چهارشنبه ۲۸ آذر
کبریت شعری از رضا چیرانی
از دفتر قدرمطلق نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۸ ۰۸:۴۹ شماره ثبت ۷۸۳۵۴
بازدید : ۶۳۴ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب رضا چیرانی
|
خاطرات تلخ، فراموش شدنی نیستند
زخم های کهنه هم
صدای پای دلهره،
تا پشت پنجره ی گرگ و میش
برای شنیده شدن صف میکشد
به آواز خوان دوره گرد بگو:
اینجا کاکتوس ها
خواب به چشمشان نمی آید
از همان زمان که باد پاییزیِ چشمهایت
میان مزرعه ی گندم غلطید
دیگر کبریت ها بی خطر نبودند.
در هجوم هیزِ چشمان چاقوهایی
که منتظر بهانه اند
برای بریدن دسته های خویش
ودکای نبودنت
چه سخت از گلو پایین می رود
نوشابه ها هم دیگر مزه های خوبی نیستند
دلم میخواهد تا صبح
تلو تلو بخورم میان کوچه هایی
که قوطی هاشان
منتظر سوت ضربات کاشته اند
و
درب منهول هاشان
سنگساران هر شبه ی پاییز
آدم ها
دیگر محبت را نمیفهمند
و گنجشکها
خرده های نان لب پنجره را
|
|
نقدها و نظرات
|
زنده باشید استاد عزیزم💖💖💖💖💖 | |
|
سپاس استاد ارجمندم🙏🙏🙏🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار جالب و زیبا بود