پس از غروبِ عشقِ تو شدم اسیر سایه ها

درود بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین بود

درود جناب زارع گرامی
غزل زیباییست
👏👏🌺🌺

درود استاد زارع بزرگوار
چقدر دلنشین و لطیف بود..
حس خوبی داشت غزل زیباتون..
شبتون آروم

بسیار زیبا قلم زده اید و دلنشین.
قلمتان همواره پر توان

نمیدونم چرا بغض کردم
ولی بعضی شعرارو میشه بارها و بارها خوند
واقعن روان تر و زیبا تر از اون چیزیه که من بخام نظری بدم
خودتون واژه غیر قابل توصیف و چه جور توصیف میکنین؟
فقط میتونم بگم با تمام وجود احساس شعرتونو دوس دارم
بازیگران متن غزل رو به زیباترین شکل صحنه پردازی کردین مانا باشین تا با بتونیم حالا حالا ها شاگردیتونو کنیم استاد زارع بزرگ
تاریخ ادبیات کتابایی نیس که ما تو دبیرستان خوندیم تاریخ ادبیات اون ستاره هایین ک تاریخِ ادبیاتو درخشان کردن و شاید اسمشون تو هیچ کتابی نباشه ولی همیشه میدرخشن .... همیشه
امیدوارم ی روز صد تا کتاب بنویسین و نسل ما وقتی رسید به صفحه شما ی عالمه ((قُر)) بزنه قول میدم هر صد تاشو بخونم

سلام جناب زارع
بسیار زیبا پاینده باشید

سلام و عرض ارادت جناب فریاد
چیزی خیلی مرا شگفتندید(شگفت زده کرد) قافیه های شعر بود که تاحالا جایی ندیده بودم.
متشکرم بابت این زیبایی ها

درود دوست گرامی
جناب زارع ارجمند و بزرگوار
بسیار زیبا بود دست مریزاد

سلام و عرض ادب محضر استادزارع عزیز
بسیــــــار عالــــــــی و پرمحتوا سروده اید
دستمریزاد بزرگوار
سرافراز و سربلند باشید

درود
بسیار زیبا میسرایدحضرت فریاد.

شاعر گرانمهر
استاد زارع عزیزم
با سپاس از آفرینش این اثر فاخر و ارزشی که با الهامی شاعرانه با درایت و مهارت آنراد قالب غزلی ناب با مضامینی عاشقانه و اثر گذار نظم یافته است.
شعر از جمیع جهات دارای ویژگی های منحصر به فرد است که با توجه به پتانسیل بالای اثر نقدی جانانه از سوی منتقدی داننده را می طلبد .
متشکرم
کسب فیض شد
سلام

