#این#سال#منحوس
لعنت به سیل و زلزله، لعنت به #ویروس
لعنت به این آشفتگی، لعنت به کابوس
باید برای در امان ماندن از این درد
هم خانه ی غمها شویم و طرد و محبوس!
وقتی #کرونا بینِ ما فاصله انداخت
ما مانده ایم و حسرتِ آغوش و یک بوس !
چشمانِ ما مهتاب را ناچیز می دید!
حالا شدیم از دوری اش دلخوش به فانوس
یک روزِ خوش امسال، چشم ما ندیده
پس کِی به پایان می رسد این سالِ منحوس؟
لعنت به سیل و زلزله، لعنت به #ویروس
لعنت به این آشفتگی، لعنت به کابوس
دستانِ زخمیِ پدر قیمت ندارد
امّا میانِ سفره اش نانی نمانده !
از آه های بر لبش پیداست دخلَش
با خرجِ داروهای فرزندش نخوانده !
اینجا کسی با زخم پایَش آشنا نیست
هرکس فقط اسب خودش را هِی دوانده!
این سنگِ خودخواهی که دائم در کمین است
مرغِ هما را از سرِ بامَش پرانده !
لعنت به سیل و زلزله، لعنت به #ویروس
لعنت به این آشفتگی، لعنت به کابوس
وقتی خبر از حالِ همنوعَت نداری
یعنی به ویروسِ جدایی مبتلایی
نامهربانی حمله کرده بر دلِ ما
بامهربانی کودتا کن #آریایی
ای که غریبی می کنی با آشنایان
برگردو یک شب جستجو کن، آشنایی
میهن اسیرِ پنجه های دیوِ درد است
باید بجنگی در کنارش تا رهایی
لعنت به سیل و زلزله، لعنت به #ویروس
لعنت به این آشفتگی، لعنت به کابوس
#سمیرا_خوشرو_شبنم
#ترجیع_بند
مبین مشکلات جامعه
عیدتان مبارک