سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        نگارم/چه نوشتی ؟

        شعری از

        مژگان بختیاری (پرتو)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۲۲ شماره ثبت ۸۵۶۳۹
          بازدید : ۲۵۳   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مژگان بختیاری (پرتو)

        "نگارم"

        چشمان تو آرامش محض است ؛ نگارم
        حرفی بزن از زمزمه ی چشم خمارم

        گیسوی من افشان شده در قعر نگاهت
        آرام بگیر در دل دیوانه و زارم

        هر چند که رویای من از عشق تو دور است
        تو در دل و جانی و شدی دلبر و یارم

        بی تو همه ی شهر زمستان و نفسگیر
        بی من نرو یک دم ؛ که تویی صبر و قرارم

        تو ماهی و زیبایی و معشوق جهانی
        لبخند بزن ؛ ماه شبم ؛ دار و ندارم

        یک عمر دلم گیر و حواسم به تو بوده
        پلکی بزن ای جان دلم مهره ی مارم
        مژگان بختیاری (پرتو)
        _______________________________

        "چه نوشتی؟ "


        در معرکه ی بارش باران چه نوشتی ؟
        روی تن فرتوت خیابان چه نوشتی ؟

        من مست تر از باد و تو آرام تر از عشق ؛
        زیبایی و با ناوک مژگان چه نوشتی ؟

        در رقص بهار و شب نیلوفری عشق
        در جانی و جانانی و با جان چه نوشتی ؟

        با چشم سیاه و دل ویرانه ات ای یار
        در چشم همین بی سرو سامان چه نوشتی؟

        هرچند که چشمان تو یک برزخ سخت است
        در مستی و با چشم غزلخوان چه نوشتی ؟

        هی صبر نکن چشم مرا خواب بگیرد
        بیتابم و در پرتوی تابان چه نوشتی ؟

        صد بار نگفتم دل من صبر ندارد ؟
        با اشک من از خیسی باران چه نوشتی ؟

        هر بار تو را دیدم و رفته است قرارم
        یکبار بگو بر منِ سوزان چه نوشتی ؟
        مژگان بختیاری (پرتو)
        _______________________________
        "میشود؟"


        میشود گاهی درونم عشق را جاری کنی؟
        چشمهایم را بگیری و دلم را غرق بیداری کنی؟

        میشود با گفته ات آرام تر سازی مرا؟
        چشم در چشم و نگاهم را خریداری کنی؟

        میشود یکبار در آغوش خود حلم کنی؟
        دستهایم را بگیری و مرا با بودنت یاری کنی؟

        میشود یکبار دیگر مات رویایی شوم ؟
        در دلت بنشانیم محکوم اجباری کنی؟

        میشود چشم مرا با دیدنت روشن کنی؟
        با نگاهت عشق را در قلبم حجاری کنی؟

        میشود با لحن خود نام مرا نجوا کنی ؟
        آتش قلب مرا مهمان یک آری کنی؟

        میشود بابوسه ای آرام و بی تابم کنی؟
        در غزل هایت مرا آهسته تر جاری کنی؟
        مژگان بختیاری (پرتو)
        ___________________________
        "حی علی العشق"


        یک فاجعه رخ داد و زمان ریخت بهم
        دلتنگ تو بودم که جهان ریخت بهم

        در وقت نمازم که تو لبخند زدی
        عاشق شده بودم که اذان ریخت بهم

        گفتم به بهار "حی علی العشق" بمان
        یک وسوسه کردی و خزان ریخت بهم

        چشمان تو یک آیه ی ایمان و غزل بود
        پلکی زدی و دل چه عیان ریخت بهم

        در خلوت ما عشق تماشاگر خوبیست
        ما توبه نکردیم و روان ریخت بهم

        قد قامت یار "حی علی العشق " به جان
        جان داده ی یاریم همان ریخت بهم
        مژگان بختیاری (پرتو)
        ________________________

        "خونه ی سبز"

        از چشم های کارون
        تا گیسوهای گیلان
        زیبای چهار فصلم
        خونه ی سبزم ایران

        از زنده رود عاشق
        تا تخت جمشید پارس
        آبی تر از آسمون
        خلیجِ همیشه فارس

        از مردمای خوبت
        خونگرم مثِ (ل)خوزستان
        یه تیکه از بهشته
        شهر خوبِ خراسان