به
حضرت دوست
وقتی بيشترين تاثير در انتقال فرهنگ بر عهده شعر است. بی شک مخاطب رکن اصلی شعر برای اشاعه آن در سطح جوامع محسوب می شود اما چگونه مخاطب را از شعر یا متن آگاه سازیم تا آثار بعداز مدتی از صحنه ی روزگار حذف نشود . شعر هنري است که نيازمند ساختارمند شدن توزيع صحيح است. مشکل بحران مخاطب به خود شاعر هم بستگی دارد ما کمتر شاعري در اين روزگار داريم که خود را شاعر ببيند و نگاهش به خودش به عنوان يک شاعر تاثيرگذار باشد. در زمينه شعر کم کاري کرده ايم از اين رو با بحران مخاطب و نشر مواجهيم.»
ادبیات و ضرورت مخاطب شناسی
بحث درباره مخاطب شناسی شاعر یا نویسنده؛ همان امری که به ظاهر ساده است، اما در پس این ظاهر ساده از چنان پیچش و گنگی روبه رو است که اگر خالق یک اثر ادبی خوب به زوایای آن پی ببرد، آثاری بسیار نغز و اثرگذار خلق می کند که نه تنها باعث شهرت او می شود، بلکه مخاطبان بسیاری را به خود جلب می کند.
مخاطب شناسی، یعنی یک قدم جلوتر از مخاطب بودن است، قبل از این که اثری تولید شود، مخاطب را خوب بشناسیم و قبل از این که او حرف بزند و راجع اثر ادبی مان نظری بدهد، بدانیم او انتظاراتی از ما دارد و بعد از مطالعه شعر و یا داستان ما به دنبال چه خواهد بود. پس پرواضح است هر میزان که بدانیم او به دنبال چیست و در جست وجوی چه چیزی واژگان شعر یا داستان ما را کنکاش می کند، ما خود پیش قدم شده و با ارائه اثری خوب به نیازهایش پاسخ بدهیم. مخاطب شناسی زمان و مکان نمی شناسد و شاعری چون حافظ، نمایشنامه نویسی چون شکسپیر و رمان نویسی چون ویکتورهوگو مرز زمان و مکان را می شکند و جاودانه می شود. اما گاهی هم در حصار زمان و مکان محضور است و نویسنده یا شاعر خود را ملزم می کند براساس انتظارات مردم زمان و مکانی خاص، آثاری در خور درخواست های آنان ارائه دهد. حال اگر یک شاعر یا نویسنده مخاطب خود و انتظارات او را بشناسد، به درخواست های او احترام می گذارد و ضمن احترام گذاشتن به انتظارات او با همدیگر هم حسی و همفکری می کنند. پس درک کردن سلایق مخاطبان، خود می تواند از دلایل موفقیت یک اثر ادبی باشد. احترام گذاشتن به انتظارات مخاطبان با مقوله تحت تأثیر بودن و از دست دادن استقلال فکری نویسنده تفاوت بسیاری دارد. روشن است که می دانیم که از لوازم موفقیت شاعر و نویسنده ای، این است که بین شاعر و یا نویسنده به عنوان فرستنده و مخاطبان به عنوان گیرندگان، رابطه حسی قوی برقرار شود.
یک شاعر یا نویسنده خوب زمانی مخاطب شناس خوبی خواهد شد که یک نقدپذیر خوبی باشد و این نکته را به خود بقبولاند که در میان نقادان مختلف، بهترین نقاد، «مخاطبان» هستند. شاید نقدشان حرفه ای نباشد و به ظاهر در آنها کمتر نشانی از یک نقد منسجم و همه جانبه باشد؛ اما همین نقد ظاهراً ساده و پیش پا افتاده، می تواند به نویسنده یا شاعر جهت فکری و احساسی مناسبی بدهد، او ضمن شناخت خوب و جامع مخاطب خویش رو به کمال پیش برود. پس بر کسی که خالق اثری ادبی است لازم است بر نظرات مخاطبان خود احترام بگذارد و بدون تفکر و تأمل از کنار آنها نگذرد. یعنی یک نویسنده و یا شاعر موفق کسی است که در برابر کوچک ترین نقد هم اندک تأملی کند. نقدها را دسته بندی نماید. آن که خوب است نگهدارد و از آن تأثیر بگیرد. نشانه های تأثیرگذاری خودش را در آثار بعدی اش نشان بدهد. در برابر نقدهای بد و حتی گزنده و مغرضانه از خود واکنش منفی نشان ندهد و بدانها با دیدی مثبت نگاه کند.
یک نویسنده و شاعر موفق در کارش، کسی است که علاوه بر شناخت مخاطب خود و حالات وی به نظرات ایشان نیز احترام بگذارد و از آنها استقبال کند. پس چه خوب است نویسندگان و شاعران در کنار چاپ آثار خود و برگزاری نشست های گوناگون نقد ادبی، صفحه ای تحت عنوان نظرخواهی در پایان اثرشان به چاپ برسانند و این چنین از مخاطبان خودشان بخواهند تا محتویات آن اثر را به بوته نقد بکشند.ای بسا شاعرانی هم قد و اندازه ی شاعران بزرگ آمده و رفته اند بدون آنکه ما امروزه از آثار آنها اطلاعی داشته باشیم . قدیم که رسانه های جمعی و فضایی مجازی نبود برای ماندگاری شعر و در دسترس قرارگرفتن آثار شاعران در دست مخاطبان برای مطرح شدن شعر با نسخه برداری های مکرر که عموما از سوی فرهنگیان و افراد اهل فرهنگ و هنر و ادب که قریب به یقین وابسته به حکومت ها ی وقت بودند مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گرفتند و آنانکه به حکومتیان وابسته نبودند بعد از چند سالی آثارشان از بین می رفت . اگر امروزه اشعار حافظ و سعدی و مولانا بیش از هر شاعر چاب و ورد زبان هاست به خاطر این است که این شاعران مخاطبانی بسیار داشته اند به طوریکه کمتر اتفاق می افتد که یک فرد ایرانی حتی بیسوادان مطلق شعری از این شاعران را از بر نداشته باشند . البته شعر و مخاطب لازم و ملزوم اند به این معنا که اگر شعر خوب باشد و تبلیغات را هم به یاری بگیرد در نا خود آگاه جمعی جای خود را باز خواهد کرد به شرطی که سازمانی داننده و مسئول برای نشرو ارائه ی اثر وجود داشته باشد. به ضرس قاطع بایستی پذیرفت اگر شعری بدون مخاطب بماند از یاد ها خواهد رفت و این بزرگترین خسران برای فرهنگ یک جامعه محسوب می شود...
به نظر من شعر اصلی ترین هنر ایرانی ست که مظلوم واقع شده است کافی ست به سينما و موسيقي اشاره شود و درباره نقش برخي نشريات و رسانه ها در ترويج اين دو هنر تامل کرد در زمينه سينما ده ها نشريه داريم که متناسب با متخصصان، منتشر مي شود حتي نشريات به وسيله چاپ عکس و پوستر بازيگران آنها را براي خود نگاه مي دارند، البته در حوزه موسيقي هم اين اتفاق رخ داده ولي در حوزه شعر ارتباط توده هاي مردم ما با شعر محدود به ترانه ها شده است. در موسيقي براي پاپ شدن تلاش شد اما براي مردمي شدن شعر تلاشي صورتي نگرفته است.شاید به همین خاطر است که جامعه ی انسانی ایران از شعرای قبل از انقلاب شعرهایی از حفظ دارند در صورتیکه به ندرت از شعرای دو - سه دهه ی اخیر شعری در حافظه ی جمعی دیده و یا شنیده می شود .

