سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دلنوشته

        شعری از

        مژگان بختیاری (پرتو)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۴ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۰۲ شماره ثبت ۸۹۴۵۳
          بازدید : ۲۸۲   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مژگان بختیاری (پرتو)

        بیا و اتفاق بیفت جانم !
        مثل لحظه ی نو شدن سال !
        بگذار همه بدانند ؛
        وقتی پای تو در میان باشد 
        همه ی اتفاق های دنیا زیبا و مبارک اند !
        مژگان بختیاری (پرتو)
        _________________________
        من نمیخواستم یادگاریهاشو نگهدارم ...‌
        خودش نبود هدیه هاشم نمیخواستم ...
        ریختمشون تو یه کیسه بردم گذاشتم دم در و اومدم داخل و درو بستم .
        پنج ثانیه نشد 
        دلم نیومد ،
         رفتم سراغشون کیسه رو برداشتم آوردم ...
        وسط حیاط زار میزدم من چیکار کنم با عشقت ؟
        مژگان بختیاری (پرتو)
        _______________________
        گفت : عاشقتم !
        گفتم : ثابت کن !
        گوشیشو روشن کرد ...
        گفت : اینا رو ببین !
        گفتم چیه ؟ 
        گفت : هیس ببین !
        از تمام صفحات کتابم پرینت گرفته بود زده بود به در و دیوار اتاقش !
        گفتم : آخه تو که کتابای منو داشتی چرا اینکارو کردی ؟!
        گفت : میخواستم همیشه جلوی چشمم باشی !
        شما بودین عاشقش نمیشدین ؟!
        مژگان بختیاری (پرتو)
        _________________________
         او خودش را برد ؛
         برای همیشه ...
        ولی جنازه ای ماند ،
         روی دست مادرم !
        مژگان بختیاری (پرتو)
        __________________________
        همیشه هر وقت صدام میزنه ؛ یه میم مالکیت به اسمم میده و من بیش از همه وقت دلم براش غنج میره ...
        دلم میخواد نشنیده بگیرمش تا بیشتر صدام کنه !
        وقتی لجبازی میکنم بیشتر عاشقم میشه میگه دختره و لجبازیاش !
        هیچوقت حس حسادت منو فعال نمیکنه بلکه کاری میکنه تا بقیه بهم حسادت کنن !
        عجیب منو بلده انگار سالها منو میشناسه !
        موقع عصبانیت و گریه هام دستامو تو دستاش میگیره و میگه اشکالی نداره تو این دنیا هیچ چیزی ارزش اخم واشک تو رو نداره !
        میگه نخندی انگیزه ای برای ادامه ی زندگی ندارم !
        نمیدونه خودش دلیل زندگی کردنمه ....
        دلیل خنده هام ...
        دلیل آرامشی که دارم ...
        خدا جونم ازم نگیرش !
        مژگان بختیاری (پرتو)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۳۰
        درود بانو
        بسیار زیبا و پر احساس بودند
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        محمد قنبرپور(مازیار)
        چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۰۲
        سلام
        خیلی زیبا بود و لذت بردم بانو درود بر شما خندانک
        محمد راد
        چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۰۹
        درود
        زیبا بود
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۳۳
        درود بانو خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5