سلام و درود بر جناب حکیم دوست بزرگوارم
سپاس گزارم از لطف ارزنده و دقت نظرتان
شاید در جریان اشعار حقیر بوده باشید
بنده در تمامی قوالب شعری طبع آزمای کرده ام ( نو و کهن )
و مسلماً سروده های این جانب نیز عاری از نقص و اشکال نیست
البته این مثنوی در قالب کهن سروده شده و طبعاً از تخفیفات واژگانی نیز
می تواند برخوردار باشد و این ضروت وزن شعر است که به جای حر ف
( از ) از مخفف آن ( ز ) استفاده شود . هم چنین از صورت کهن واژگان هم چون ( اندر ) . گرچه هر دو صورت ( در ) و ( اندر ) در یک دوره ی زمانی
( سبک ) استفاده شده است .
حتی شاعران معاصر امروز نیز این گونه واژگان مطرود یا نیمه متروک را به کرار در سروده هایشان به کار برده اند . به عنوان نمونه از سروده ی افسانه ی نیما :
اندر آن گوشه چوپان زنی زود
ناف از شیر خواری ببرید
البته مثنوی های امروزی ( معاصر ) از این امر مستثنایند
در مورد حشو یزدان باید عرض کنم واژه ی یزدان در آیین زردشت و فارسی باستان ایزدان بوده و به معنی فرشتگان و خدایان پایین تر از امشاسپندان را می گفتند که هر دو از آفریده های اهورمزداست گرچه امروزه به غلط به خداوند هم گفته می شود و اصل ایزد ( یزت و یزش )
بوده به معنای ستایش .
در این جا مراد معنای ستایش و پرستیدن است و گفتن خدای یزدان
در این حالت حشو نیست و اگر هم حشو بگیریم از نوع مجاز و متوسط برای ضروت شعری است .
امیدوارم توضیحات بنده حمل بر توجیه و جسارت نباشد
سپاس مجدد از حضور حضرت عالی
مسلمی
بهاران از پیش مبارک باد
چون دوست دارید شعرتان مورد نقد قرار گیرد نکاتی عرض می کنم.
از نظر وزنی و قوافی عیبی در شعرتان نیست و ساختار طولی و عرضی مستحکم و بی عیب است
بعضی صنایع ادبی شعر رو زیبا کرده مانند اشک زمستان، رقص گل و نواختن گل،...
اگر زبان شعر هم به روز باشد مثلاً کاربرد (ز،اندر،)
که ار نشانه های کهن است که بهتر باشدمگر بر حسب ضرورت
ونیز( یزدان، خدا )هم باز حشو است اگر یکی از آنها استفاده شود بهتر است
گرامی جهت استفاده همگان این نقد است و از شما پوزش می خواهم
با امید بهروزی و سعادت