يکشنبه ۴ آذر
آلوده شعری از محمدصدوقی
از دفتر مثلا شعر نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۰ ۰۰:۱۳ شماره ثبت ۱۰۳۹۰۵
بازدید : ۱۵۶ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب محمدصدوقی
|
ای بسا چشم که بازند و به خواب آلوده
چه زبان ها که خموشند و خطاب آلوده
ای بسا ساغر و می بوی خدامی دادند
مهر و سجاده و تسبیح شراب آلوده
زنده آن مشعل روشن گر ویرانه ی درد
مرگ بر شمع شبستان ثواب آلوده
ای خوش آن پاکدلانی که به چشمان ترت
"غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده"
شادی از دور فقط دست تکان داد و گذشت
آمده غصه و غم شاد و شتاب آلوده
عارفی یک شبه نقاش شد و شعری گفت:
زندگی نقش حبابی است حجاب آلوده
من ولی سخت به این مسئله ایمان دارم
زندگی بی تو جهانی است عذاب آلوده
|
نقدها و نظرات
|
درودهاااا سپاسگزارم به مهر ملاحظه فرمودین | |
|
درودهاااا سپاسگزارم جناب مرادی | |
|
سپاسگزارم بانو | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و عارفانه بود