يکشنبه ۴ آذر
نخلهای سوخته... شعری از سعید مطوری
از دفتر غمنامه نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ۰۸:۲۲ شماره ثبت ۸۵۹۸
بازدید : ۷۰۹ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب سعید مطوری
|
در آغوشم نخلهاي سوخته
بر زمينم پلاكهاي ريخته
فريادي بلند از تكبير
در زمان جاري است
مي گذرد زمان وهديه اش فراموشي
مي برد خاطراتمان را
تا مرز غفلت در بيهوشي
من ونخلهايم در سوز دل وتنهايي مان
مي ريزيم اشكهايمان را
بر تن هاي شهيدانمان
تا غسل دهند بي كفن هايمان را
غسل اشك و نور كافي است
بي نشان قبرهاي در حسرت نام
من به خلوت عشق عطري دارم در مشام
مي برد مرا به آسمان پرنده ها
در مشامم عطر پرهايشان باقي است
كوچ پرستوها هميشه در اشكم
لانه هاي خالي آنها روبرويم
گل ولاي خانه ي مانده بر ديوار
نقطه هاي سياهي در افق بر سر دار
دور ودور اما صدايشان در زمان جاري است
من در اروند وكارون غسل پاكي كرده ام
تا بخوانم خاطره هاي گمشده را
با نبودنش كه در فراموشي است
سعيد مطوري/مهرگان
از دفتر غمنامه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.