سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
🌺 چكيده:🌺
در اين مقاله كوشش شده است تا از منظري ديگر به قافيه به عنوان يكي از اركان شعر كلاسيك فارسي نگريسته شود. اديبان و سخن سنجان زبان فارسي براي قافيه عيوبي را نشان دادهاند. تكرار قافيه از دبرباز از عيوب قافيه محسوب ميشده است. براي تكرار قافيه درجاتي قائل بودند و آن را به ايطا خفي و جلي و تكرار كامل كلمه قافيه و شايگان تقسيم كردهاند. مشهور است كه شاعران بزرگ ادب فارسي از تكرار قافيه در شعر خود پرهيز كردهاند. در اين مقاله كوشش شده است تا درستي يا نادرستي اين ادعا در غزلهاي سعدي بررسي شود و نشان داده شود كه آيا سعدي در غزلهاي خود قافيه را تكرار ميكرده است يا خير.
🌺
قافيه يكي از اركان شعر فارسي است كه حتي در تعريف شعر از ديدگاه ادبيات اين سرزمين نيز، هماره جايگاهي استوار داشته است.
از صبحدم شعر فارسي تا آنگاه كه زمزمه هاي آغازين نيما و ديگر نوسرايان بالا گرفت. قافيه شكل دهنده بسياري از مضامين و نكته ها و دقايق شعري بوده است و دغدغه قافيه انديشي تا آنجا مي رسد كه نام آوران عرصه ادب را به شكوه وا مي دارد:
قافيه انديشم و دلدار من
گويدم منديش جز ديدار من
در تعريف قافيه اهل ادب اختلاف كرده اند و هر يك تعريفي خاص از آن دارند كه در اين مختصر، مجال پرداختن به آنها نيست.(1) آنچه موجب شكل گيري اين مقاله شد، نكته اي است كه حافظ پژوه معاصر، آقاي بهاءالدين خرمشاهي در كتاب گرانسنگ حافظ نامه و در باب تكرار قافيه آورده اند. «ادب شناسان و قافيه سنجان تكرار قافيه را در غزل كه تعداد ابيات آن علي المشهور هفت تا چهارده مي شمارند، جايز نميشمارند؛ و مشهور است يا از اغلاط مشهور است كه غزلسرايان بزرگ فارسي اين قاعده را رعايت كردهاند، هنوز تحقيق جامع و يا حتي مفردي در اين باب صورت نگرفته كه آيا غزلسرايان بزرگي چون مولانا و سعدي و حافظ اين قاعده را رعايت كرده و از تكرار قافيه پرهيز كرده اند يا خير؟(2)»
ايشان پس از آن، تكرار قافيه در غزل حافظ را به سه دسته خفيف (ايطا خفي) و شديد و شديدتر تقسيم كرده و براي هر يك شواهدي آورده و در انتها به اين نتيجه رسيده اند: «آري با نظر در اين همه شواهد معلوم مي شود كه حافظ اگر عمدي به تكرار قافيه نداشته بوده، بي شك اكراهي هم نداشته است. اما تكرار قافيه نه از حافظ شروع شده و نه به او ختم گرديده، يك شاخه از پيروان سختكوش حافظ، يعني شعراي سبك هندي اين تفنن را به تعمد و تصنع آشكاري كشانده اند تا بدانجا كه در سبك هندي تكرار قافيه نه فقط مباح و حتي ممدوح بلكه از مشخصه هاي اين سبك است، كمتر غزلي از صائب يا عرفي يا ديگر هندي گويان بزرگ هست كه در آن تكرار قافيه نباشد.»(3)
🌺
تكرار قافيه چيست؟
سخن سنجان و ناقدان شعر آنگاه كه كلمهاي به تمامي و يا در كلمات مركب، جزء دوم آن در يك شعر و در كمتر از فاصله هاي معين شده، تكرار شود، شعر را داراي عيب تكرار قافيه مي دانسته و براي آن درجاتي قائل بودند.
شمس قيس رازي در المعجم في معايير اشعار عجم مي گويد:
«ايطاء بازگردانيدن قافيتي است دوبار، و آن دو نوع است جلي و خفي، ايطاء جلي چنانكه بوسليك گفته است:
در اين زمانه بتي نيست از تو نيكوتر
نه بر تو برهمني از رهيت مشفق تر...
و ايطاء جلي از عيوب فاحش است در شعر الا [كي] قصيده دراز باشد. چنانك از بيست و سي بيت كي در اشعار پارسي حد قصيده است بقول بعضي [در گذرد] يا قصيده را دو مطلع باشد [پس] شايد: كي يك دو قافيه در مطلع دوم بازگرداند و تكرار قافيه عروض را از [مطالع] كه ايطاء نشمرند.
