سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        سپیدها ۰۴

        شعری از

        سعید فلاحی

        از دفتر جوانهٔ عشق(اشعار سپید) نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۹۹ ۱۵:۱۰ شماره ثبت ۸۳۶۰۱
          بازدید : ۳۵۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ♥ بغض:

        یادِ تو
        دردی است 
        مچاله!
        میان قفسهٔ سینه‌ام
        لبریز از یک تنهایی مظطر!
        و تمام روز
        بی تو
        کارِ من است
        شانه کردنِ
        موهای سیاهِ تنهایی،
        و لاک زدنِ
        ناخن های کبودش
        شاید فراموشم شود
        این تنهایی پر اضطراب را
        و دوستت دارم هایی پر از افسوس
        که از چشم هایم سرازیرند
        در فراقت...
         
         
        ♥ حق با چشمان توست:
        حق با چشم‌های توست
        و لب‌های گس ات
        و نگاهت که مزین است به غم
        حق با چشم‌های توست
        تو با آن مربای لبخندت
        و شکوه زیبای تخت جمشیدی ات
        در غربتی تلخ
        در آغوش مادر
         حق با چشم های توست
        اما در این شهر سیمانی
        رویا، وهم و خیال
        به کار نمی آید
        زیر برف یادت،
         تنی را گرم نمی کند
        و دستان مهربانت
        چتری خوب برای روزهای بارانی نیست
         حق با چشم های توست
        اما اینجا حق تقدم با چشم و ابرو نیست
        اختیار و انتخاب بر باد شد
        و از گلویمان
        جز اندوه نمی‌بارد
         حق با چشم های توست
        اما اکنون
        در این زمستانِ لال
        حرفی
        حقی
        چاره ای نمی ماند.
         

        ♥ خلق جهان:
        - اشارتی است بر خلق و خالق جهان
        این صدا چیست 
        در دل کوه
        ای گل سرخ؟
         شاید نغمه ی چوپانی
        در تنهایی…
         شایدم تن زخمی ز تیر
        آهویی است
        در دل دشت
        که به خیال بره ی گشنه اش
        می میرد…
        شاید نغمه رودی است 
        که ره می پوید
         
        یا که شاید 
        سوز دل ریش ریش
        عاشقی شبگرد است
        که شباهنگام
        دل دریا زده اش را
        به کوه بنهاد
         *
         ناگهان قطره ای شبنم
        از چشم گل سرخ 
        چکید
        سراپا لرزید
        و به شرم
        که سرخ نمود گونه هایش را
        گفت:
        همه این نغمه و خاطره و خواهش و نجوا
        در دل این صحرا
        که تو می گویی،
        نقش کلک خیال انگیز «او» است
        او که خالق کل است 
        و گل است
        و همه خلق جهان
        شعری می ماند
        که شبی گفت 
        و پراکند در این صحرا
        اینجا
        آنجا و همه جا.
         
        سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۹ ۲۲:۲۳
        بسیار زیبا و متفاوت بود ند خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۹ ۱۲:۴۰
        شاعر گرامی سلام
        بدیع و به غایت دلنشین
        هزاران درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۹ ۱۵:۱۶
        درود شاعر عزیز
        هر سه سپید زیبا چون سپیدار
        مانا باشید برادر جان
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ ۰۰:۵۷
        سلام..........بسیارزیبا بود........ خندانک خندانک خندانک
        زینب بویری (خزان)
        چهارشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۹ ۱۸:۳۹
        سلام جناب فلاحی عزیز خندانک
        بسیارزیبابود خندانک
        مسیب عبدلپور
        جمعه ۲۲ فروردين ۱۳۹۹ ۰۳:۵۲
        درود و ادب استاد فلاحی معزز
        همچون همیشه عالی و ناب
        احسنت
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5