سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 دی 1403
  • ميلاد حضرت عيسي مسيح عليه السلام
24 جمادى الثانية 1446
    Tuesday 24 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۴ دی

      دلنوشته

      شعری از

      مژگان بختیاری (پرتو)

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۴ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۰۲ شماره ثبت ۸۹۴۵۳
        بازدید : ۲۸۹   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مژگان بختیاری (پرتو)

      بیا و اتفاق بیفت جانم !
      مثل لحظه ی نو شدن سال !
      بگذار همه بدانند ؛
      وقتی پای تو در میان باشد 
      همه ی اتفاق های دنیا زیبا و مبارک اند !
      مژگان بختیاری (پرتو)
      _________________________
      من نمیخواستم یادگاریهاشو نگهدارم ...‌
      خودش نبود هدیه هاشم نمیخواستم ...
      ریختمشون تو یه کیسه بردم گذاشتم دم در و اومدم داخل و درو بستم .
      پنج ثانیه نشد 
      دلم نیومد ،
       رفتم سراغشون کیسه رو برداشتم آوردم ...
      وسط حیاط زار میزدم من چیکار کنم با عشقت ؟
      مژگان بختیاری (پرتو)
      _______________________
      گفت : عاشقتم !
      گفتم : ثابت کن !
      گوشیشو روشن کرد ...
      گفت : اینا رو ببین !
      گفتم چیه ؟ 
      گفت : هیس ببین !
      از تمام صفحات کتابم پرینت گرفته بود زده بود به در و دیوار اتاقش !
      گفتم : آخه تو که کتابای منو داشتی چرا اینکارو کردی ؟!
      گفت : میخواستم همیشه جلوی چشمم باشی !
      شما بودین عاشقش نمیشدین ؟!
      مژگان بختیاری (پرتو)
      _________________________
       او خودش را برد ؛
       برای همیشه ...
      ولی جنازه ای ماند ،
       روی دست مادرم !
      مژگان بختیاری (پرتو)
      __________________________
      همیشه هر وقت صدام میزنه ؛ یه میم مالکیت به اسمم میده و من بیش از همه وقت دلم براش غنج میره ...
      دلم میخواد نشنیده بگیرمش تا بیشتر صدام کنه !
      وقتی لجبازی میکنم بیشتر عاشقم میشه میگه دختره و لجبازیاش !
      هیچوقت حس حسادت منو فعال نمیکنه بلکه کاری میکنه تا بقیه بهم حسادت کنن !
      عجیب منو بلده انگار سالها منو میشناسه !
      موقع عصبانیت و گریه هام دستامو تو دستاش میگیره و میگه اشکالی نداره تو این دنیا هیچ چیزی ارزش اخم واشک تو رو نداره !
      میگه نخندی انگیزه ای برای ادامه ی زندگی ندارم !
      نمیدونه خودش دلیل زندگی کردنمه ....
      دلیل خنده هام ...
      دلیل آرامشی که دارم ...
      خدا جونم ازم نگیرش !
      مژگان بختیاری (پرتو)
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۳۰
      درود بانو
      بسیار زیبا و پر احساس بودند
      دستمریزاد
      موفق باشید خندانک
      محمد قنبرپور(مازیار)
      چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۰۲
      سلام
      خیلی زیبا بود و لذت بردم بانو درود بر شما خندانک
      محمد راد
      چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۰۹
      درود
      زیبا بود
      مجتبی شهنی
      دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۳۳
      درود بانو خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1