و اما ايطاء خفي آن است كي بعضي از حروف زوايد كي در فصل روي برشمرده [آمده است در قصيدهي] مكرر كرده اند [بر وجهي كي ميان هر دو فرقي توان نهاد] جنانك آب و گلاب و كار و كامكار و شاخسار و كوهسار... و بيشتر شعرا در ايطاء آت خفي مسامحت كرده اند چون در قطعهي دو يا سه آرند و بر سبيل ندرت افتد...»(4)
صاحب المعجم در ادامه، ايطاء خفي و شايگان را مترادف آورده و البته متذكر شده است كه «عامه شعرا، قافيه شايگان آن را گويند كي الف و نون جمع در آن مستعمل باشد.»
دكتر سيروس شميسا در كتاب آشنايي با عروض قافيه و در بحث عيوب قافيه مي گويد:
«ايطاء عيبي است كه در قافيه شدن كلمات مركب پيش مي آيد و آن وقتي است كه قافيه تنها براساس تكرار جزء دوم كلمه مركب باشد.
🌺
ايطاء بر دو نوع است:
الف: ايطاء جلي و آن چنان است كه تكرار جزء دوم كلمه قافيه كاملاً آشكار باشد مثل قافيه ساختن بتر (=بدتر) با خوشتر (=خوش تر) و دانشمند با حاجتمند...
ب: ايطاء خفي و آن چنان است كه تكرار جزء دوم چنان آشكار نباشد و اين وقتي است كه كلمه مركب بر اثر كثرت استعمال، حكم كلمه بسيط را پيدا كرده باشد، مثل قافيه كردن رنجور با مزدور و گلاب با غرقاب.
شايگان- معادل فارسي همان ايطاي جلي است ولي معمولاً آن را در مورد تكرار علامت جمع به كار ميبرند.»(5)
دكتر وحيديان كاميار ايطا و شايگان را مترادف يكديگر دانسته و آن را بر دو نوع جلي و خفي تقسيم ميكند و الف و نون جمع را هم در ضمن ايطاي جلي مي آورد.(6)
حاصل سخن اينكه تكرار قافيه در ادب فارسي عيبي محسوب مي گشته(7) ولي اينكه شاعران تا چه حد خود را از اين عيب منزه مي داشته اند جاي بحث و بررسي دارد كه مقالهي حاضر كوشده است مبحث تكرار قافيه را در يكي از اركان ادب فارسي يعني غزليات سعدي بررسي كند.
با توجه به مطالب ذكر شده مشخص گرديد كه در شعر فارسي با سه نوع تكرار قافيه مواجهيم:
1- ايطاء خفي يا تكرار خفيف قافيه كه در قافيه كردن كلمات مركبي پيش مي آيد كه بر اثر كثرت استعمال در حكم كلمه بسيط قرار گرفته اند مثل قافيه كردن شيرين با سيمين
2- ايطاء جلي يا تكرار شديد قافيه: اين تكرار نيز در كلمات مركب پيش مي آيد ولي با اين تفاوت كه در اينجا پسوند كلمات مركب هنوز استقلال خود را حفظ كرده و از كلمه اصلي باز شناخته مي شوند مانند قافيه كردن غرقاب با پاياب.
3- شايگان كه تكرار الف و نون جمع در كلمات قافيه است.
با توجه به اينكه گويا بيشتر از هفت بيت فاصله بين دو قافيه تكراري جوازي است براي تكرار قافيه(8)، ميتوان تكرار قافيه در غزليات سعدي را به شرح زير مورد تحقيق قرار داد.
