دور تر از خاطــره ها

درود وهزاردرود
لبریز ازاحساس.از همان جنسی که در شما می شناسم.
هیچ مصراعی نبود که خالی از حس شاعرانه آنهم از جنس خودت باشد
لذت بردم و همزمان بغض کردم
در این سالها که رسم برادری بجا نمیاوردم چقدر پخته شده شعرتان


فقط مصراع : وقت بیداری درآن....
لغزش مختصری در وزن دارد

درواقع هجای در کاررا خراب کرده و همجواریش با هجای ی در بیداری


درکل انقدر خوب بود که این نکته به راحتی به چشم نمی آید


به امید دیدا

نقـــــد 1

استاد : محمد ابراهیم جاذب نیکو (جاذب )
ـــــــــــــــــــــــــــ


سلام خواهر نیک سیریت و سخنور

اثری زیبا از بانوی ادب و سخن را می خوانیم که فرزانگی و حریم عبارات کنایی را به خوبی می شناسد و عبارات ترکیبی خاص او در اشعارش موج می زند و اگر نگوییم بی نظیر ، کم نظیر است ...

بارها اثار زیبای شاعرانی نظیر بانو طهماسبی را مورد کنکاش قرار داده ایم و اگر چه مجال نداد که تمام شعر را به نقد فنی یا محتوایی بنشینیم ، اندک فرصتی شد که شیوه های نگارش صحیح و تولید محتوای فکری را در فضای شعر مورد بررسی اجمالی قرار دهیم ...

دوستان گرامی

در اشعاری نظیر سروده های بانو طهماسبی که بسیار گیرا و دلنشین است علت زیبایی کلام تسلسل مضامین و عدم گسیختگی کلام در هنگام پردازش شعر است ...

یعنی همه ی ارایه ها و عبارات ترکیبی و حتی واژه ها در راستای تفهیم و تداعی استفاده می شود و کاربرد این عناصر اتفاقی و به جهت مغلق کردن کلام یا پر کردن فضا و وزن نیست ....


ان چیزی که امروزه در بسیاری از اشعار دوستان مشاهده می شود کاربرد ناهنجار و بی هدف واژگان است که بار مفهومی ندارد و در راستای ان تخیل و عاطفه ای گره نمی خورد و اگر از خود شاعر نیز پرسیده شود که هدف از این واژه چیست یا این عبارت ترکیبی به چه معناست ، در محتوای فکری و اهداف ثانویه ی ان چه که خود سروده، می ماند !!!

زیرا در هنگام سرودن هدفش پیچیده سرایی ((مغلق گویی ))بوده تا مخاطب را به چالش فکری کشانده و سروده اش را در کمال پیچیدگی به نمایش در اورد تا شاید به اثبات هنرمندی اش بیا نجامد !! که از نظر مخاطبین خاص و منتقدان هرگز چنین شعری مقبول و هنرمندانه نیست ...

کاربرد عناصر ادبی در شعر زمانی هنرمندانه و قابل تحسین است که شاعر بتواند همان حس مورد نظر خود را به مخاطب القا کند و مخاطب بنابر گستره ی اموزه های خود بتواند گوشه هایی از مفاهیم مورد نظر یا تمام ان را به خوبی در یابد .........

مثال می زنم :
به سرم زد کـه کمی سمت عقب برگردم

هر مخاطبی با هر حیطه ی شناختی این مفهوم ((فلاش بک )) یا ((تمدید خاطره )) یا برگشت به گذشته را در می یابد ... که حسن مطلع شعر است ...

همیشه یادمان باشد که شعر باید با وضوح تمام و شیوایی بیان و ترغیب کننده اغاز شود تا مخاطب را به دنبال خود بکشد ...یکی از خصیصه های بارز شعر بانو طهماسبی همین ((حسن مطلع ))است ...


حال به برخی از ترکیبات و عبارات ترکیبی این شعر بانو طهماسبی توجه کنید :

من که در برکه ی خـاکستـری عمق نگاه

((برکه ی خاکستری عمق نگاه )) این عبارت ترکیبی به نوعی تتابع اضافات است ولی علاوه بر ردیف کردن واژگان و پی در پی شدن اضافه ها تداعی گر نهاد و ژرفای اندیشه ی عاشق برای یاداوری خاطره ای کهنه و دور است ، که با سلولهای خاکستری ذهن ((ذخیره ساز های حافظه )) نیز تناسب دارد ...

