♥ میپرسی از احوالم؟!
می پرسی از احوالم؟
سوگوارم!
نمی بینی که آتش گلوله
سینه ی گل را دریده است
و دست زرد خزان
بر تن باغ
که مرگِ سروها را
همره کاج
رقم می زند
و چهار خواهر را
هوس بوالهوسان
عریان کرد
سوگوارم
سوگوارِ زخم های کوردستانم
سوگوار حلبچه مسموم
و کوبانی ویرانم
سوگوار کوردستانم.
♥ مسئول:
نه به فکر زرادخانه های هسته ایم
نه آب شدن یخچال های قطبی
نه بازماندگان خلاف داعش
نه جنگ جهانی سوم
هر چه هم سر خاورمیانه می آید
بگذار بیاید
به من چه
من چه می دانم
در فکر ولادیمیر پوتین
چه می گذرد
من چه می دانم
اون چرا پای میز مذاکره نشست
و یا عمر البشیر چند سال در رأس قدرت بود؟!
من چه می دانم
تعداد تفنگ های تولیدی
کارخانه های اسلحه سازی را
من که سر از کار سیاستمدارها در نمی آورم
من حق انتخاب دارم
می خواهم تلویزیون را خاموش کنم
رادیو را ببندم
روزنامه را گوشه اي بیاندازم
نه دنبال خبرهای مهم روز دنیا باشم
نه دنبال نوسانات بورس
به من چه قیمت روز دلار را!؟
من نه قدرت جنگیدن
با اینهمه جنگ را دارم
نه قدرت برافراشتن صلح
چه برسد
غذا را
به آفریقای گرسنه برسانم
تا شکمی از عزا در آورند.
من مسئول موشک هایی که شلیک می شوند
نیستم
من مسئول گلوله هایی که شلیک شده اند
نبودم
من نه مسئول مین هایی کاشته شده هستم
و نه هواپیماهای ربوده شده
من تنها مسئول مسئولیتی ام
که از تو بر عهده گرفته ام
من مسئول دوست داشتن توام
من فقط می دانم
تو را دوست دارم
و این دوست داشتن
مقدس ترین مسئولیت جهان است
من شب را به شوق
دیدار تو صبح می کنم.
♥ مرگ:
مرگ است
آن لحظه که تو
ق
د
م
ق
د
م
دور میشوی از من
و دیگر نمیآید
جز خیالت
هیچ چیز به کار من...
و میان من
تا رسیدن به تو
تنها
سکوت است
که دم میزند
در آن هنگام
که تو
لب فرو بسته ای به حضور پر حرفت...
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)