کد بیست وسه ؛ دل را
دل را به کس ندادم ؛ شایسته است خدارا
دانم خدا به بخشد ؛ بر خانه اش ضیارا
تکبیر چون بگویم ؛ احرام بسته باشم
باید دگر نبینم ؛ غیری بجز خدارا
در گفتن ستایش ؛ اخلاص داشته باشم
از روی قصد قربت ؛ گویم بسی ثنارا
تکریم در رکوعم ؛ آن حالت خمیده
فرمان برم به امرش ؛ قربانیم منارا
برخاک چون نهادم ؛ پیشانیم ز اخلاص
لذت شده نصیبم ؛ از مرو تا صفارا
اندر قنوت ناگاه ؛ دل میدهم به شاهی
درجنگ بود درگیر ؛ وقتی زدن صلا را
غافل نشد درآن دم ؛ ازخصم هم نترسید
میخواند او نمازش ؛ میدید هر جفارا
اخلاص هرچه بیشتر ؛ بر لذتش فزاید
یوسف عزیز باشد ؛ مفروش کم بهارا
این نعمتی بزرگ است ؛ از خالقم رسیده
عیار آن بدانم ؛ چون زرگری طلارا
بیگانه کی تواند ؛ یکدم نظر نماید
جائی که جای دادم ؛ آن یار آشنارا
بیتی دگر بگویم ؛ از گفته های حافظ
" کین کیمیای هستی ؛ قارون کند گدارا "
(گمنام) کی تواند ؛ در وصف سجده گوید
جائی که خورد ضربت ؛ بر فرق لا فتارا
دوشنبه چهاردهم خرداد نود هفت .
بسیار شورانگیز و زیبا بود
شهادت مولایمان تسلیت
التماس دعای فراوان دارم