سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        صبح امید

        شعری از

        محمود گندم کار وحید

        از دفتر آتشکده ی خیال نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ۰۵:۵۷ شماره ثبت ۸۱۲۹۵
          بازدید : ۴۸۶   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمود گندم کار وحید

        صبح امید
        وقت آنست که منهم به نوایی برسم
        پیشتر زانکه به گرداب تباهی برسم
        وقت آنست که باقافله ی صبح امید
        بشتابم که به پایان سیاهی برسم
        زندگی مثل سرابیست به صحرای عدم
        بالبی تشنه روم تا لب چاهی برسم
        در شبی تیره ز کاشانه و ملک پدری
        بروم تا که به مقصود صباحی برسم
        درمسیرم همه طوفان غم و سیل بلاست
        بعد از این گردنه باید که به راهی برسم
        جسم و روحم شده کانون غم و فکر و خیال
        باید امروز به درمان و دوایی برسم
        زندگی بازی تلخیست میان بد و نیک
        جانب نیک بگیرم که به جایی برسم
        بعد از این فکر من اینست که در مصر وجود
        بنهم گنج قناعت که به شاهی برسم
        در افقهای مه آلود غم و رنج و گناه
        پی خورشید حقیقت به شعاعی برسم
        25دی 77 
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۷:۳۵
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۰۴
        سلام شاعر گرامی
        درود خندانک درود
        خندانک خندانک خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۴:۲۶
        درود بر شما ---------- خندانک خندانک خندانک
        --------------
        میزنی ، می شکنی، می روی و میخندی
        قلب من شیشه ای و ، کودک لجباز تویی

        گرچه می میرم و داغت به دلم می ماند
        انتخاب دل من ... تا به ابد باز تویی
        ------------------------------------------(( حمید رضا گلشن
        مسعود میناآباد  مسعود م
        پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۴:۳۲
        صبح امید :
        --------
        صبح امید وقت آنست که منهم به نوایی برسم
        پیشتر زانکه به گرداب تباهی برسم
        وقت آنست که باقافله ی صبح امید
        بشتابم که به پایان سیاهی برسم
        زندگی مثل سرابیست به صحرای عدم
        بالبی تشنه روم تا لب چاهی برسم
        در شبی تیره ز کاشانه و ملک پدری
        بروم تا که به مقصود صباحی برسم
        درمسیرم همه طوفان غم و سیل فناست
        بعد از این گردنه باید که به راهی برسم
        جسم و روحم شده کانون غم و فکر و خیال
        باید امروز به درمان و دوایی برسم
        زندگی بازی تلخیست میان بد و نیک
        جانب نیک بگیرم که به جایی برسم
        بعد از این فکر من اینست که در مصر وجود
        بنهم گنج قناعت که به شاهی برسم
        در افقهای مه آلود غم و رنج و گناه
        پی خورشید حقیقت به شعاعی برسم
        -----------
        امیر مسعود شفیق
        پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۸
        درود برشما شاعر گرانقدر
        .............. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم آروین
        شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۵۳
        سلام‌ودرود
        زیباست‌‌‌
        موفق‌باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0