1- ايطاء جلي به همراه شايگان
الف: با فاصله بيشتر از هفت بيت
ب: با فاصله كمتر از هفت بيت
2- تكرار كامل كلمه قافيه
الف: با فاصله بيشتر از هفت بيت
ب: با فاصله كمتر از هفت بيت
🌺 ردالقافيه🌺
در بحث تكرار قافيه اين نكته نيز قابل ذكر است كه قدما و به تبع آنها ادب شناسان متأخر تكرار قافيه مصرع اوّل مطلع را در آخر بيت دوم نه تنها عيب نمي دانسته، بلكه آن را در شمار صنايع شعري به نام ردالقافيه ميآورند كه به قول دكتر شميسا معلوم نيست در اين صنعت چه لطفي مي ديده اند.(9) در مجموع غزلهاي سعدي 7 مورد ردالقافيه آمده است كه بسامد آن نسبت به ساير موارد تكرار قافيه كمتر است و مي تواند مؤيد اين باشد كه سعدي در بحث تكرار قافيه، حساسيت به عيب يا حسن و يا در شمار صنايع شعري بودن آن نداشته و صرفاً مضمون و به اصطلاح به جا نشستن قافيه او را بر آن داشته كه به تكرار آن دست بزند. مثالهاي ردالقافيه در غزلهاي سعدي به شرح زير است:
1) غزل 169- خواتيم- ص249
ب1- تـو را ز حال پريشان مـا چه غـم دارد؟
اگر چـراغ بميرد صبا چه غم دارد
ب2- تو را كه هرچه مرادست ميرود از پيش
ز بی مـرادی امثال ما چه غم دارد
2) غزل 179- بدايع- ص263
ب1- كيست آن ماه منوّر كه چنين مي گذرد؟
تشنه جان مي دهد و ماء معين مي گذرد
ب2- سرو اگر نيز تحوّل كند از جاي به جاي
نتـوان گفت كـه زيباتر از ايـن مي گذرد
3) غزل 208- بدايع- ص305
ب1- مرا به عاقبت اين شوخ سيمتن بكشد
چو شمع سوخته روزي در انجمن بكشد
ب2- بـه لطف اگر بخرامـد هـزار دل ببرد
بـه قهـر اگـر بستيـزد، هـزار تـن بـكشد
4) غزل 338- خواتيم- ص493
ب1- دليكه ديد كه غايب شدست ازين درويش
گرفته از سرمستي و عاشقي سر خويش
ب2- به دست آنكـه فتادهسـت اگـر مسلمانست
مـگـر حـلال نـدارد مـظالـم درويـش
5) غزل 367- طيبات- ص538
ب1- من خود ای ساقی از اينشوق كهدارممستم
تو به يك جرعهی ديگر ببری از دستم
ب2- هر چـه كوتـه نظـرانند بـرايشـان پيمـاي
كه حريفان ز مل و من ز تأمل مستم
6) غزل 429- غزليات قديم- ص632
ب1- تـو مپنـدار كـزيـن در بـمـلامت بـروم
دلم اينجاست بده تا به سلامت بروم
ب2- ترك سر گفتم از آن پيش كه بنهادم پاي
نـه بزرق آمـده ام تا به ملامت بروم
7) غزل 36- خواتيم- طيبات- ص989
ب1- دوش در صحراي خلوت گوي تنهائي زدم
خـيـمـه بـر بـالاي مـنـظـوران بـالائـي زدم
ب2- خرقـه پوشان صوامـع را دوتائي چاك شد
چون من اندر كوي وحدت گوي تنهائي زدم
🌺
مبحث تكرار قافيه در غزليات سعدي را مي توان مستقيماً از بحث ايطاء جلي يا تكرار شديد قافيه آغاز كرد و آنگاه به تكرار كلمه قافيه يا تكرار شديدتر رسيد. زيرا با بررسي غزليات شيخ شيراز مشخص مي گردد كه تكرار قافيه در نزد او همانند حافظ چندان ناپسند نبوده و هر آنگاه كه مجال سخن تكرار قافيهاي را الزامي ساخته بي محابا آنرا در كلام غزل خويش آورده است بي آنكه انديشهي عيب قافيه بر ضميرش خطور نمايد. به همين جهت از ايطاء خفي يا تكرار خفيف قافيه در غزليات سعدي مي گذرم زيرا همچنانكه در صفحات بعد خواهم آورد او كه گاه عبارت قافيه را با فاصله كمتر از 3 بيت تكرار مي كند روشن است كه از آوردن ايطاء خفي در غزل خويش باكي نداشته باشد به عبارت ديگر ايطاء خفي در غزليات سعدي آنقدر فراوان است كه ذكر همه آنها اين مقاله را بسيار طولاني مي كند. فقط به عنوان نمونه چند مثال را آورده سپس به مباحث ديگر مي پردازم:
شيخ در مطلع غزل 221 طيبات مي فرمايد:
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عيش خلوت به تماشاي گلستان ماند (10)
با معيارهاي ذكر شده در كتب قافيه بوستان و گلستان داراي عيب ايطا خفي مي باشند ولي سعدي اين دو قافيه را در يك بيت آورده است و اصولاً در بررسي غزليات او ديده مي شود كه هرگاه در غزلي بوستان قافيه شود حتماً گلستاني نيز در پي آن خواهد آمد و همچنين قافيه كردن مستمند و دردمند، چنين و اين و امثال آن نشانگر آن است كه شيخ با آوردن كلماتي كه جز دوم آنها (حروف قافيه آنها) تكراري بوده ولي بر اثر كثرت استعمال در حكم كلمه بسيط شده اند مشكلي نداشته و هر گاه مضمون غزل ايجاب مي كرده از اين قوافي استفاه مي نموده است.
