به لطف پروردگار و چندین روز تلاش پی در پی الحمد لله توانستم شعر ذیل را بنویسم؛ امیدوارم توانسته باشم نقشی(هر چند کوچک) در تاریخ ادبیّات کشور ایفا کنم.
ای که زلف توست مشکین تر ز شام
ابروانت تیز و برّان چون نیام
خنده ات شیرین تر از قند و نبات
در نگاهت خفته صد ها صد پیام
از حیایِ لَعلِ شیرینِ لَبت
رنگ رفته از لبِ خونینِ جام
بوی یوسف هیچ؛ بوی عطر یار
می رسد از دوردستم بر مشام
باغ و راغ و دشت و کوه و رودبار
هر قدم بنهاده ای صد چاه و دام
مرغ دل کز خلق هر دم می گریخت
لانه در قلب تو کرد و گشته رام
تا نداند کَس، سخن گویم نهان
م ت م ب ت ل
ما سَجَدتُ؛ ما رَکَعتُ؛ ما عَبَدت
غَیرُکِ، بَعدَ رَبِّ البَیتُ الحَرام
لا یَرَی غَیری جَمالُ النَّظرَتِک
اُستُری وَجهَ الجَمیل خَلفَ الخِیام
ما رَأَیتُ مِثلُکِ أَینَ ذَهَبت
خَیرُ خَلقِ الله، یا خَیرُ الأَنَام
قُبلَةُ الحُوراءِ قُل أَینَ المَفَرّ؟
أَیُّ حالِِ، بَینَ یَقظي وَ المَنام
أَیُّهَا الیُّوسُف فَلا تَحزَن لَهُم
لَا یَرَی العُشَّاق صَعبً وَ المَلَام
تُ بُگُ جُنِت اِخُم؛ گُم باش بیَو
هَرچِ گوی، گُم باش سِتینُم؛ ری تیام
تا کِ اِسمِت ایوَرُم بِ جُن اِبوم
لَرسِ دَستُم؛ سُست ایبووِن زونیام
اَر یِ دَم دیدُم غَمِت رِ طاقَتُم
ایکُشُم خُم؛ ایکَنُم ریم و میام
او سَرِ دُنیا، بُگُ مِن آسِمُن
تا مِنِ قَبر و به مَرگَم وات اِیام
مُ گُدُم تا آخَرِس مَنُم بِ پات
تَم بُگُ تا آخَرِس مَنی بِ پام
اَر یِ رو رَدی، ندارُم دی کَسی
مُ ایمَنُم وا دِلِ خون و خُدام
If you don't come to me in every day
Only come one min; easy go, easy come
If wasn't for you, broke and destroyed
My poetry, my music, my drum
One day i didn't see the star in the sky
I was upset and too constantly numb
I was in the throes of continuous rain
Suddenly flooded and druined my slum!
I adding this words and this alphabets
Even if my time very some and crumb
Mybe ended all difficulties for ever
What do i with your talking and my stumm?
حال "یوسف" در نیابد هیچ کس
هرکه و معشوقه ی خود؛ وَالسَّلام...
درودها .
ممنون .
عرض شود شمشیر را به علت بران بودن و تیز بودن در نیام قرار میدهند تا در جاهایی که لازم نیست خطر ناک نباشد .
اگر قرار بود نیام تیز باشد که دیگر در غلاف قرار نمیدادند بزرگوار.
و همانگونه که میدانید
نیام شمشیر را تیز میکند ...
شمشیر را در نیام که میبرند شمشیر هر بار تیز تر میشود .
و مانند یک تیز کننده عمل میکند و این اتفاق در داخل نیام می افتد ولی خود نیام تیز نیست .
با سپاسمندی از شما شاعر بزرگوار.
.
.
.
درود جناب آزاد
درست نیست که وقت خودمان و شاعر. گران قدر را برای یک کلمه بگیریم .
و
فقط برای یک کلمه این همه توضیح رد و بدل شود
ولی چون سوال کردید در خدمت جوابتان هستم.
