ساده و بی تکلف گفتی که همه را متاثر کردی. کارتو خوب بلدی. شعر نو اگه ساده باشه اگه انتزاعی نباشه راه خودشو بخوبی ادامه میده. موفق باشی.
        یه لایک ناقابل تقدیم تو وسروده‌ات. و این گلها دورادور تقدیم عزیزان در گذشته ات خواهر خوبم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۳
        سلام علیکم ممنونم برادر گرامی🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۰۱:۰۳
        درود بر تو افسانه جان
        کاش مثل اسمت
        همه ابیات چنین غمنامه
        حاصل ذهن هنرمند تو بود.... کاش
        مانا باشی... یاد خدا مرهم دلت باد غم کمی نیست اما خدا توان ما را می داند و بیشتر از آن غم نمی دهد. تقدیر است و تو می توانی با هنرت سرشار از عشق و توان باشی. مانا باش
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۳
        درود برشما سپاس
        ارسال پاسخ
        حسین رضایی
        پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
        خندانک خندانک خندانک بسیار زیبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۲۱
        سرنوشت را نمیتوان از سرنوشت تنها میتوان آنرا بهتر کرد

        پاینده باشید خندانک
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۳۷
        درود فراوان
        بر شما
        بسیار بسیار
        عاااااالی

        قلمتان توانا
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        پیمان رحیمی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۱۷
        افسانه خانم من این سروده رو صد بار با گریه خوندم خدا هرآنچه که ازش میخوای بهت به بهترین شکل ممکن بده
        قلمت مانا وسبز باشه این شعرهم مثل بقیه آثارتون بسیار زیبا و تاثیر گذار بود پاینده باشید انشالا خندانک خندانک
        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۰۳
        سپاس از شما برادر گرامی خندانک خندانک خندانک همچنین ارزوهای خوب برای شما
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۰
        سلام ودرود
        بسیارغمگین بود وباخواندنش دردری رادرقلبم احساس کردم
        زندگی فرازونشیب داره انشاءالله که پایان شب سیه سپید است
        درپناه حق سلامت وشادکام باشی عزیزم

        افسانه هادی(رخشانه)
        افسانه هادی(رخشانه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۲۲
        سلام علیکم. ممنونم ازت عزیزم بله به لطف خدا راه موفقیت همیشه بازه انشاالله که شما هم موفق باشید همیشه من هم به این ایمان دارم که هر کار خدا حکمتی داره انشاالله هممون عاقبت به خیر بشیم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7