يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
مادر
وقتی بهارزیبا
با یک لبخند تو
میابد تمام دارایی اش را
پایین دامن چین چین پر گلت
وقتی آفتاب عالم تاب
شور و حرارتش را
میگیرد به عاریه
ز گرمای دستان پر مهرت
وقتی قمر
جاه و جمالش را
میگیرد الهام
ز گوشه ای از سیمای رخشانت
آنگاه دنیا
در نظرم کوچک مینماید
وقتی دلتنگی
خدای مهربان
میفرستد سویت
با پیچش مویت
ابر و باران را
هدیه اش قطره باران
آنگاه هویدا میشود
رنگین کمانی از خنده های تو
بر پهنای گیتی
وقتی فرشتگان
سرمه و عطر و عنبر را
وام میگیرند
ز انفاس خوش تو
زندگی برایم چه زیباست
مادرم
تاج سرم
ای تمام دار و ندار من
چه شده تو را !
بوستان وجودت چرا
به خزان گراییده
خزانی سرد
وقتی در پس
اقیانوس نگاهت
میکنی عالمی غم پنهان
دلم سخت میگیرد
دلم میمیرد
صدای لالا یت
آرامشیست بر دل رود
مکن ناله
که هر ناله
برایم قدر یک ساله
ببار باران زیبایت
بر من مسکین
مادرجان
شکسته قاب خسته ی ماهت
سر و جان میدهم
هرلحظه بر راهت
مبادا دامنم گیرد
ذره ای آهت
به نام نامیت مادر
چرااینگونه
خمیده قامتت مادر
وجود پاکت
سراسر زندگی مادر
شوم خاکت
ببار باران زیبایت
بر سرم مادر
آن دم آخر
تقدیم به مادر عزیزم و تمامی مادران دنیا
باتقدیم احترام به محضر شریف اهالی خوب شعرناب
بهاالدین داوپور.بامداد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
زیبابود