لالا یـــــــــــــی شـــب

سلام :

می‌خواهم و می‌خواستمت،
تا نفسم بود
می‌سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود ، که این شـــــعله ی بیدار
روشـــــــــنگر شب‌های بلند قفســـــــــــــم بود
ــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــ . فریدون مشـــــــــــیری

درود بر شما بانوی ادیب و فاضل
ظل ممدود خم زلف تو ام بر سر باد
که در آن سایه قرار دل شیدا باشد

سالروزتولد
فریدون مشیری مبارکتان باد

سلام :

آن بخت گریزنده دمی‌ آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود
ــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــ . فریدون مشـــــــــــیری

سپاس بانو رحیم زاده گرامی

سالروزتولد
فریدون مشیری مبارکتان باد

سلام :

دست من و آغوش تو، هیهات، که یک عمر
تنها نفسی‌ با تو نشستن هوسم بود
ــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــ . فریدون مشـــــــــــیری

عرض ادب استاد استکی عزیز

سالروزتولد
فریدون مشیری مبارکتان باد

سلام

بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود

سیمای مسیحایی‌ اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود
_________ _________فریدون مشیری

خوشا امشب که مهمانم تو هستی
شــــــــــــــــــــریک درد پنهانم توهستی
چه دردی ؟ درد را از در براندم
تسلی بخش هجرانم تو هستی
بداهه تقدیمتان
پاییزتان گلریز بانو حسینی عزیز

سالروزتولد
فریدون مشیری مبارکتان باد

سلام
لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود
________ ______فریدون مشیری

سپاس جناب گرانمایه ارجمند

سالروزتولد
فریدون مشیری مبارکتان باد

سلام
من سکوت خویش را گم کرده‌ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم

من که خود افسانه می‌پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
________ ______فریدون مشیری
سپاس از همراهی همیشگی تان
گرانقدر الهی عزیز

سالروزتولد
فریدون مشیری مبارکتان باد

سلام

ای سکوت ای مادر فریادها
ساز جانم ازتو پر آوازه بود
تا در آغوش تو راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ________بریدون مشیری
عرض ادب بانو بهارلویی گرامی
سپاس که پسندیدید

سالروزتولد
فریدون مشیری مبارکتان باد

سلام
در پناهت برگ وبار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها
من ندیدم خوش تر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریادها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ________بریدون مشیری

سپاس رفیق شفیق
همراهی پیوسته تان را ارج مینهم

سالروزتولد
فریدون مشیری مبارکتان باد

سلام

گم شدم در این هیاهو گم شدم
توکجایی تا بگیری داد من؟
گر سکوت خویش را می‌داشتم
زندگی پر بود از فریاد من
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ________بریدون مشیری
مقدمتان گلباران
جناب دزفولی عزیز سپاس که پسندیدید

سالروزتولد
فریدون مشیری مبارکتان باد

سلام :

من سکوت خویش را گم کرده‌ام
لاجرم در این هیاهو گم شد
من که خود افسانه می‌پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ـــــــــــــــــــــــ _____بریدون مشیری
بانو یوسفی گرامی
قدمتان برکت است وبر هر برکتی شکری واجب
ایزد منان را هزاران شکر که در خدمت همدردانی چون شما هستم

سلام :

سیمای مسیحایی‌ اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود

لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود

ــــــ ________بریدون مشیری

سپاس مسیحای عزیز
بینظیر نفس گرم شماست

سلام :

جای مهتاب به تاریکی شب‌ها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل‌ها تو بخند
تو بمان با من، تنها تو بمان!
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــ فریدون مشیری
درود بر حضرت دوست
استاد هداوند گرامی از تعریف و تمجید شما سپاسگزارم
امید که لایق باشم
زنده باشید و سر فراز

سلام :
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب

بیمار خنده‌های توام،
بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی، گرم تر بتاب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ فریدون مشیری

سپاس جناب مزینانی عزیز
باور میکنید شما تنها شاعری هستید که به این مورد اشاره فرمودید
آآآآآآآه............

سیمای مسیحایی‌ اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود
لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود

سلام

استاد ارجمند بیدل عزیزم
سپاس که بنده نوازی فرمودید


در پناهت
برگ وبار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها
من ندیدم خوش تر از جادوی تو
ای ســــــــــــــــــــــــــــــکوت ای مادر فریادها
ــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ فریدون مشیری

سلام :
عرض ادب بانو رجایی ارجمند سپاس که با مهر میخوانید
مهربانیتان مستدام

تا حلقهٔ زنجیر دل آن زلف دراز است
درهای جنون بر من سودازده باز است
چشمی که تویی شاهد او محو تماشا
جایی که تویی قبلهٔ او گرم نماز است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــ فروغی بسطامی

سلام :
درود بر شما جناب افشاری عزیز
سپاس از بزرگواری و بنده نوازیتان

هان اي عقاب عشق
از اوج قله هاي مه آلوده دور دست
پرواز كن به دشت غم انگيز عمر من
آنجا ببر مرا
كه شرابم نمي برد
آن بي ستاره ام كه عقابم نمي برد ـــــــــــــــ فریدون مشــــیری

سلام
سپاس که میخوانیددوست گرامی
____

در راه زندگي
با اين همه تلاش و تقلا و تشنگي
با اين كه ناله ميكشم از دل
كه آب! آب!
ديگر فريب هم به سرابم نمي برد
پر كن پياله را ...! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــفریدون مشیری .

چو سلام تو شنیدم
ز سلامتـی بریدم
صنمــــا هزار آتش
تو در آن سلام داری
مولانا

سپاس............

کی شود استاد ، سنگین درون
خورده بر شعر و تسکین برون

یحیی

مرا قصد رنجش ، خندابم نبود
آتش بود و آب ، ته گردابم نبود
این هوس که آذری، ز بابم نبود
گر ز ما شدی رنج، شادابم نبود

یحیی

دلم تنگ است ،
ای مطرب، دهانت را شوم قربان،
بخوان شعر و بزن یک دم رباب، آهسته - آهسته!
لاهوتی

نازنین علی معصومی عزیز
سپاس ..................

عمریست ندیده‌ایم گلزار ترا
وان نرگس پرخمار خمار ترا
پنهان‌شده‌ای ز خلق مانند وفاا
دیریست ندیده‌ایم رخسار ترا
مولانا

ممنونم................