سلام و عرض ادب جناب زارع عزیز
خیلی زیبا بود....از غزل فاخرتان لذت بردم.
مثل همیشه سنجیده و حساب شده بود.
در اوج بمانید عزیز

درود بر شما جناب زارع گرامی
غزلی بسیار عالی از شما بزرگوار خواندم
احسنت

سلام
سراسر احساسات ناب و شاعرانه که استادانه به دست هنرمند شما با واژه ها عجین شده، خواندم و لذت بردم

درود وعرض ادب ارجمند
بسیار زیبا سروده اید
پاینده باشید
سال نو مبارک

سلام استاد جان
بسیار عالی بود مثل همه ی سروده هاتون
خدای من خدای من خدای انتقاد ها
گرفته جای مهر تو به سینه ها نماد ها

ندیده ام هنوز هم کسی که رو کند به تو
بگو چرا نمی خورد به دردها سوادها....
بی ادبی کردم استاد
در پناه خدا باشید

سلام بر شما استاد زارع عزیز. مانند همیشه وزین و زیبا سروده اید.پایدار باشید

درود استاد
بسیار زیبا و دلنشین بود
سپاس از به اشتراک گذاشتن این شعر
نوروزتان خجسته

سلام جناب زارع عالی بود استاد

پس از غروبِ عشقِ تو شدم اسیر سایه ها
شدم سکوتِ نشکنی میان آن گلایه ها

لذت بردم ممنون

سروده هایتان را دوست دارم و مشتاقانه می خوانم
درودها بر شما و قلم روانتان

تو نیستی و همچنان همیشه در کنارمی
باسلام وعرض ارادت آقای زارع بزرگوار
مثل همیشه عالی بود و دلربا
درود بی پایان

