جمعه ۲ آذر
جهان بی عشق نیست / اردیجهنم /اسیر شعری از مژگان بختیاری (پرتو)
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۵۹ شماره ثبت ۸۸۹۲۱
بازدید : ۲۵۴ | نظرات : ۶
|
دفاتر شعر مژگان بختیاری (پرتو)
آخرین اشعار ناب مژگان بختیاری (پرتو)
|
"جهان بی عشق نیست "
من صبورِ عشق هستم ؛ حضرتِ ایوب نه !
عاشقت هستم ولی در قلبِ تو محبوب نه !
هی تحمل میکنم رفتارهای سرد را
دوستم داری و میدانم ؛ ولی مرغوب نه !
من نماز عشق خواندم نیتم وصل تو بود
چشم ها دادم ولی چون حضرت یعقوب نه !
هدیه ای دادی به چشمانم غمی بی انتها
خیس از باران اشکم بی وفا ! مرطوب نه !
صبر کردم تا که شاید عشق آرامت کند
عشق از رو رفت و تو یک ذره هم مجذوب نه !
هی مرا نادیده میگیری چه حال ناخوشی
حس درون من همی میمیرد و سرکوب نه !
عاشقان دیوانگانند و جهان بی عشق نیست
عشق یعنی حس آرام دلم ؛ آشوب نه !
مژگان بختیاری (پرتو)
________________________________
"اردیجهنم"
با رفتنت هوای دل اُردیجهنم است
هرجا درخت بوده زغم قامتش خم است
چشم تو بود آنکه به من داد درس عشق
با رفتنت خزان شدم و عمر من کم است
بهتر نبود در شب من میشدی تو ماه ؟
رفتی و حیف بی تو غذاهای ما سم است
بستم نگاه تا که نبینم تو نیستی
اما چه سود زندگیم غرق ماتم است
من را ببخش عاشق روی توام هنوز
این دل مدام در سر عشقت مصمم است
هر کس که دید حال مرا از تو دل برید
چشم تمام شهر از این غصه ها پر از نم است
مژگان بختیاری (پرتو)
_________________________________
"اسیر"
عمریست اسیر چشم و مژگان توأم
من عاشق سرگشته و حیران توأم
کم خرده به جسم و روح بیمارم گیر
این یک دو سه روزه را که مهمان توام
گفتی که گنهکاری اگر در ره عشق
می شویمت از گنه که باران توأم
گفتی که دهد اگر عذابت یادم
در صبر بکوش چون ز یاران توأم
گفتم که کنم صبر ، که تا برگردی
هر چند کنون خسته و نالان توأم
گفتم که خوشم که جسته ام تازه تو را
از من نگسل که بند پیمان توأم
در شیفتگی چو من نداری یاری
لبریز می یِ امید و ایمان توأم
مژگان بختیاری (پرتو)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
موفق باشید