دوشنبه ۳ دی
بزاز شعری از نصرت یوسفی
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۰۵ شماره ثبت ۸۵۴۲۱
بازدید : ۷۶۳ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب نصرت یوسفی
|
دختری خوشگل و خوشروی وزده تاج بسر
قامتش سرو و پریچهر و رخش همچو قمر
شد روان جـانب بازار به همــراه پدر
رفت تا دکــه بزازی بـــازار هـــنر
کرد باعشوه و صد ناز به بزاز نظــر
گفت با خنده گهی گاهی و پیچی بکمر
ای برادر ساتن و تترون و چلوار بیار
بهر این تن تو برو مخمل گلدار بیار
بـود بزاز ولنــگار و هوسران پسری
بی ادب موی وزی چشم چران خیره سری
گفت با این صنم ساده کمی دل بدهم
قلوه بستانم از او پارچه مقبل بدهم
پیش دختر ساتن وتترون و چلوار نهاد
رو به شوخی و زبان بازی وگفتار نهاد
گفت چلوارزچین است وچنانست وچنین
نخ تترون به تنت پار چه ای دور نگین
دخترک مخمــل گلــدار پسندیدو بگفت
قیمت توپی ازاین چندمکن صحبت مفت
بی چک و چانه بگو گل پسر چرب زبان
پول هر متـر چقدر است دهم قیمت آن
گفت بزاز که این دکــه ز تو جامه ز تو
من به قربان تو و آن لپ و آن چانه تو
قیمتش بهر تو ای نو گل خندان ملـو س
ایدل آرام ودلانگیزبده یک دو سه بوس
دخترک ساکت و آرام بخندید و بگفت
هست اجناس توارزانی ومجانی ومفت
تـــو مــکن دبــه بده پارچــه را تا ببــرم
پول آن را به تو تقدیم نماید پـــدرم
((این شعریک بحرطویل است احنمالاازاستاد(حالت)بدون اجازه
اومن آنرابه نظم درآوردم انشاا..مرامیبخشد
بازارهنریک بازاربزرگ طلافروشی است دراصفهان وبزازی هم نیست
|
|
نقدها و نظرات
|
جناب استکی دوستتان دارم متشکرم | |
|
همیشه لطفتان شامل حال من شده متشکرم | |
|
جناب خوشرو شما بزرگوارید ممنونم | |
|
شاعری مهربان جناب شهبازی : باتشکرفراوان | |
|
شاعره گرامی : لطف عالی زیاد متشکرم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شیرین بود
دستمریزاد