سلام
درود بر استاد ودوست بزرگوارم
حضرت زارع عزیز و گرانقدر
"امید بسته ام به تو آشنای قلبمی
شور انگیز دلنواز عاشقانه عارفانه درود بر اندیشه ات مرد بزرگ
باتمام سلولهای وجودم این اثر نفیس وماندگار را حس کردم
باید بارها وبارها باید خواند و عمیقانه بر آن تفکر کرد
تا به کرامت شاعر پی برد

درودتان استاد فریاد بزرگوار
مثل همیشه عالی و دلنشین
رقص قلمتان همیشگی
🌹🌹🌹🌹🌹
🌸🌸🌸🌸
👌👌👌👌

عرض سلام و ارادت استاد گرانقدر

چون همیشه بسیار زیبا و دلنشین

عالی بود شاعر ادیب و عزیز
قلمتون همیشه رقصان

درود حضرت خوبی
سلام ساغر نوش
جناب فریاد نازنین، زارع عزیز

سلام و درود، استاد زارع گرانقدر
شعرهایتان به راستی زیبایند
و این شعر، وزنی متفاوت و البته خوش آهنگ دارد:
مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن

سلام و درود،
برای معرفی بیش از پیش قالب های تازه و توامند "سروش"،
"سه گلشن" و "شعر سبز(چندآهنگ)" به همراهی تان نیازمندیم.


سروش دو قسمتی

دستت آماده کن!/ “دل گِرو در کِرِشمه های تمشک!”//

سروش سه قسمتی

دل گدازنده، دلنواز آمد/ باز با ناز و سرفراز آمد/ کاشکی داشتم دلی، دلکی .//

سروش چهار قسمتی

آفتاب غروب و کشتی و آب/ موج بی تاب و التهاب و شتاب/ آی دریا! بیا مرا دریاب /
مثل ماهی به ساحل افتادم(افتادَه م) .//

سروش پنج قسمتی

مِه چه زیبا نِشَست بر تنِ دشت/
ناز و نرم از کنار دشت گذشت/
خاطرات تو در دلم آمد/
نازتازان و بی گذشت گذشت/
باز، گلگشت، نوعروس، خیال
(خوانش دیگر: باز، گلگشتِ نوعروسِ خیال .)//

(سروش، قالبی تازه و توانمند در شعر فارسی و تا حدود زیادی، جامع قالب های دوبیتی، رباعی و سه گانی و همچنین پلی میان شعر سنّتی و شعر نو ست.)

درود فریاد عزیز
ممنونم به خاطر غزل زیبات

مثل همیشه زیبا و سرشار از احساس درود استاد عزیز

سلام و درود استاد
لذت داشت
طبعتان همیشه گلستان و دلتان شاد

احسنت جناب زارع عزیز

درودهااستاد
بی اغراق بسیار زیباست
مانا باشید وهمچنان قلم نابتان بنوازد واژه ها را

درود فریاد عزیز
عالی مثل همیشه
در پناه خدای مهربان باشید.

سلام
که سر برون بیاوری از عمق سرد لایه ها
حضرتعالی عین را به مثابه همزه گرفته اید لیک این عمل مورد تایید ادبا نیست گر چه برخی مجاز دانند و الله هادی

سلام
ممنونم از حضورتون
زنده باشید

سلام استاد گرانقدر
چقدر زیبا و دلنشین بود 🙏🌺
واقعا زبان از بیان زیباییش قاصر و ناتوان

...هنوزهم کنایه ها
درود
موفق باشید

سلام و عرض ادب جناب زارع عزیز
شعر های زیبای شما آنچنان به دل می نشینه که دل کندن ازشون دشواره
خیلی خوشحالم که عضو سایت شعر ناب شدم تا از اشعار ناب شما لذت ببرم
پیش از این کاش گرفتار غمت می بودم

درود وعرض ادب واحترام خدمت استاد مهربان ووالا مقام
کامنتها رو خوندم وتمام تعاریف خود گویای غزل ناب شماست
واقعا خداوند رو شاکرم که اشنایی شما استادان عزیز رو روزی من قرار داد
هزاران بار شکر..
در پناه خداوند روزگارتون سرشار آرامش
موفق باشید

پس از غروبِ عشقِ تو شدم اسیر سایه ها
شدم سکوتِ نشکنی میان آن گلایه ها

قرائتِ نگاه تو نکرد مومنم ولی
امید بسته قلب من به خط به خط آیه

تو نیستی و همچنان همیشه در کنارمی
به قلب من تو می زنی هنوز هم کنایه ها



درود بر شاعر شعرهای شکوهمند

سلام و احترام
استاد زارع موقر و مهر پرور
همجواری با شما را شاکرم نازنین دوست
سایه سار تان مستدام

شعری زیبا خواندم؛ سپاس.

