سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        مرگ و زندگی / بی دفاع / دیوانه / آرام / چشم بد دور

        شعری از

        مژگان بختیاری (پرتو)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۳۳ شماره ثبت ۸۷۶۶۴
          بازدید : ۲۳۳   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مژگان بختیاری (پرتو)

        "مرگ و زندگی"
        بشکن مرا نهیب بزن به دریایِ چشمانِ خودم 
        شرمنده نشو عبور کن از پیکرِ بی جانِ خودم 
        این زندگی چیست که این درد نصیبم شده 
        اصلا نترس شلاق بزن محکمتر به دستان خودم 
        در بین مرگ و زندگی مانده ام بدونِ جان ببین!
        جرمم چه بود که اینچنین آلوده ام به دامانِ خودم 
        از آدم و حوا رسید ممنوعه سیبی از بهشت
        جهنمی شده ام همینجا در جهانِ خودم 
        گناه تو این بود که عشق را نفهمیدی هرگز
        اِفترا زدی باز هم به این دل بی امانِ خودم
        مژگان بختیاری (پرتو)
        _________________________
        " بی دفاع "
        در قامتِ سرو بودم و دستانِ تو یک عمر تبر بود
        دیوانگی ات مرز نداشت ضدِ حقوقاتِ بشر بود
        هی زخم زدی بر تنِ رنجور و نَمورم همه یِ عمر 
        عشقِ تو جنون داشت پر از رنج و خطر بود
        گفتی که زنی ؛ ضعیفه ای ، دَر سرِ خود  عقل نداری !
        حرفِ تو شبیهِ مَردهایِ عهدِ بوقِ کور و کر بود !
        با هر سخنت بغضِ گلوگیر ِ من افزود 
        بد بودی و بیچاره دلم چه بی خبر بود
        چون لشکرِ نازی آمدی و عشقِ من مُرد
        من مثل لهستان همه ام بدونِ شَر بود
         دیکتاتور ی  و مُرد دلم به زیر پایت
        چشمان تو انگار پراز خوف و خطر بود
        جنگ جهانی سومی که باعثش بودی تو
        من مُردم  و قلب تو چه شاد و مفتخر بود 
        مژگان بختیاری (پرتو)
        ________________________________
        "دیوانه"
        گفتی که مرا چشم تو امید نَشاید
        "دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید"
        هی چرخ زدی دورم از عشق سرودی
        شاید که نگاهم به نگاه تویِ دیوانه بیاید 
        گفتی که شدی عاشق و دیوانه پسندی 
        ای وای !  که گاو ما در این موقع بزاید 
        گفتم که چگونه شوم آگاه زِ اسرار درونت
        گفتی که به چشمان تو سوگند نباید 
        گفتم دل من تاب تو دیوانه و مجنون ندارد 
        گفتی نگهت چشم و دلم را برباید 
        گفتم غزلی ناب بگو بر منِ معشوق 
        گفتی که حرام است دلم عقده گشاید 
        گفتم که دلت عاشق و دیوانه پرست است
        گفتی که قرار است به وصال تو درآید 
        گفتم که نگو از من و از عشق کلامی
        گفتی که بزودی رخ تو چهره نماید 
        گفتم که تفآل زدم از حافظ و تعبیر شدی تو
        گفتی که نخور غصه که این نیز سر آید
        مژگان بختیاری (پرتو)
        _____________________
        "آرام"
        آرامتر از هر چه دلارام سرشتی
        زیباتر از افسانه ای و حور بهشتی
        من در پی آرامش محض و تو چه آرام
        در بکر ترین جای دلم شعر نوشتی
        چشمان تو دریا و تنت سبز بهاران
        در مزرعه ی خشک دلم ، عشق، چه کِشتی
        با تو همه ی فاصله ها خوبترینند
        از روزنه‌ی قلبم و از روح گذشتی
        بی تو هوس عشق دگر را نتوان داشت
        تو سرخ ترین  سیب درختان بهشتی
        مژگان بختیاری (پرتو)
        _____________________________
        " چشم بد دور "
        معشوق منی و بی نظیری چون ماه
        لا حول و لا قوه الا بالله
         
        صد آیه ی توحید و وان یکاد خواندم
        زیبایی و بی نقصی و عشقی دلخواه
        چشم بد دور و وصالتان به قلبم نزدیک
        با تو هستم همه ی عمر شاد و رو به راه
        هر چه خواندم غزلی بود از چشمانت
        چشم زیبای تو طعنه زده بر قرص ماه
         
        بیتابم و بیقرار و دیوانه ی تو 
        بی خبر بیا و عاشقی کن گاه و بیگاه  
        آرزویم همه این است که در قلب تو من
        تا همیشه داشته باشم بهترین جایگاه
        مژگان بختیاری‌ (پرتو)
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۱۲
        زیباست
        موفق باشید
        خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۲۰:۲۸
        بسیار زیبا و غمگین بود خندانک
        اصغر ناظمی
        دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۱۸
        درود برشما
        محمد قنبرپور(مازیار)
        دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۲۰
        عالی زیبا همه اشعارتان خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۲۰
        با سلام و عرض ادب
        سروده ای بسیار زیبا
        قلمتان سبز
        شاعر بزرگوار
        درودبرشما
        خندانک خندانک خندانک
        رضااشرفی فشی
        دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۴۸
        درود موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
        دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۰۷
        درود بر شما بزرگوار
        بسیار زیبا سروده اید
        قلمتان مانا
        🌷🌷🌷
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۳۲
        درودتان
        مانا باشید 🌹🌹🌹
        فاطمه غیبی پور
        دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۳۷
        من در پی آرامش محض و تو چه آرام
        در بکر ترین جای دلم شعر نوشتی
        چشمان تو دریا و تنت سبز بهاران
        در مزرعه ی خشک دلم ، عشق، چه کِشتی

        به به خندانک عالی بود بانو بختیاری خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0