مقصدِ آهِ من که شد؟داغِ شقایقم بگو
رازِ پلنگ و ماه را ، با دل سارقم بگو
موج کجا بَرَد مرا؟پاروی قایقم بگو
«این شفق است یا فلق؟مغرب و مشرقم بگو
من به کجا رسیده ام؟جان دقایقم بگو»
شمع مزار خنده ،گریه چو فوت می کند
بغض هزار ساله در سینه سقوط می کند
حکمِ دل است و بی دلم،اوست که کوت می کند
«آینه در جوابِ من باز سکوت می کند
باز مرا چه می شود؟ ای تو حقایقم بگو»
حلقه ی آتشین چرا؟عقرب خود گزیده را
آب هلاک می دهی اسب نفس بریده را؟
از لب کال چیده ام بوسه ی نارسیده را
«جان همه شوق گشته ام،طعنه ی ناشنیده را
در همه حال خوبِ من،با تو موافقم بگو»
دست سکوت می کُشد ،فرصت غوغای مرا
سایه سیاه می کند مطلع فردای مرا
پتک جنون می شکند آخرِ سر پای مرا
«پاک کن از حافظه ات شور غزلهای مرا
شاعر مرده ام بخوان،گور علائقم بگو»
بی خود و بی جهت مرا بر سر تقدیر مکش
برای شعر ساده ام، نقشه ی تفسیر مکش
بر تن کهنه کُنده ام، عکس دل و تیر مکش
«با من کور و کر ولی واژه به تصویر مکش
منظره های عقل را با منِ سابقم بگو»
دانه ی مهر جز تو را در دل خود نکاشتم
عقل فریب خورده را جای دگر گماشتم
بر سر لوح زندگی ،نامِ تو را نگاشتم
«من که هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم
حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو»
درپی عشق می دوم ،بی پر و بال می رسم
آخر هر ترانه بر ،واژه ی لال می رسم
ماضی مستمر شوم،تازه به حال می رسم
«یا به زوال می روم یا به کمال می رسم
یکسره کن کار مرا بگو که عاشقم بگو»
******************************************************
مصاریع در « » تضمین از غزل ناب استاد محمد علی بهمنی است.
تقدیم به قلم زیبانویس این استاد بزرگ شعر فارسی
از زبان الکن شاگردی کمینه
سینا دژآگه........مهر 96
درپی عشق می دوم
بی پروبال می رسم
هزاران درود سینای عزیز
بسیار رررر عالییییی
اول صبحی حسابی کیفورمان کردی باشعرزیبایت
احستت
مبارک این شاعرخوب وطنمون باشه وبراستی که به زیبایی بهره بردی از ابیات شعراین استادعزیزوهنرمند دراین مسمط پرشور