يکشنبه ۲۷ آبان
قطار شعری از امید الیاری
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۰۹ شماره ثبت ۸۵۰۲۵
بازدید : ۴۰۴ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب امید الیاری
|
این قطارِ لعنتی
هر لحظه نزدیکتر شَود
جانِ من بالا بیایَد
عُمر من کوتاه شَود
شَرطِ ماندن پیش من
تنها دلیلش این بود
این قطار آتش بگیرد
نَقصِ فَنی یا سُقوط
این خیالِ باطل است
راس همان ساعت بود
حتی تاخیر هم نداشت
آمد بدون عیب بود
حالا وقت رفتن است
این آخرین دیدار بود
هی سفارش پشت هم
دل سوختَنَت بیجا بود
این دَمِ آخر کمی
بیشتر بِمان تا وقت بود
این همه تَعجیل چرا؟
این خواهشِ آخر بود
هر چه گفتم بی ثمر
انگار نه انگار ، کَر بود
قصد رفتن کرده بود
تقدیر به این رفتن بود
دست تکان دادن همان
کم کم از اینجا دور شد
من دویدم در پی اش
این آخرین تصویر شد
این قطارِ لعنتی
با رفتنش هی دور شد
چشم من از اشک و گریه
سو ندارد کور شد
|
|
نقدها و نظرات
|
استاد انصاری عرض سلام و ادب خدمت شما،ارادتمندم بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.