سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خاطره

        شعری از

        بهروز صفاجو

        از دفتر خوابستان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۴۹ شماره ثبت ۸۸۰۱۳
          بازدید : ۳۶۱   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهروز صفاجو

        همیشه در رگ شب این بهانه جاری بود
        که خون عشق تو هم چون ترانه جاری بود
        همیشه در عطش لحظه های خاموشم
        خروش آبی یک رودخانه جاری بود
        تنم به ضربه هر دست کینه می خندید
        چرا که مهر تو در تازیانه جاری بود
        شبی که درد مرا آسمان نمی فهمید
        صدای پای تو در خواب خانه جاری بود
        به فصل تلخ نبودن , سکوت و تنهایی
        هوای ابری من دانه دانه جاری بود
        تو ای پرنده شب تا ستاره میرفتی
        مسیر بال تو از آشیانه جاری بود
        پس از تو در دل تنگم دگر نمی گنجید
        خدا که در دل ما عاشقانه جاری بود.
        ---------------------------------------------
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۲۸
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۵۳
        سلام و درود

        غزل شیواکلامی ست زنده باشید و سربلند
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۱۰
        باعرض سلام
        بسیار زیبابیان کردید
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک
        رامینه خوشنام
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۵۷
        برقرار باشید 🌹 🌹 🌹
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۲۱:۱۹
        درود
        بزرگوار
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۲۲:۵۹
        خندانک خندانک زیبا بود درود بر شما خندانک خندانک
        لایک شد شعرتون👍🌹
        محمدرضا نیک نام
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۳۲
        درود بر شما
        بیت اخر رو از نظر استعاری بشکافید . معنا گمراه کننده است . لیکن گویا استعارآ در صدد بیان مفهومی هستید که متوجه نشدم 🌷
        محمدرضا نیک نام
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۳۴
        خدایی که در دلمان عاشقانه جاری بود ، بعد رفتنت در دل تنگمان نمیگنجید . این معناست
        لیکن گویا استعارا در صدد بیان مقهومی دیگرید .
        ؟
        بهروز صفاجو
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۳۷
        سلام
        پس از تو در دل تنگم دگر نمی گنجید
        خدا که در دل ما عاشقانه جاری بود
        مفهوم بیت بالا واضح است. پیوند من و تو قلبمان را بی انتها وسعت بخشیده بود و خدای بی نهایت هم در آن جای داشت اما پس از رفتنت دلم تنگ شد. کوچک شد و ودیگر خدا در آن جای نمیگرفت.
        اما مفهوم دیگرش این استکه ما تا وقتی با هم بودیم به خدا نزدیک بودیم و پس از رفتن تو خدا نیز از دلم بیرون رفت و فقط یاد تو ماند و دل تنگی ام.
        ابوالفضل زندیه شاهین
        دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۲۰
        درود بر شما
        زیبااا خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۳:۵۶
        زیباست
        درودتان 🌹🌹🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7