شنبه ۱ دی
قصه قدیمی شعری از محمد کوره پز
از دفتر مرد برفی نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۴۸ شماره ثبت ۹۴۰۵۶
بازدید : ۴۶۹ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب محمد کوره پز
|
مثل کتاب عاشقی
نوشته ام تورا
تمام دلخوشی من
نیامدی بگو چرا؟
قسم به چشم ناز تو
دلم گرفته از غمت
بیا به پای عشقمون
بمون و با دلم بخون
تو قصه قدیمیه منی
یه قصه از غمای قلبمی
تو روز و روزگار عاشقی
صدای زجه های قلبمی
یه درد بی دوا
نشسته رو تنم
میخوام فقط که تو
بیای بیای به دیدنم
بیا به دیدنم گلم
چشاتو هدیه کن به من
بیا نفس بده گلم
بمون بمون کنار من
نگاه که میکنم به
گوشهی اتاقمون
صدا و عطر تو
میپیچه تو اتاقمون
دلم میگره آنچان
شبیه عصر جمعه ها
کجا بیام سراغ تو
پر از توعه تموم جاده ها
خیال تو نمیره از سرم
صدای پای تو میپیچه تو سرم
نفس نمیکشم بدون تو
شبانه ها از خواب میپرم
قسم به چشم ناز تو
دلم گرفته از غمت
بیا به پای عشقمون
بمون و با دلم بخون
تو قصه قدیمیه منی
یه قصه از غمای قلبمی
تو روز و روزگار عاشقی
صدای زجه های قلبمی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه زیبایی است