پنجشنبه ۶ دی
زلزله ی بیست و سه ریشتری شعری از مرضیه سادات هاشمی
از دفتر شکوفه ی پاییز نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ فروردين ۱۳۹۷ ۲۳:۳۵ شماره ثبت ۶۴۲۷۲
بازدید : ۴۳۰ | نظرات : ۵
|
دفاتر شعر مرضیه سادات هاشمی
آخرین اشعار ناب مرضیه سادات هاشمی
|
نثربی نظم:
سال های زیادی در دنیای کوچک خودم زندگی کرده بودم
تک تک اجرهای خیالات آینده ام را چیده بودم
تو...
از کجا
پیدایت شد
زلزله ی بیست و سه ریشتری ام؟
#مرضیه_سادات_هاشمی
به من حق بدهید
زمینی ها
که به لبخندتان اعتماد نکنم
من
پیشتر
جسم بی جان خودم را
از ته دره ی یأس
بیرون کشیدم...
#مرضیه سادات هاشمی
مرگ
از یک کافه
کنار همکلاسی ات
و طعم خیلی تلخِ قهوه
در جانت شکل می گیرد.
وقتی به خودت می آیی
که مرده ای....
مرگ
یواش یواش
متولد میشود
بزرگ میشود
جان میگیرد
اما نمی میرد....
فقط در روپوش سفیدی
با گوشی پزشکیِ روی قلبت
سرش را تکان میدهد:
«متاسفم
که
د
و
س
ت
ت
ن
د
ا
ش
ت...»
#مرضیه_سادات_هاشمی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبانوی عزیزم
کوتاه وزیبا بودند