مثالی دیگر :

گــاه در آیـنـه ی خـفـته بـه آغـوش غـبار
بـا تـن مـحـو تـمـاشـای خــودم هـمـدردم


در درک این بیت های پی در پی به نوعی با موقوف المعانی بودن انها نیز مواجه می شویم ...

((اینه ی خفته به اغوش غبار ))
این عبارت کنایی توصیفی است زیرا شرایط اینه را توصیف می کند ولی منظورش اینه نیست !! و در مصراع دوم این کنایه تبیین می شود ...

این مصراع کنایه از عشقی شورانگیز است که زمان بر ان غبار کهنگی و فراموشی ریخته و ذهنی که در ان مهر به معشوق به نسیان سپرده شده و ان چه که باقی مانده همدردی معشوق تنها ،با دل خویش است ...

اینه در شعر فارسی در مضامین گوناگون به کار رفته مانند ((دوست راستگو - خود شناسی- زلال بودن- نمونه و الگو و ...)) که در این شعر بانو طهماسبی از اکثر این استعدادهای بیانی موجود در واژه ی اینه استفاده شده ... با اینه تنها شدن مانند دو دوست راستگو یا در اینه به دنبال خود شناسی بودن و منظور از عریانی دوری از تمنیات مادی و جلوه های ظاهری است و ... از اینه ی ذهن بازتاب خاطرات را جستجو کردن و به دنبال چیستی و چرایی مسائل بودن ...


این زمستان زده درچشمه ی خودجوش امید
حـس جـاری شــدن از قـله ی آمـال ندید

این بیت در کمال زیبایی و بدیع بودن القاگر یخبندان عاطفه و عشق است ...یورش زمستان سرد و یخی( رابطه های خالی از عشق و احساس ) ،در چشمه های امید و مهر ( زندگی توام با لذت با هم بودن ) که ابشار زلال مهر و عاطفه را به کوه یخ مبدل کرده ...

در تمام شعر احساس جاریست و این احساس القا می شود ...

در هر حال گوشه ی کوچکی از توانمندی بانو طهماسبی عنوان نشده و شعر مملو از ارایه و صنایع ادبیست ولی امیدوارم که این نقد کوچک بتواند راه گشای برخی از دوستان نو شاعر باشد ...

با تشکر از صبر و حوصله ی همه ی دوستان به ویژه خواهرم بانو طهماسبی


یا حق
………………….
نقـــــد 2
استاد........ اکبر رشنو
ـــــــــــــــــــــــــــ
درودها


دستمریزاد


همچنان عالی

بلندای شعر آراسته به کل زیور سخن اعم از معنی و لفظ

و روان و روشن مشحون تعابیر بکر و بلند و سزاوار ستودن

و شروع که جالب بود مضمونی در سهل و ممتنع که حرفی بود در محاور ه و لی در مضمون و

ترکیب معنایی نو

و پایان که ختم بود و به نیکوی در آمده به لفظ و معنا

که با معنی پایان بخشی و آرایه واج آرایی حرف " خ " خود آهنگ ختم داشت و بسیار عالی

و این قامت شعر بر فقرات احساس استوار بود و در انسجام عالی عرض و ارتفاع

و مهمتر مضمون و پیام

که در کسوت آرایه های کلام از تخیل آمده به حضور

و این سروده سرشار از نیکویی های کلام بوده و دارای ارکان اصلی و و یژگی های یک شعر خوب

و بسیار جالب و در خور و خواندنی و نمونه ای برای اینگونه سرایش

و بسیار موفق

و شعر از گردنه های صعب عبور موفق کرده در دشتهای فراخ فراست و احساس و تخیل قوی در

تعالی با استواری به پیش می رود

و این
جستاری بود اقل در حق سزاواری این سروده که بایدش در مجال و وسعت بیشتر در کنکاشش

کوشید که در خور است و ستودنی

دستمریزاد و آفرینتان باد و سربلند !

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