جمعه ۲۵ آبان
تراژدی شعری از رضا چیرانی
از دفتر قدرمطلق نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۸ ۱۸:۵۳ شماره ثبت ۷۶۵۴۸
بازدید : ۷۹۳ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب رضا چیرانی
|
مرور میشوم
میان پینه های خاطرات
به وسعت حریق جنگلی
که هیچ شاخه ای از آن به جا نمانده است
تمام لحظه های نارسیده را
چه ناشیانه سر بریده ام
به پای عمر
پای شوکران تلخ زندگی
عجب حماقتی!؟
کرال پشت میروند
سکانس های مملو از تراژدی
به روی پرده ی خیال
چه موذیانه پاپ کورن میخورند،
غصه های لعنتی
میان سینه ای که خالی از هواست
ببین کجا رسیده ام
که دوش آب سرد هم مرا خنک نمیکند
تنم میان حوله ی نبودنت،
غبار میشود
فشار خون به صفر میرسد،
کما برای رفتن نفس،
آش پشت پا درست میکند
چرا هنوز در میان استکان روی میز،
جرعه ای هوای شعر مانده است؟
من که سر کشیده ام تمام شیشه های کشمش سکوت را
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسيار زيبا و جالب بود