امید بسته‌ام به تو که آشنای قلبمی
که سر برون بیاوری از عمق سرد لایه‌ها؛
تکرار چهاربارۀ مفاعلن.
«از عمق سر» فضای مفاعلن سوم را پر کرده است: اَ (= ں) زُم (= ــ) قِ (= ں) سر (= ــ) => مفاعلن. چنانچه دقّت شود، زایِ ساکنِ «از» در اینجا با «عُم» (از «عمق») ادغام و متحرّک شده است یعنی ضمّۀ عینِ «عمق» را ربوده و به خود کشیده، سپس خودِ آن عین را حذف کرده است. پیشتر در زیر شعری از جناب نظری سرمازه در این باره نوشته و گفته شد که این کار در زبان فارسی موافق و مخالف کم ندارد... در زبان عربی نمی‌توان چنین کرد امّا به نظرم این کار در زبان فارسی هیچ مانعی ندارد زیرا تلفّظ عین در فارسی با عربی متفاوت است.
«گفتی که سلامٌ علیک بگرفت همه عالم
دل سجده درافتاده جان بسته کمر جانا» (مولانا؛ دیوان شمس، غزل 85).

شاعر و ناب بمانید.

سلام استاد عسکرزاده عزیز🌹
خوشحالم از حضور ارزشمند و آموزنده شما🌹
ممنونم از توضیحات متین و مستند شما در مورد ادغام (ع) در زبان فارسی.
سالها پیش وقتی نوجوان بودم، استادی که اولین شعرهامو بررسی میکرد، به این بیت(که بعدها باهاش یه غزل نوشتم) ایراد گرفت:
در عشقت پای بر جایم، سراسر شور و غوغایم
بگو با شوق می‌آیم، بدون هیچ امّایی
ولی منطقم نمی‌پذیرفت که (ع) عشق با الف یا همزه متفاوت باشه، چون از نظر خودم ادغام‌، مطبوع بود و خللی در وزن ایجاد نمی‌کرد... خلاصه هیچوقت زیر بار این ایراد نرفتم، و جالب اینه که بعد از چند دهه وقتی اون استاد رو دیدم، نظرش عوض شده بود و به تفاهم رسیدیم
ممنون که هستید🌹
تندرست و شاد باشید🌹

اگرچه‌اشعارتان‌
‌شعوررا‌به‌سخره‌می‌گیرد
ولی‌انسان‌را‌سر‌ذوق‌می‌آورد
عاقبت‌بخیر‌شوید

شعرتون واقعا زیبا و دوست داشتنی هست
محمدرضا جان زارع و برام عجیب بود اظهار نظر دوست بزرگوار که در مورد به سخره گرفتن نوشته بودن ، شخصا هر چقدر خواندم موردی یافت نشد
بهرحال نظر همه دوستان محترمه و خوشبختانه اداب معاشرت هم معمولا رعایت میشه

شعرهای قبل همه چیزش خوبه و خواندن کامنتها هم جذابه فقط اشکالش به هم ریختگی کامنتهاس
و احتمال خواتده نشدن
البته این تغییر ترتیب در کامنتهای مدیران بزرگوار افتخاری بیشتر دیده میشه که بازم شخصا ضرورتی براش نیافتم
زنده باشید

عرض احترام و ادب جناب استاد زارع.
لزل خوش اندام و موزونی بود.
لذت بردم بزرگوار.
برقرار باشید

درود استاد زارع
عیب نداره حالا هی کلاسیک بذارید دوباره برم کلاسیک و شروع کنم
قبول نیست. آقا کارهای مهمتری دارم بخدا

عالی بود 👌

بسیار ساده و دوست داشتنی
لذت بردم