امّا تكرار شديد كلمه قافيه يا ايطا جلي كه نمونه هاي آن بعد از اين خواهد آمد نيز بسامدي فراوان در ديوان غزليات سعدي دارد. اين تكرار قافيه را با فاصله كمتر و بيشتر از هفت بيت مي آورم و آنگاه ادامه مبحث را پي ميگيرم.
1- ايطاء جلي با فاصله بيشتر از هفت بيت
1) غزل 62- طيبات- ص96
ب2- زيباتر ازين صيد همه عمر نكردست
شيرين تر ازين خربزه، هرگز نبريدست
ب9- در دجله كه مرغابـي ز انديشه نرفتي
كشتي رود اكنون كه تتر جسر بريدست
مي توان اين قافيه را تكرار كامل كلمه قافيه هم گرفت زيرا فعل بريدن است كه تكرار شده است. و به همين ترتيب است ساير فعل هايي كه قافيه شده اند و فقط وجه آنها تغيير كرده است.
2) غزل 120- طيبات- ص182
ب1- خبرت هست كه بيروي تو آرامم نيست
طـاقت بـار فـراق، ايـن همـه ايـامم نيست
ب11- سعـديـا نـامتنـاسب حـيـواني بـاشـد
هر كه گويد كه دلم هست و دلارامم نيست
3) غزل 185- طيبات- ص271
ب1- كسي به عيب من از خويشتن نپردازد
كه هر كه مي نگرم با تو عشق مي بازد
ب10- خلاف عهد تو هرگز نيايد از سعدي
دلي كـه از تـو بپرداخت، با كـه پردازد
4) غزل 212- طيبات- ص311
ب1- هر كهشيريني فروشد،مشتريبر وي بجوشد
يا مگس را پـر ببندد يـا عسل را سـر بپوشد
ب8- هر كه معشوقي ندارد، عمر ضايع ميگذارد
همچنان ناپخته باشد، هر كه بر آتش نجوشد
5) غزل 253- بدايع- ص370
ب1- به بوی آنكه شبی در حـرم بياسايند
هـزار باديـه سهلسـت اگـر بپيمايند
ب10- مثال سعدي عودست تا نسوزاني
جماعت از نفسش دم به دم نياسايند
6) غزل 312- بدايع- ص458
ب1- بزرگ دولت آن كز درش تو آيي باز
بيا بيا كـه بخير آمـدي، كجايي باز؟
ب8- عـوام خلـق ملامـت كننـد صوفي را
كزين هوا و طبيعت چـرا نيايي باز؟
7) غزل 336- طيبات- ص491
ب1- رفتي و نمـي شوي فراموش
می آيـی و مـی روم مـن از هوش
ب11- بلبل كه بدست شاهد افتاد
يـاران چـمـن كـنـد فـرامـوش
ب2- سحـرسـت كمـان ابـروانت
پيـوستـه كـشيـده تـا بنـاگـوش
ب24- سعدی همه ساله پند مردم
می گويد و خود نمی كند گوش
در اين 4 بيت يکبار كلمه فراموش كه كلمه قافيه است كامل تكرار شده است و بناگوش و گوش نيز داراي ايطا جلي هستند.
8) غزل 369- طيبات- ص541
ب1- چو تو آمدی مرا بس كه حديث خويش گفتم
چو تو ايستاده باشی ادب آنكه من بيفتم
ب8- ز هـزار خـون سـعـدی بـحلـند بنـدگـانـت
تو بگـوی تا بريزند و بگو كه من نگفتم
9) غزل 473- بدايع- ص693
ب1- دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من
تا نكند گل غرور رنگ من و بوی من
ب8- ای گـل خوشبوی من ياد كنی بعـد ازين
سعدس بيچاره بود بلبل خوشگوی من
10) غزل 494- طيبات- ص722
ب1- ای يـار جفـا كـرده پيـوند بريده
اين بـود وفـاداری و عهد تـو نديده
ب10- روی تو مبيناد دگر ديده سعدی
گر ديده به کس باز كند روی تو ديده
11) غزل 538- طيبات- ص786
ب1- گفتم: آهن دلی كنم چندی
نـدهـم دل بهيـچ دلبنـدی
ب10- سعديا دور نيكنامی رفت
نوبت عاشقيست يكچندی
12) غزل 12- طيبات- ص947
ب1- هر كه هر بامداد پيش كسی است
هر شبانگاه در سرش هوسی است
ب9- هـر كجا بينی ايـن چنين كس را
التفاتش مكن كـه هيچ كسی است
13) غزل 42- طيبات- ص999
ب1- خرما نتوان خورد ازين خار كه كشتيم
ديبا نتـوان كـردن ازيـن پشم كه رشتيم
ب13- سعدی مگـر از خـرمن اقبال بزرگان
يك خوشه ببخشند كه ما تخم نكشتيم
14) غزل 52- طيبات- ص1015
ب1- چو كسی درآمد از پای و تو دستگاه داری
گـرت آدميّتـی هـسـت دلـش نـگـاه داری
ب10- كهزبان خاك داند؟ كه به گوش مردهگويد:
چه خوشست عيش وارث كه به جايگاه داری
سعدی 14 بار با فاصله بيشتر از 7 بيت ايطا جلی آورده است و البته دقت در ابيات مشخص میسازد كه در بيشتر اوقات مضمون آنقدر لطافت داشته است كه عيب قافيه را تحمل پذير نمايد.
