سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        برفراز دخمه ی داریوش

        شعری از

        محمود گندم کار وحید

        از دفتر اساطیر نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ ۰۳:۵۶ شماره ثبت ۱۱۷۰۶۵
          بازدید : ۲۳۵   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمود گندم کار وحید

        بر دخمه ی داریوش یک شیر
        باتیر و کمان و گرز و شمشیر
        در سایه ی فر و هر نشسته
        تندیس مه و شه جهان گیر
        🔥🔥🔥🔥🔥
        در پیش دو دستش آتشی داشت
        با ایزد خود نیایشی داشت
        می دوخت دو چشم را بر آتش
        هر باره دعا و خواهشی داشت
        🔥🔥🔥🔥
        رو کرده به ایزدان ناهید
        از چشمه ی آذرخش نوشید
        آتشکده را به جان بیفروخت
        چون چشمه ی پاک پارس جوشید
        🔥🔥🔥🔥
        با پنجه ی دست آتش افروز
        بشکست طلسم دیو دیروز
        با اهرمن پلید سیرت
        جنگید و هماره گشت پیروز
        🔥🔥🔥🔥
        با آتش خشم و خنجر کین
        بر دشمن دون به دل خروشید
        پنداشت که در شب سیه گون
        آتشکده جلوه گاه  خورشید
        🔥🔥🔥🔥
        با ساغر دل ز جام هستی
        نوشیده می خدا پرستی
        می گفت به هورمزد گیتی:
        ای روشنی چراغ هستی
        🔥🔥🔥🔥
        ای مینو نهب، ای خدای ناهید
        ای ایزد بیکران جاوید
        از دیو و دروغ و خشکسالی
        همواره نگاه دار ملک جمشید
        🔥🔥🔥🔥
        از مجموعه اشعار
        پژواک فریاد
        دفتر اساطیر
        سروده شده در 401.10.10
        پی نوشت:
        بر بالای دخمه ی داریوش، نگارهٔ اورنگی است که پایه‌های آن مانند پنجه‌های شیر ساخته شده و بیست و هشت نفر در دو ردیف چهارده‌تایی آن را بر روی دست گرفته‌اند و دو نفر هم سر و ته آن را در دست دارند. 🔥
        داریوش در جامهٔ پارسی و با کمانی در دست چپ، بر روی سکویی سه‌پله‌ای ایستاده و دست راستش را به سوی آتشدان، تا نیمه بالا آورده و بالای سرش نماد فروهر جای دارد.🔥
        روبروی داریوش، آتشی در آتشدان، فروزان است که می‌تواند آتشِ ستایشگر اهورامزدا، در محراب باشد.🔥🔥🔥
        در بالاترین بخش صحنه، نشان موسوم به نماد فروهر که حالت نیمرخ دارد، در مقابل داریوش جای گرفته و دست راستش را کمی بالا آورده و رو به جلو دراز کرده‌است و با دست دیگر حلقه‌ای را در دست دارد.🔥🔥🔥
        در گوشهٔ بالایی سمت راست صحنه و هم‌سطح با نماد فروهر، یک دایرهٔ کامل که هلالی در درون دارد، دیده می‌شود. 🔥
        این گوی می‌تواند نگارهٔ توأمان ماه و خورشید (شب و روز) یا نگارهٔ ماه اما ممکن است به رمز، پایان عمر داریوش را بیان کرده‌باشد.🔥
        در یکی از سنگ نبشته هاداریوش‌شاه گوید: اهورامزدا و خدایان خاندان شاهی مرا یاور باشند. اهورامزدا این کشور را بپاید از سپاه دشمن، از خشکسالی و از دروغ. به این کشور نیاید نه سپاه دشمن، نه خشکسالی و نه دروغ.🔥🔥🔥
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۱۳
        درود بزرگوار
        جالب و زیبا بود خندانک
        زهره دهقانی ( شادی)
        سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ ۲۰:۴۹
        سلام و درود استاد بزرگوار
        زیبا و پرمحتوا👌💐

        قلمتان نویسا
        بهزاد سرافراز
        چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ ۲۰:۵۴
        درود
        شاد و پیروز باشید.
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4