در بیت آمده
ابروانت تیز و بران چون نیام
و توضیحات من را خواندید
ابروانت کنایه از کمانی بودن ابرو
تیزو بران .کنایه از شمشیر تیز و بران
چون نیام. مانند غلاف شمشیر که بعد کلمه شمشیر آمده
پس معنا
ابروانت مانند غلاف شمشیر بران است
و تمام
بنده عرض کردم غلاف شمشیر تیز نیست بلکه خود شمشیر تیز است
معنی کاملا مشخص است
در لغت نامه ده خدا
نیام غلاف شمشیر
بران و خنجر آمده
اشاره جنابتان به.. برهان قاطع .. در معنی دوستمان و شاعر گرامی و بیت ایشان معنی نمیدهد.
.
موفق باشید .
با تشکر از استاد خوشرو بنده بعد از تحقیق در رابطه با کلمه نیام به این نتیجه رسیدم که استناد آقای سیاوش آزاد درست بوده و در برخی از منابع به میان و وسط تیغ یا غیر تیغ نیز "نیام" می گویند. لذا اگر در شعر نیام را به معنای وسط و میان تیغ در نظر بگیریم معنای مصرع بدین شکل می شود: ابروان تو مانند میان و وسط شمشیر، تیز و برّان هستند.
بسیار زیبا و ماهرانه سرودین اقای صفی پور👏👏 به ویژه اون قسمت رو که به گویش شیرین بختیاری سرودین👌🏼👏 ان شاءالله همیشه خوش بدرخشید (مو سی تو حال خو ایخوم ز خدا غم ز تو دیر و بلا بو زت جدا)🌷
با سلام و درود بیکران بسیار عالی جشن نوروز باستانی و جمشیدی را با تندرستی و شاد کامی و شاد دلی و شاد اندیشی و شاد نوشی ، به شما و خانواده ی گرامی تان تهنیت می گویم و امیدوارم سالی سرشار از بهروزی و مهرورزی و پیروزی داشته باشیم ❤️🌹❤️
سلام بر جناب یوسف غزل چهارزبانه غزل مربع بخوانیمش. احسنت نمیدانم مسبوق به سابقه است یانه
مرغ دل کز خلق هر دم می گریخت
لانه در قلب تو کرد و گشته رام
این بیت عربی را دوست داشتم
قُبلَةُ الحوراء، قُل اَینَ المَفَرّ؟
اَیُّ حالً، بَینَ یَقظی وَ المَنام
البته من در یقظی بیشتر میپسندم
بختیاری هم اندکی متوجه شدم از طریق مشترکات
مُ گُدُم تا آخَرِس مَنُم بِ پات
تَم بُگُ تا آخَرِس مَنی بِ پام
نمیدانم این ترجمه درست است
من گفتم تا آخرش پای تو می مانم
تو هم بگو تا آخرش پای من می مانی یا می ایستی
بیت آخر انگلیسی هم شاید این معنی را بدهد
شاید برای همیشه همه ی سختی ها به پایان برسد
چه کنم من با صحبتت و لالیم
بیت آخر را هم که با پارسی تمام نمودید اول و آخر پارسی
هرکه و معشوقه ی خود والسلام
با عرض سلام در دهخدا این معنا هم برای نیام آمده است میان شمشیر. ( دستورالاخوان ). میان و وسط تیغ و غیر تیغ را نیز گویند هرچیز باشد. ( برهان قاطع ). به معنی وسط تیغ هرگز نیامده بلکه به معنی وسط هرچیز «میان » است نه نیام. ( سراج اللغات ) ( فرهنگ نظام ) ( حاشیه برهان قاطع ) البته گویا اینکه به میان تیغ اطلاق شود بین علما اختلافست و لکن اگر بنا را بر دستورالاخوان و برهان قاطع بنهیم آنگاه بگوییم مقصود شما در آن بیت وسط شمشیر بود و اگر وسط شمشیر تیزتر باشد که دلیلی موجه برای این انتخاب پیدا میشود و الا نمی دانم میشود آن را مجاز به علاقه ی جزییه دانست یعنی جزیی از شمشیر (وسطش) را نام بردید و مقصودتان کلش بود حتی اگر نیام را همان غلاف شمشیر بدانیم نیز باز شاید بتوان حسب مجاز مقصود را کل شمشیر دانست والله عالم
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
متفاوت و زیبا بود