سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        شعر

        شعری از

        محمدصدوقی

        از دفتر مثلا شعر نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۵۹ شماره ثبت ۸۲۲۵۵
          بازدید : ۵۹۰   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدصدوقی

        بـــاید که بی خیــــال شوم ،بی خــــیال شعر
        وقتــــی که نام من شده ننــــگ و وبال شـعر
        ســـوگند مــــی خــــورم به غـــزل های نا تمام
        واژه نیــــــــــارم از پــــی واژه مـــثال شـــــعر
        رو مــــــی کنم به مـــــاه شبـــــیه پلــــــنگ پیر
        امــــــا نمــــی دوم ز پـــی ات ای غزال شــــعر
        دل را کـــــه داده ام بـــه کـــسی مثل آفــــتاب
        مـــــن صــــاحب چــــه ام بدهم در قبال شــعر
        یـــک روز آرزوی دلـــــم بـــــود آســـــمـــــــــــان
        مــی خــواستم که اوج بگــیرم به بـال شــــعـر
        امـا دریـــغ و حیـــف کــه بـی راهـــه رفـــته ام
        بســـــتم قــــلم به قـتل ، به قتل و زوال شـــعر
        مـن مــی گـریختــم که نگـــویــــند شـــاعـــــرم
        امــا فـلک بـه دوش مـن انـداخت شــال شعــــر
        چیزی که مست می کُنَدم نیست نیست نیست
        تنـــها مجــــاب می شـــوم از حس وحال شعـر
        #محمدصدوقی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۲۰:۴۳
        شاعری برازنده وجودتان
        خرم و خوش باشید خندانک
        محمدصدوقی
        محمدصدوقی
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۲۰:۴۸
        درودها جناب استکی بزرگوار
        سپاسگزارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمدصدوقی
        محمدصدوقی
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۸:۴۲
        سپاسگزارم بانو خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۱۷
        سلام :
        عرض ادب دوست ارجمند
        محمد صدوقی عزیز
        غزل بسیار زیبایی است
        درود بر شما ............ خندانک خندانک خندانک

        این خانه ِی ویران ، شده ماتمکده ی ما
        یک گوشه ای من نالم و یک گوشه جدا دل
        محمدصدوقی
        محمدصدوقی
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۱۴
        درودهاااا جناب مینا آباد
        سپاسگزارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        صابرخوشبین صفت
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۲۱:۱۲
        درودها
        شاعر زیبااندیش
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدصدوقی
        محمدصدوقی
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۵۶
        سپاسگزارم صابر عزیز
        لطف دارین خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۴۶
        مرحبا جناب صدوقی عزیز
        چقدر غزل زیباییست...با ردیف و قوافی زیبا
        و مفهوم و مضمون زیبا
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدصدوقی
        محمدصدوقی
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۵۷
        ممنون جناب هداوند
        ممنون از نگاه زباتون خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5