مَرا چَشم و گوش و دست و پا او داد
وَ مَن أَرادَ یَعُودُ أَنعُمَ اللهِ ما عاد
کجا جویمَت تو را؛ نشانت، عشق بی پایان؟
Who helps you in your life, is god
درون سینه ز عشقت جهنّم است و برزخ سرد
فَمَن غَیرُکَ یَرزُقُنی وَ یَنصُرُنی أَو هاد؟
ز سوزِ عشقِ تو خورشید، آتش است و گُداز
Your love in my heart and my blood
تمام هستی و ذرّات ثَنایِ تو می گویند
یُسَبِّحُکَ ما فِی السَّمَاءِ وَ الأَرضِ وَ الأَوتَاد
به نزد تو هیچ است، روح و جسم و تنم
In front of you is little farhad
به هر که عشق نِمودی، شقایق خون شد
وَ إِن تُعَذِّبنی، حُبُّکَ لَفی صَدری زاد
مگر که نیست عشق با درد قرین شده است؟
my heart is with your love is of nod
به سانِ شمعی و ما عاکفانِ کعبه ی نور
فَماتَ مِن حُبِّکَ مَن ذَکَرَ اسمُکَ أَو ناد
اگر که شاپرکم، به یقین که سوخت تنم
at last burns my body this Pod
تو ای مهربان تر ز مادر و اِی خالِقِ حُسن
أَ لَا تَرحَمُ وَ تَصفَحُ الأُمُّ عَلَی الأَولَاد؟
سِرِشتِ ما به آبِ عشق، کُن تو عَجین
teach love to this child and this tod
به آن روز که سَر بِنَهم رویِ خاک، بگِریَم
تَقُومُ بِذِکرِکَ فِی القِیَامَةِ الأَجسَاد
نه باغ عَدن بِجویَم؛ نه رویِ حور بِجویَم
i finds you; even if i in hell's quad
ترجمه مصراع های عربی و انگلیسی:
وَ مَن أَرادَ یَعُودُ أَنعُمَ اللهِ ما عاد:
و (همانا) هر کس (که) خواست/می خواهد نعمت های خداوند را شمارش کند؛ نتوانست/نمی تواند.
Who helps you in your life, is god:
کسی که در زندگیتان به شما کمک می کند (در حالی که شما او را نمی بینید)، همان خداست.
فَمَن غَیرُکَ یَرزُقُنی وَ یَنصُرُنی أَو هاد؟:
پس (اگر تو به من یاری نرسانی و روزی ندهی یا هدایت نکنی) چه کسی غیر از تو مرا روزی می دهد و یاری می رساند یا هدایت می کند؟
Your love in my heart and my blood:
عشق تو درون قلب و درون خون من است (با روح و جسم من آمیخته شده است).
یُسَبِّحُکَ ما فِی السَّمَاءِ وَ الأَرضِ وَ الأَوتَاد:
آنچه در آسمان و زمین است و نیز کوه ها تو را ستایش می کنند و تسبیح می گویند.
In front of you is little farhad:
(عشق) فرهاد (به شیرین) در برابر (عشق من به) تو (اصلاً)به حساب نمی آید (و قابل مقایسه نیست).
وَ إِن تُعَذِّبنی، حُبُّکَ لَفی صَدری زاد:
و اگر (چه) (تو) مرا عذاب بدهی، عشق تو در درون سینه ام (نه تنها کمتر نمی شود؛ بلکه) بیشتر (نیز) می شود.
my heart is with your love is of nod:
قلب من با عشق تو تنیده شده است (و گره خورده است).
فَماتَ مِن حُبِّکَ مَن ذَکَرَ اسمُکَ أَو ناد:
پس هرکس که نام تو را یاد کرد یا تو را ندا داد (در حالی که نسبت به تو از معرفت کامل برخوردار بود)، از (شدّت عشق و علاقه و از شدّت) دوست داشتن تو جان داد (و مُرد).
at last burns my body this Pod:
عاقبت (غل و) زنجیر (دوست داشتن تو، مرا می کُشد و) وجود مرا می سوزاند.
أَ لَا تَرحَمُ وَ تَصفَحُ الأُمُّ عَلَی الأَولَاد؟:
(پس) آیا مادر بر فرزندان (خود) رحم نمی کند و (از خطاهای آنان) گذشت نمی نماید؟
teach love to this child and this tod:
عشق (خودت) را به این فرزند و این کودک نوپا بیاموز (و آموزش بده).
تَقُومُ بِذِکرِکَ فِی القِیَامَةِ الأَجسَاد:
در (روز) قیامت، جسد ها(یِ مردگان) با یاد تو (از گور ها) بر می خیزند (و به سوی صحرای محشر روانه می شوند).
i finds you; even if i in hell's quad:
(در آن روز و در صحرای محشر، نه در جستجوی بهشت هستم و نه در جستجوی رویِ حوریان بهشتی؛ بلکه سَراسر در جستجوی تواَم و به دنبال تو میگردم و) تو را می یابم؛ حتّی اگر در چهار (گوشه ی) جهنّم باشم.
مناجاتی بسیار زیبا و جالب بود