قرنطینه
وقتی ویروس هجوم آورد !
مثل فاتحی درجنگ ،
با خنجرش نشست برسینه
دستورآمد ، بمانید درخیمه
نزدیک نشوید ،
به این لعنتی، شمرِ پُرکینه
اینگونه بود که خانه شد ،
به سانِ قرنطینه
هیچکس بهرِ سلامتی اش ،
حق نداشت بیرون آید ازخانه
مثل خط مقدم جنگ شده بود
با میدانی عظیم ،
که پُراز مینه
هرکه بود ، بیرون از خانه ،
برمیگشت ، سراسیمه
هرکه عالِم بود به عادتِ آن دژخیم ،
گفت : راهِ درست فقط اینه
ولی بعضی ها ،
نادیده گرفتند این توصیه را
ساختند برای خود ،
بهرِ تسلط ویروس ، یک راهِ نفوذ ،
بهربیماری، ساختند به دستِ خود ،
بهانه ای و، پس زمینه
قرنطینه را نادیده گرفتند
راهی که عقل پشتش بود
راه وروشی خوب وکمینه
چونکه بیشینه ای نداشت
چون درتمامیِ دنیا شایع شده بود
جارچی ها ،
جار میزدند درمحله می گفتند :
بمانید درخانه، شهردرامن وامان نیست !
آسوده نیست هرکه بیرون ست از خانه !
ماجرایمان ، تا اطلاع ثانوی ،
از این قراره ، همینه !
بهمن بیدقی 99/1/3
یک موجود میکروسکپی الکترونیک خانه نشینمان کرد