2- ايطاء جلی با فاصله كمتر از 7 بيت
1) غزل11- طيبات- ص 19
ب4- روی خوش و آواز خوش دارنـد هر يـك لذتی
بنگر كه لذت چون بود محبوب خوشآواز را
ب6- شور غم عشقش چنين،حيفاست پنهانداشتن؟
در گـوش نـی رمـزی بگـو تا بركشد آواز را
2) غزل 12- طيبات- ص 20
ب1- دوست میدارم من اين ناليدن دلسوز را
تا بـه هـر نوعی كـه باشد بگـذرانـم روز را
ب5- كامجويان را زناكامی چشيدن چارهنيست
بـر زمستـان صبـر بـايـد طـالـب نـوروز را
ب6- عاقلان خوشـه چين از سـرّ ليلی غافلنـد
اين كرامتنيست جز مجنون خرمن سوز را
ب9- سعديا دی رفت و فرداهمچنان موجود نيست
در ميان اين و آن فرصت شمار امروز را
شاعر مجموعهای كامل از تكرار قافيه را پشت سر هم آورده است. روز و نوروز و امروز را میتوان حتی تكرار كامل كلمه قافيه نيز دانست و نيز كلمه سوز و دلسوز نيز تكرار شديد قافيه را در خود دارند اين غزل شايد نمايانگر كامل عدم تقيد سعدی به رعايت عدم تكرار قافيه باشد.
3) غزل 25- بدايع- غزليات قديم- ص 41
ب5- تو را حـكايـت مـا مختصـر بـه گـوش آيـد
كه حال تشنه نمیدانی، ای گلِ سيـراب
ب8- كجـايـی ای كـه تعنّـت كنـی و طعنـه زنـی
تـو بـر كنـاری و ما اوفتـاده در غـرقاب
ب10- اگرچه صبر من از روی دوست ممكننيست
همیكنم بهضرورت چو صبر ماهی از آب
غرقاب و سيراب را گروهی ايطاء خفی دانسته اند؛ ولی در اين غزل چون آب نيز يكی از كلمات قافيه است میتوان آن را ايطاء جلی و تكرار شديد كلمه قافيه دانست كه به هر حال آنچه كه در سه بيت عملاً قافيه شده است واژه آب است.
4) غزل 27- طيبات- ص44
ب3- از درونِ سـوزنـاك و چشـم تـر
نيمه ای در آتشـم نيمی در آب
ب8- خوی به دامان از بنا گوشش بگير
تا بگيـرد جامـه ات بوی گلاب
5) غزل 29- طيبات- ص48
ب1- متناسبنـد و مـوزون حـركات دلفـريبـت
متوجهّست با ما سخنان بیحسيبت
ب6- عجب از كسی درين شهر كه پارسا بماند
مگر او نديده باشد رخ پارسا فريبت
6) غزل 32- طيبات- بدايع- ص51
ب1- معلّمت همه شوخی و دلبـری آموخت
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
ب3- تو بت چرا به معلم روی كه بتگر چين
به چيـن زلف تو آيد بـه بتگری آموخت
7) غزل 41- خواتيم- ص 63
ب1- ديــرآمـدی ای نـگـار سـرمـسـت
زودت نـدهـيـم دامـن از دسـت
ب5- چشمت به كرشمه خون من ريخت
وز قتل خطا چه غم خورد مست
8) غزل 53- طيبات- ص82
ب1- ديـدار تـو حلّ مشكـلاتسـت
صبـر از تو خلاف ممكناتست
ب5- ترسم تو به سحر غمزه يكروز
دعـوی بكنی كـه معجـزاتست
ب6- زهـر از قبـول تـو نـوشـدارو
فحش از دهن تو طيبات است
تكرار جمع مؤنث عربی كه از ديرباز اين غزل سعدی را به عنوان شاهدی برای تكرار قافيه يا ايطا جلی میآوردهاند.