        هر جای دنیا باشم
        تو قلب و فکرمی تو
        میخونم عاشقونه
        تعبیر شعرمی تو

        هرجا که پا میذارم
        من یه ایرانی هستم
        خونه ی سبزم اینجاست
        به این خونه دلبستم

        مژگان بختیاری (پرتو)
        ___________________________________

        "خنده"

        بخند جانم !
        بگذار باز شود تک به تک چین های پیشانی ام
        بگذار زمان با لبخندت ما را به هر کجای جغرافیای عشق که میخواهد ببرد !
        بگذار خنده هایت زیباترین منحنی هندسی جهان را رسم کند
        آخر میدانی ؟!
        تو که میخندی تمام دردها فراموش میشوند
        و این زیباترین آلزایمر دنیاست !
        مژگان بختیاری (پرتو)
        __________________________________

        "برو"

        آنجا که حس کردی بودنت را نمیفهمند راهت را کج کن و برو ؛ نمان که اگر بمانی اضافی ترین آدم زندگیشان میشوی !
        حضور پررنگت دل زده شان میکند ؛ آخر میدانی "هر چه دست نیافتنی باشی خواستنی تری !"
        خودت را برای هیچکس یادآوری نکن ؛ این را بدان اگر قرار به فهمیدن بود نیازی به گفتن نبود !
        وای از این جماعت که اگر بفهمند دوست داشتنی در کار است خودشان را به ندیدن و نشنیدن میزنند !
        مژگان بختیاری (پرتو)
        __________________________________
        "نرسیدن"

        بهش گفتم : نرسیدن مال بی عرضه هاست ؛ عاشقا به هم میرسن !
        بهم گفت : عزیزم ما عاشق همیم درست ولی عاشقا به هم نمیرسن ؛ یه سری به ادبیات بزن مثل شیرین و فرهاد ؛ لیلی و مجنون ..‌.
        زیبا نیست ؟!
        این قانع کننده ترین جوابی بود که توی عمرم شنیده
        بودم !
        مژگان بختیاری (پرتو)
        __________________________________
        "ماندن"

        ماندن به پای قول و قرارها زیاد هم سخت نیست ؛
        کافیست عاشق باشید ؛
        آدمِ ماندن باشید
        وگرنه رفتن که کاری ندارد !
        چیزی که سخت است تظاهر به ماندن است ؛ کسی که جسمش پیش شماست ولی دلش پیش دیگری !
        اگر ماندن بلد نیستید هر کجای آن رابطه که هستید تمامش کنید ولی خیانت نکنید !
        بگذارید هوای دلپذیر عشق در خیابان های شهر قدم بزند نه هوای کثیف و متعفن خیانت !
        مژگان بختیاری (پرتو)
        _______________________________
        "خرداد"

        خرداد جان :
        فرزند جذاب ؛ خونگرم و ته تغاری بهار ...
        عشقی که با خودت از اردیبهشت حمل کردی باید ادامه دار باشد ؛ آخر تو وصل کننده ی بهار به گرمای تابستانی !
        باشد که گرمای عشق با امنیت وجود مهربانت به زندگیمان گره کور بزند !
        باشد که احساسات نابت رو روی دلواپسی هایمان بتکانی و تنور دلمان را گرمتر کنی !
        آمدنت بر ما مبارک .
        خرداد ماهیا تولدتون مبارک
        مژگان بختیاری (پرتو)
        ____________________________
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        درود بانو
        بسیار زیبا و دلنشین بودند
        دستمریزاد خندانک
        محمد امیری
        شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۵۴
        درود بسیار عالی بودند بانو بختیاری گرامی.
        آرش میرزاوند
        شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
        سلام خانم بختیاری خواهر عزیز
        چقدر قلمتون نسبت به سه سال پیش قویتر وجوندارتر شده
        خیلی خوشحال شدم که باز هم شعراتو خوندم
        حی علی العشق نگارم چه نوشتی خیلی با ریتم زیبا و خوش اهنگ و روون بودن
        بقیه هم عالیه
        آرزوی موفقیت دارم براتون خانم بختیاری درپناه حق باشید
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۲۳
        شعرهای
        شورانگیز وزیباسرودی بود
        موفق وپیروز باشید
        شاعر گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
        يکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۳۳
        درود بسیار زیبا بودند خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0