گـفتی کـه روی آیـنه ها ، رد پـای مـن اسـت *
با حس حضور تو دل ،گرم و روشن است
عطـر خـوش خاطره ها ، درهـوای تو ست
یک آسمان آرزو ... در هوای این تن است
گفتی که غزل ها بی تو سوگواره می شوند
هرشعر من دعای به وصلت رسیدن است
تا چشم به حرمت بخت تیره می گریست
اشکم ، نقش و نگار هـر تکه از پیرهن است
به هر برگی که نوشته ام : دوست دارمت
آن چه از قـلم چکیـده ، جوهر بدن است
سمت کدام خواب تو خیال برده است مرا
هر شب حسرتم از باغ ، سیب چیدن است
ای عقل ، به کجای دل سرک می کشی هنوز !؟
با یاد وخاطرش، این دل همیشه ایمن است
شاید که از معـجزه ی عشـق.... بـاورم شود
تقدیر پروانه ، درآتش شمع سوختن است
درپس غـبار آینه ها ، ای هـمنشین درد
کار عاشق ، حسن جمال یـار دیدن است
.......................#سودابه_طهماسبی 20/ 1/ 99
................ پی نوشت ..................
روی تمام آینه ها ردّ ِ پای توست*
هر گُل، بهارِ کوچکی از چشمهای توست
#دکتر_یدالله_گودرزی
از اینکه مدبرانه و زیبا و در کمال ادب و احترام متقابل نقد می کنید و نقد پذیر هستید..
که این خود به تنهایی نشانه فرهیختگی و پختگی شما سروران عزیز است کمال تشکر و قدر دانی را دارم و از راه دور دست تان پر مهر تانرا بوسه می زنم .
خادم شما مدیریت سایت ادبی شعرناب