9) غزل 57- طيبات- ص88
ب1- هر صبحدم نسيم گل از بوستان توست
الحـان بلبل از نفس دوستان توست
ب6- از رشـك آفتـاب مجـالـت بـر آسمان
هرماه، ماه ديدم چون ابروان توست
تكرار «ان» جمع يا شايگان كه آنرا در مبحث ايطا جلي آورده ام.
(ادامه موارد ايطا جلی با فاصله كمتر از 7 بيت در پانوشت شماره 11)
از مجموع 685 غزل 51 غزل داراي عيب قافيه از نوع ايطا جلی بوده كه 37 بار آن با فاصله كمتر از 7 بيت آمده و 14 بار آن با فاصله بيشتر از 7 بيت بوده است يعنی در نزديك به 7% از غزلهای ديوان سعدی ايطا جلی آمده است و همانطور كه در نمونهها ديده شد، گاه در يك غزل چندبار اين عيب تكرار شده است. در ادامه تكرار كامل قافيه يا عيب شديدتر قافيه را در غزلهای شيخ شيراز پی میگيريم.
3- تكرار كامل كلمه قافيه با فاصله بيشتر از هفت بيت
1) غزل 1- طيبات- صفحه 1
ب1- اول دفتر بـه نام ايـزد دانـا
صانـع پروردگـار حـی تـوانا
ب9- پرتو نور سرادقات جلالش
از عظمت ماورای فكرت دانا
2) غزل 19- بدايع- ص 31
ب1- كمان سخت كه داد آن لطيف بازو را
كـه تير غمزه تمـام است صيـد آهو را
ب10- به رنج بردن بيهوده گنج نتـوان برد
كه بخت راست، فضيلت نه زور بازو را
شايد چون بازو در بيت 10 مضاف مضاف اليه است و در بيت اوّل موصوف و صفت جوازی بوده است برای تكرار آن.
3) غزل 22- بدايع- ص 37
ب1- من بدين خوبی و زيبايی نديدم روی را
وين دلاويـزی و دلبنـدی نباشـد موی را
ب9- سعديا گر بوسه بر دستش نمیياری نهاد
چاره آن دانم كه در پايش بمالی روی را
4) غزل 28- غزليات قديم- ص 45
ب1- سرمسـت درآمـد از خـرابات
بـا عقـل خـراب در منـاجات
ب9- صافی چو بشد به دور سعدی
زين پس من و دردی خرابات
5) غزل 40- طيبات- ص61
ب1- چنان به موی تو آشفتهام بهبوی تو مست
كه نيستم خبر از هر چه در عالم هست
ب8- نگاه من به تو و ديگران به خود مشغول
معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست
6) غزل 73- طيبات- ص113
ب1- ديده از ديدار خوبان برگرفتن مشكلاست
هر كه ما را اين نصيحت میكند بیحاصلست
ب11- سعی آساناست با هر كسگرفتن دوستی
ليك چونپيوند شد خود باز كردن مشكلاست
7) غزل 83- بدايع- ص128
ب1- مگر نسيم سحر بوی زلف يار مناست
كه راحت دل رنجور بی قرار من است
ب10- و گر مراد تو اين است بی مرادی من
تفاوتـی نكند چون مـراد يار من است
8) غزل 85- بدايع- ص131
ب1- با همه مهر و با منش كينست
چه كنم؟ حظّ بخت من اينست
ب10- سعديا، تن بـه نيستي در ده
چاره بـا سخت بازوان اينست
9) غزل 91- طيبات- ص 140
ب1- سفر دراز نباشد به پـای طالب دوست
كـه زنده ابدست آدمی كه كشته اوست
ب10- هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
به دوستی كه نگويد به جز حكايت دوست
(ادامه مثالها در پانوشت شماره 12)
4- تكرار كامل كلمه قافيه با فاصله كمتر از هفت بيت
1) غزل2- طيبات- ص3
ب1- ای نـفــس خــرم بـاد صـبـا
از بـر يـار آمـدهای مـرحـبا
ب5- بار دگر گر به سر كوی دوست
بگذری، ای پيـك نسيـم صبا
2) غزل 6- طيبات- ص10
ب1- پيش ما رسم شكستن نبـود عهـد وفا را
الله الله، تـو فراموش مكن صحبت ما را
ب4- گر سرم میرود از عهد تو سر باز نپيچم
تا بگويند پس از من كه بسر برد وفا را
3) غزل 8- طيبات- ص 14
ب1- ز اندازه بيرون تشنه ام،ساقي،بيار آن آب را
اول مرا سيراب كـن و آنگه بده اصحاب را
ب5- مقدار يار همنفس چون من نداند هيچ كس
ماهي كه بر خشك اوفتد قيمت بداند آب را
شايد آب در بيت اوّل چون در معني شراب به كار رفته است مجوزی شده است برای تكرار آن.
