چهارشنبه ۵ دی
شب و تاریکی و ماه شعری از مهدی تنهائی
از دفتر شب های مهتابی نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۰۱:۱۵ شماره ثبت ۷۳۸۲۰
بازدید : ۸۴۲ | نظرات : ۴۸
|
آخرین اشعار ناب مهدی تنهائی
|
۱۳۹۸/۰۲/۲۸
#م_ت_
گاه در خلوت شب...
گوشه ی دنج اتاقم آرام...
با خودم تنهایی...
می کنم خاطره در ذهن؛ مرور...
خاطراتی که در این خلوت شب...
مونس این دل شیدای پر از دلتنگی ست...
شب و تاریکی و ماه...حسرت و ناله و آه...
و چه آهسته زمان می گذرد...
چه شده ساعت را...
می کنند ثانیه ها سخت عبور...
نکند مرده زمان، وانفسا...
شهر آشفته ی در روز ببین...
که چنین خفته در این خلوت شب...
و من وتنهایی...
عشق تو، یاد تو و خاطره ها...
بر من عاشق سر گشته ی دور از رخ تو...
خواب را کرده حرام...
#م_ت_
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما استاد استکی عزیز حضور پر مهرتان و نگاه زیبایتان هماره مزید دلگرمی این حقیر است سبز باشید و استوار دلتان شاد روزگارتان شیرین باد | |
|
سپاس مهرتان جناب براهویی عزیز زیبا نگاه شماست...همراهی دوستان عزیزی چون شما موجب دلگر می و مشوق من است | |
|
سلام بر خواهر ادیب و فر زا نه ام سما نه خانم ممنون زیبا نظر هستید ...ممنون از حضور پر مهرتان | |
|
درود و سلام بر استاد بانوی بزرگوار و خواهر عزیز م ...ممنون از حضور پر مهرتان سپاس از نگاه زیبایتان ...دلتون شاد عمرتون دراز ...سلامت باشید بانو یوسفی عزیز | |
|
سپاس از مهرتان جناب مهر آبادی عزیز | |
|
سپاسگزارم جناب کریمیان بزرگوار | |
|
سپاس از مهرتان جناب اسماعیلی عزیز | |
|
سپاس مهرتان استاد بانو محبوب عزیز لطفتان مستدام | |
|
سپاس مهرتان جناب رفیعی عزیز | |
|
سپاسگزارم جناب رشیدی عزیز | |
|
سپاس جناب عمران عزیز ممنون از شعر زیبایتان | |
|
سپاس بانو پریسا...ممنون از شعر زیبایتان | |
|
سپاس جناب آصف بزرگوارحضور پر مهر تان را ارج می نهم | |
|
سپاسگزارم جناب زارع عزیز ...حضور پر مهرتان را ارج می نهم | |
|
سلام بانو شعله ی عزیز خواهر ادیب و شاعرم ...ممنونم از نگاه زیبایت...تشکر بابت شعر قشنگت ... دلت شاد ...زیبا خواندی | |
|
سپاس از مهر تان جناب نوری عزیز | |
|
سپاسگزارم دوست خوبم همایونخان عزیز ...سپاس از مهرت ...حضور سبزت را هماره ارج می نهم و قدر دان نگاه زیبایت هستم | |
|
سپاس استاد مزینا نی بزرگوار...شب عالمی دیگر دارد...میتوانی در شب خودت باشی کسی کارت ندارد...هیا هو نیست سکوت است و تو...بدون اینکه کسی مزاحمت شود...پنجره را باز میکنی و ماه و ستا رگان را تماشا میکنی... غرق در زیبایی شان خواهی شد... ولی گاه این سکوت تو را به خاطراتی می برد که باید تاب و تحملش را داشته باشی گاه خاطرات شیرین و گاه تلخ اند...و برای تسکین خودت از رنج خاطرات تلخ و حسرتها باید همراه شب باشی و غرق در سکوتش... تاآرام گیری گاه میتوانی راحت اشک بریزی و با خودت خلوت کنی ....میتواتی راحت حرف دلت را با خودت بزنی ...یا قلم در دست گرفته و بنویسی...اما بی صدا و با سکوت... چون شب از فریاد و صدا بیزار است...شب آرامشش را به تو خواهد داد اگر همراهش باشی و همرازش... | |
|
سپاسگزارم بانو شیخ محمدی عزیز | |
|
سپاسگزارم جناب سالوند عزیز | |
|
سپاس از مهرتان جناب استاد دهنوی عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود