سه گلشنی اجتماعی به نام سخن های آتشین
"دل، سخن های آتشین دارد. دارد از عمقِ درد می سوزد/
نه فقط بانوانِ دل آذر که دلِ هرچه مرد می سوزد/"
کاش! می شد نَدید جامعه را؛ هرکسی هم به کار خود می رفت/
مثل بی اعتباریِ دوران درپیِ اعتبار خود می رفت/
پدری پیش خانواده ی خود ... . پدر،آتشفشانِ خاموش است/ مثل صدها گُدازه ای که روان همچو دود و غبار خود می رفت/
مادری پیش دختران خودش ... . مادر، آتشفشانِ جاری شد/
از دلش پل به چشم خود می زد؛ با دلِ جان نثار خود می رفت/
عده ای هم که می رسند از دور، هر سه یا چار سال یکباره/
پوستر، عکس، افتخار، شعار، شهر ما زیر بار خود می رفت/
عده ای خوش به حالشان شده است؛ چون رعیّت، حلالشان شده است/
گرگ، پشت گریم و نُطق و ادا، رهگذارِ شکارِ خود می رفت/
"این سخن های آتشین... . باشد! فقط از راه دور، گوش کنید!//
ما که رفتیم و دیگران رفتند. لااقل در عبور گوش کنید!" //
(سه گلشن نیز مانند قالب شعری سروش، قالبی نوین در شعر فارسی است. سه گلشن، قالبی ترکیبی و دارای مهندسیِ سه رُکنیِ کاملی است که به ترتیب دارای قسمت آغازگر، متن و سرانجام، قسمت پایان بخش می باشد.
آغازگر معمولا یک بیت با شیوه ی قافیه بندی مثنوی یا قطعه است. متن، چند یا چندین بیت به شیوه ی قافیه بندی غزل یا قطعه است و سرانجام، پایان بخش – که به شکل های متنوعی ممکن است به کار برود؛ از جمله: بصورت دوبیت به شیوه ی قافیه بندی دوبیتی یا چهارپاره ویا یک بیت جداگانه و یا یک تا سه مصراع جداگانه .)
بسيار زيبا و مبين مشكلات جامعه بود