4) غزل 13- خواتيم- ص22
ب1- وه كه گر من باز بينم روی يار خويش را
تا قيامت شكر گويم كردگار خـويش را
ب3- مـردم بيگانـه را خـاطـر نگهدارنـد خلق
دوستـان مـا بيازردنـد يـار خـويـش را
ب5- رأی، رأی توست خواهی جنگ و خواهی آشتی
ما قلم در سر كشيديم اختيار خويش را
ب11- گرمراد خويش خواهی، ترک وصلما بگوی
ور مرا خواهی رهاكن اختيار خويش را
تكرار دو قافيه متفاوت در يك غزل كه در نوع خود قابل توجه است.
5) غزل 30- طيبات- ص49
ب1- هر كه خصم اندرو كمند انداخت
بـه مـراد خـويش ببايد ساخت
ب7- آفـريـن بــر زبـان شـيـرينـت
كاينهمه شـور در جهان انداخت
6) غزل 33- طيبات- ص53
ب1- كهن شود همه كس را به روزگار، ارادت
مگر مرا كه همان عشق اول است و زيادت
ب7- مـرا هـر آينـه روزي تمـام كشته ببيني؟
گرفتـه دامن قاتل بـه هـر دو دسـت ارادت
7) غزل39- طيبات- ص60
ب1- بی تو نبايد كـه بـه خلوت نشست
حيف بود در به چنين روی بـست
ب6- صبر قفا خورد و به راهی گريخت
عقل بلا ديـد و بـه كنجی نشست
8) غزل 43- طيبات- ص64
ب1- نشايد گفتن آنكس را دلی هست
كه ننهد بر چنين صورت دل از دست
ب6- اگر دوری رود بـی آشتـی نيست
و گـر خونـی بيايـد، كشته ای هست
9) غزل 49- طيبات- صص 76-75
ب1- خرّم آن بقعه كه آرامگه يار آنجاست
راحت جـان و شفـای دل بيمار آنجاست
ب4- آخر ای بـاد صبا بويـی اگر می آری
سوی شيراز گذر كن كه مرا يار آنجاست
10) غزل 51- طيبات- ص78
ب1- آننهزلفستو بناگوشكهروزستو شبست
و آن نه بالای صنوبر كه درخت رطبست
ب6- هر كسی را به تـو اين ميل نباشد كـه مرا
كافتابی تـو و كـوتاه نظـر مـرغ شبـست
11) غزل 55- طيبات- ص84
ب1- مجنون عشق را دگر امروز چه حالتست
كاسلام دين ليلی و ديگر ضلالت است
ب5- ای مدعی كـه می گـذری بـر كنـار آب
ما را كـه غرقـه ايم ندانی چه حالتست
12) غزل 58- بدايع- صص90-89
ب1- اتفاقم به سر كوی كسي افتادهست
كه در آن كوی چو من كشته بسی افتادهست
ب6- سعديا حال پراكنده گويی آن داند
كـه همـه عمـر بـه چوگـان كسی افتادست
13) غزل 68- طيبات- ص105
ب1- چشمتخوشاستوبراثرخوابخوشتراست
طـعـم دهـانـت از شكـر نـاب خوشتر است
ب4- دوش آرزوی خواب خوشم بـود يکزمـان
امشب نظر به روی تو از خواب خوشتر است
14) غزل 70- بدايع- ص109
ب1- ای كه از سرو روان قـدّ تـو چالاكتر است
دل به روی تـو ز روی تو طربناكترست
ب3- چست بودستمرا كسوت معنی همه وقت
بـاز بـر قامـت زيبـای تو چالاكترست
15) غزل 77- طيبات- ص120
ب1- بر من كه صبوحی زدهام خرقه حرام است
ای مجلسيـان راه خـرابـات كدام است
ب5- با چون تو حريفی به چنين جاي در اين وقت
گر باده خورم، خمر بهشتی نه حرام است
16) غزل 90- خواتيم- ص139
ب1- سرمست درآمد از درم دوست
لبخند زنان چو غنچه در پوست
ب4- پيش قـدمش بـه سـر دويـدم
در پـای فتادمش كـه ای دوست
17) غزل 97- غزليات قديم- ص149
ب1- صبحی مبارك است نظر بر جمال دوست
بر خوردن از درختِ اميدِ وصال دوست
ب7- سعدي! حجاب نيست تـو آئينه پـاك دار
زنگار خورده چون بنمايد جمال دوست
