سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 بهمن 1403
    23 رجب 1446
      Wednesday 22 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

        چهارشنبه ۳ بهمن

        سیگار

        شعری از

        محمد کوره پز

        از دفتر مرد برفی نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶ ۰۱:۱۱ شماره ثبت ۶۰۶۲۶
          بازدید : ۷۲۶   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد کوره پز

        بی تو هوای شهر بارانیست
        روزهای بی تو پر از دلتنگیست
         
        تو را دیدم و به تو دل بستم
        بی تو از تموم عالم خستم
         
        تا تو رفتی ابر تیره روی مهتاب گرفت
        آسمان تیره شد و غم دل من را گرفت
         
        اولین باری که من دیدم تورا
        کاش کور بودم ، نمیدیدم تورا
         
        چشم بر نگاه تو دوختم آواره شدم
        نیامده بار سفر بستی و دیوانه شدم
         
        تو مرا در لب یک پنجره عاشق کردی
        حال بنگر چقدر پیر و ذلیلم کردی
         
        بعد تو سیگار دستم را به آرامی گرفت
        بعد در کنجی نشاند و از لبم کامی گرفت
         
        رفتی؛ ولی با دگران خو شدی
        رفیق و همخواب رقیبان شدی
         
        دوستیت ، دشمنیت را به هم آمیخته
        شاعر این شعر لبش را به لبش دوخته
         
        بر خیابان تو راهی زده ام
        حلقه بر دست جنونی زده ام
         
        چه غوغایی شده در قلبم امشب
        برای دیدنت بی تابم امشب
         
        دلم تنگ است برای خنده هایت
        صدایم کن مرا با خنده هایت
         
        یاد آن کوچه بن بست غم انگیز بخیر
        یاد آن بوسه دلچسب نفسگیر بخیر
         
        این خیابان گذر یاد تو و خاطره هاست
        دست تقدیر من و تو به این فاصله هاست
         
        برق چشمان تو این قافیه را می سازد
        قلم از قافیه ها سوخته و می سازد
         
        شده است ورد زبانم که ای کاش ای کاش
        کاش برگردد و برگرد و برگردد کاش
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۶ ۱۹:۱۵
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3