18) غزل 98- بدايع- ص150
ب1- گفتم مگـر به خواب ببينـم خيال دوست
اينك علی الصبّاح نظـر بر جمال دوست
ب5- ای خواب، گرد ديده سعدی دگر مگرد
يا ديده جای خواب بود يا خيال دوست
19) غزل 105- بدايع- ص160
ب1- آب حيات منت خاك سر كوی دوست
گر دو جهان خرّمست ما و غم روی دوست
ب5- گر متفرّق شود خاك من اندر جهان
بـاد نيارد ربـود گرد مـن از كـوی دوست
(ادامه مثالها در پانوشت شماره 13)
🌺نتيجه گيری🌺
همانطور كه در نمونه ها ديده می شود در يكصد و هفتاد و هفت غزل سعدی تكرار كامل قافيه به چشم میخورد يعنی نزديك به 27% غزليات دارای عيب شديد قافيه هستند كه نكتهای قابل تأمل است از اين ميان تكرار قافيه در 67 غزل يعنی نزديك به 10% با فاصله بيشتر از 7 بيت آمده است و در بقيه با فاصله كمتر از 7 بيت. يعنی سعدی عدم تقيد به عيب تكرار قافيه را با نموداری معكوس آورده است. يعنی ايطا خفی يا عيب خفيف تكرار قافيه با بسامد كمتري در غزلهايش آمده است حال آنكه تكرار كامل كلمه قافيه با فاصله كمتر از 7 بيت به عنوان شديدترين عيب تكرار قافيه بيشترين بسامد را دارد. اگر ايطاء جلي با فاصله كمتر و بيشتر از 7 بيت را به تكرار كامل كلمه قافيه بيفزاييم سعدی در 239 غزل خويش به نحوی قافيه را تكرار نموده است كه نزديك به 35% كل غزليات می شود و اگر ايطاء خفی را نيز به اين مورد بيفزاييم شيخ شيراز در 50% از غزلهای خود اعتقاد قدما مبنی بر عدم جواز تكرار قافيه در غزل را بر نتافته و هر كجا كه قافيه را مناسب مضمون ذهن خويش يافته آن را تكرار كرده است حتی با كمترين فاصله ممكن بين ابيات. بنابراين مشخص مي گردد كه علاوه بر حافظ، سعدي نيز اين دستورالعمل قافيه سنجان را چندان جدی نگرفته است و سخن خويش را بالاتر از آن ديده كه در چنبره اين قواعد گرفتار آيد.
بر حديث من و حسن تو نيفزايد كسي
حد همين است سخندانی و زيبايی را
پانوشت ها:
1- موسيقی شعر- دكتر محمدرضا شفيعی كدكنی، انتشارات آگاه، چاپ پنجم، 1376، صفحه 55.
2- حافظ نامه (دو جلد)، بهاءالدين خرمشاهی، انتشارات علمی و فرهنگی، صدا و سيما، 1368، چاپ سوم، جلد دوم، صفحه 838.
3- حافظ نامه، صفحه 849.
4- المعجم فی معاییر اشعار عجم، شمس قيس رازی، تصحيح علامه قزوينی، انتشارات دانشگاه تهران، 1338، صفحه 285.
5- آشنايي با عروض و قافيه، دكتر شميسا، انتشارات فردوسی، 1369، چاپ پنجم، صفحه 107.
6- وزن و قافيه شعر فارسی، دكتر تقی وحيديان كاميار، مركز نشر دانشگاهی، چاپ چهارم، 1374، صفحه 101.
7- همان، صفحه 99 و فنون بلاغت و صنايع ادبی، جلال الدين همايی، نشر هما، چاپ ششم، 1368، صفحه 73.
8- حافظ نامه، ج 2، صفحه 847..
9- آشنايی با عروض و قافيه، صفحه 110 و فنون بلاغت و صنايع ادبی، جلال الدين همايی، صفحه 73.
10- تمام مثالهای ذكر شده از ديوان غزليات سعدی به تصحيح دكتر خليل خطيب رهبر انتخاب گرديده است.
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۴ ساعت 10:38 توسط یوسف علی یوسف نژاد
برداشت از وبلاگ سیاه مشق با ویرایش